Get Mystery Box with random crypto!

آموزش زبان انگلیسی

Logo of telegram channel english11 — آموزش زبان انگلیسی آ
Logo of telegram channel english11 — آموزش زبان انگلیسی
Channel address: @english11
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 334
Description from channel

admin:@bahram404

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2015-10-02 13:09:18 جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد غذاها

انواع غذاها، پختن و سرخ کردن



Cooking & Frying

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد انواع غذاها، انوع روشهای پختن و سرخ کردن غذاها ارائه شده است.


1- غذای آب پز زیاد می خوری؟

Do you eat a lot of boiled food?



2- یک تخم مرغ آب پز(سفت)/ عسلی می خواهم.

I want a hard-boiled/soft-boiled egg.



3- ماهی را سرخ بکنم؟

Shall I fry the fish?



4- وقت آنست که گوشت را کباب کنیم.

It’s time to grill the meat.



5- می خواهم مرغ(جوجه) را داخل فر بگذارم.

I want to roast the chicken.



6- گاهی سبزیجات را با بخار می پزم.

I sometimes cook vegetables with steam.



7- ماهی دودی دوست داری؟

Do you like smoked fish?



8- نه ماهی شور دوست دارم.

No ,I like pickled salmon.



9-فکر می کنم چیزی دارد می سوزد.

I think something is burning.



10- نگاه کن! شیر دارد سر می رود.

Look! The milk is boiling over.



11- بگذار کره آب شود.

Let the butter melt.



12- بگذار گوشت به مدت دو ساعت آرام بجوشد.

Let the meat simmer for two hours.



13- این قابلمه برای آرام پخت گوشت و سبزیجات خوب است.

This pan is good for poaching meat and vegetables.



14- بندرت از دیگ زودپز استفاده می کنم.

I seldom use a pressure cooker.



15- وقتی سر کار می روم از آرام پز استفاده می کنم.

I use the slow cooker when I go to work.



16- پلوپز واقعاً کمک بزرگی است.

The rice cooker is really a big help.



17- دست پخت مادرم خوب است.

My mother is good cook.



18- کتاب آشپزی داری؟

Do you have a cookbook?



19- دستور طبخ این غذا را دارم .

I have the recipe for this dish.



20- ایرانی ها خیلی برنج می خورند.

Iranians eat too much rice.



21- غذای دلخواه من استیک با قارچ است.

My favorite food is steak with mushrooms.



22- چطور است جوجه کباب شده(جوجه ای که درسته روی آتش کباب شود) بخوریم؟

How about eating barbecue/barbecued chicken /grilled chicken?



23- من مرغ (جوجه) سرخ شده ( سوخاری) را ترجیح می دهم.

I prefer fried chicken.



24- meat ballsگوشت چرخ کرده ایست که به صورت کوفته های کوچک در آمده و mashed potatoسیب زمینی له شده است.

We had meat balls and mashed potato.



25- پیتزا دوست داری؟

Do you like pizza?



26- سیب زمینی سرخ شده می خواهی؟

Do you want French fries/French fried potatoes?



27- می توانم طی ده دقیقه املت درست کنم.

I can make an omelet /omelet in ten minutes.



28- من همبرگر و نوشابه می خواهم.

I want a hamburger and coke.



29- ایتالیایی ها در غذاهایشان خمیر( ماکارونی) زیاد بکار می برند.

Italians use a lot of pasta in their dishes.



30- گاهی اوقات برای صبحانه (تخم مرغ) نیمرو می خورم.

I sometimes have fried eggs for breakfast.



31- تخم مرغ هایتان چطور پخته شوند؟(در رستوان یا هتل)

How do/ would you like your eggs?



32- scrambled eggsتخم مرغ نیمرویی است که هنگام پختن آنرا هم بزنند و زیرو رو کنند.

I want them scrambled.



33- منظور نیمرویی است که تخم مرغ هنگام پختن هم نزنند و زرده آن با سفیده مخلوط نشود.

I want them sunny-side up.
17.4K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:18 جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد روابط خانوادگی و فامیلی



Family & relatives

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد خانواده و فامیل، اعضای خانواده، توصیف روابط و ...



1- من خانواده کوچکی دارم.

I have a small family.



2- من خانواده پر جمعیتی دارم.

I come from a large family.



3- به عکس های خانوادگی مان نگاه کن. اینها پدر و مادرم هستند.

Look at our family pictures. These are my parents.



4- و این منم. من تنها فرزند خانواده هستم.

And this is me. I am an only child.



5- اینهم عکس پدر و مادر بزرگم است. این پدر بزرگم است و اینهم مادر بزرگم است.

Here's a picture of my grandparents. This is my grandfather and this is my grandmother.



6- مادر بزرگ زنده است ولی پدر بزرگ مرده.

Grandma is alive, but Grandpa is dead.



7- زنده اند؟

Are they alive?



8- و اینها هم اجدادم هستند. جد پدریم افسر ارتش بوده است.

These are my great- grandparents. My great- grandfather was an army officer.



9- تو چطور ؟ خانواده ات پر جمعیت است؟

How about you? Do you come from a large family?



10- بله. من سه برادر و دو خواهر دارم.

Yes, I do. I have three brothers and two sisters.



11- این برادر بزرگم ( مسن ترین ) و اینهم خواهر بزرگم (مسن ترین) است.

This is my eldest brother and this is my eldest sister.



12- این برادر بزرگترم است. چهار سال از من بزرگتر است.

This is my elder brother. He is four years older than me.



13- این عکس پدر و مادر بزرگم با نوه هایشان است.

This is a picture of my grandparents with their grandchildren.



14- جانی نوه(پسر) و جین نوه(دختر) آنهاست.

Johnny is their grandson and Jean is their granddaughter.



15- این عمو/ دایی/ شوهر خاله/ شوهر عمه من است.

This is my uncle.



16- این خاله/ عمه/ زن عمو/ زن دایی من است.

This is my aunt.



17- cousin به معنای دختر عمو یا پسر عمو، دختر دایی یا پسر دایی، دختر خاله یا پسر خاله و دختر عمه یا پسرعمه می باشد.

These two are David and Alice. They're my cousins.



18- او عمو/ دایی من است.

He's my paternal/ maternal uncle.



19- او دختر عمو( یا دختر عمه)/ دختر خاله ( یا دختر دایی) من است.

She's my paternal/ maternal cousin.

و یا می توان چنین گفت:

She's a cousin on my father's / mother's side.



20- تام برادرم است. البته ما برادر ناتنی هستیم.

Tom is my brother. Of course, we're half-brothers.



21- پت خواهر نانتی جین است.

Pat is Jean's half-sister.



22- این نامادری/ ناپدری مری است.

This is Mary's stepmother/ stepfather.



23- این برادر خوانده/ خواهر خوانده من است.

This is my stepbrother/ stepsister.



24- اینها جین و جورج هستند. برادر و خواهرند.

This is Jane and George. They're brother and sister.



25- اینها تام و باربارا هستند. زن و شوهرند.

This is Tom and Barbara. They're husband and wife.



26- اینها پت و پنی هستند. دو قلواند.

This is pat and penny. They're twins.



27- این الکس است. برادر دوقلوی مری است.

This is Alex. He's Mary's twin brother.



28- این پدر زن/ پدر شوهرم و اینهم مادر زن/ مادر شوهرم است.

This is my father- in-law and this is my mother- in- law.



29- پدر و مادر زنم/ شوهرم نسبتا جوانند.

My in- laws are pretty young.



30- اینها جیل و تام هستند. زوج تازه ازدواج کرده ای هستند.

This is Jill and Tom. They're a newly-married couple.



31- این خانم میانسال یک از اقوام نزدیک مری است.

This middle-aged woman is one of Mary's close relatives.



32- هیچ نسبتی با پیتر ویلیامز داری؟

Are you related to Peter Williams in any way?



33- نه هیچ نسبتی با او ندارم.

No, I'm not related to him in any way.



34- نام نزدیک ترین خویشاوند خود را ذکر کنید.(مخصوص فرم های رسمی)

Give the name of/ indicate your next of kin.



35- شجرنامه مرا دیده ای؟

Have you seen my family tree?
10.3K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:18 جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار



Lunch

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ناهار، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...



1- ناهار چی داری می خوری؟

What are you eating for lunch now?



2- کمی خورش می خورم.

I am eating a little stew.



3- خورش مورد علاقه شما چیست؟

What is your favorite stew?



4- می میرم برای خورش بادمجان.

I die for eggplant stew.



5- وسط روز غذای سنگین دوست ندارم.

I don’t like a heavy meal in the middle of the day.



6- سر وقت غذا می خورید؟

Do you have regular mealtimes?



7- معمولاً چه ساعتی ناهار می خورید؟

What time do you usually eat for lunch?



8- اغلب در محل کار با همکارانم ناهار می خورم.

I have a working lunch with my colleagues most of the time.



9- معمولاً ناهار غذای بسته بندی شده می خورم.

I usually have packed lunch.



10- هیچ وقت ناهار مناسبی نمی خورم، فقط یک غذای سریع و سر پایی می خورم.

I never have a proper lunch; just a quick snack.



11- گاهی اوقات اصلاً ناهار نمی خورم چون در محل کار سرم خیلی شلوغ است.

I sometimes even skip the lunch because I am very busy at work.



12- هرگز بیرون غذا می خوری یا ترجیح می دهی داخل خانه غذا بخوری؟

Do you ever eat out or you prefer to eat in?



13- حداقل هفته ای یک بار بیرون غذا می خورم .

I eat out at least once a week.



14- بسیار خوب، بیایید میز را بچینیم و یه چیزی بخوریم.

Ok, let’s lay / set the table and eat something.



15- کباب را به خورش ترجیح می دهم.

I prefer kebab to stew.



16- از ماکارونی متنفرم و هرگز تن ماهی نمی خورم.

I hate macaroni and never eat canned fish.



17- معمولاً با ناهار ترشی می خوری؟

Do you usually have pickles with lunch?



18- گاهی اوقات برای ناهار آبگوشت می خورم.

I sometimes have broth for lunch.



19- ناهار حاضر است. بفرمایید.

Lunch is ready. Serve/Help yourself.



20- بفرمایید پیش غذا.

Here is the starter/appetizer.



21- این سوپ مرغ خوشمزه است.

This chicken soup is delicious.



22- نوش جان.

Enjoy! Bon appetite.



23- این سالاد با سس مایونز خوشمزه است.

This salad with mayonnaise is delicious.



24- چه غذای خوشمزه ای. باید دستور طبخ آن را به من بدهید.

What a delicious dish! You must give me the recipe.



25- این یک غذای هندی است.

It’s an Indian dish.



26- بفرمایید لطفاً. شروع کنید/ میل کنید.

Come on, please. Start. / Tuck in.



27- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?



28- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.



29- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.



30- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.



31- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.



32- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم.می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best to lose weight. I want to stay on my diet.



33- یک فنجان چای می خوری؟

Would you like a cup of tea?



34- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Mary! Come clear away the plates and make some tea.



35- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.



36- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.



37- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.



38- بگذار در شستن ظر فها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.



39- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.

No, thanks. I’ll do the dishes alone.
6.1K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:18 جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش - بخش دوم



Sports Part 2

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ورزش، انواع فعالیت های ورزشی و سرگرمی، مکالمات رایج در مورد ورزش، بدنسازی، ورزش ها رزمی، دو چرخه سواری و ...



1- از هنرهای رزمی خوشت می آید؟

Do you like martial arts?



2- فقط به جودو و کاراته علاقمندم.

I’m only interested in judo and karate.



3- همه فن ها را بلدی؟

Do you know all the techniques?



4- نه هنوز عضلاتم انعطاف کافی ندارند.

No, my muscles are not flexible enough yet.



5- نظرت راجع به بکس چیست؟

What do you think of boxing?



6- از آن بدم می آید. نمی توانم اسمش را ورزش بگذارم.

I hate it. I wouldn’t call it a sport.



7- نظرت راجع به کشتی چیست؟

How do you like wrestling?



8- بد نیست. ورزش ملی کشور ماست.

It’s all right. It’s the national sport in our country.



9- دوچرخه سواریت خوبست؟

Are you good at cycling?



10- نه افتضاح است.

No, I’m awful at cycling?



11- هیچوقت می روی پیاده روی؟

Do you ever go hiking?



12- نه بندرت می روم.

No, I seldom do.



13- آیا کانو سواری در کشور شما رایج است؟

Is canoeing a common sport in your country?



14- هنوز نه، اما دارد بتدریج محبوبیت پیدا می کند.

No yet. But it’s becoming popular little by little.



15- محبوب ترین ورزش ها در کشور من عبارتند از موج سواری( با بادبان)، کایت سواری و سقوط آزاد.

The most popular sports in my country are windsurfing, hang-gliding and sky diving.



16- این روز ها غواصی و بالن سواری هم نزد جوانان محبوبیت دارند. مسن تر ها هنوز هم می روند ماهیگیری.

Nowadays, skin diving and ballooning are also popular with young people. Older people still go fishing.



17- برویم بدویم؟

Shall we go running?



18- نه حال دویدن ندارم. چرا به جایش کمی بدمینتون بازی نکنیم.

No, I don’t feel like running. Why don’t we play some badminton instead?



19- چطور تناسب اندامت را حفظ می کنی؟

How do you keep fit?



20- هفته ای سه بار می دوم.

I go jogging three times a week.



21- فقط یک دست گرمکن و یک جفت کفش دو لازم داری.

You only need a sweat suit (Am.)/ tracksuit (Br.) and a pair of jogging shoes.



22- چقدر شطرنج بلدی؟

How good are you at chess?



23- مبتدی هستم. فقط حرکات را بلدم.

Oh, I’m a beginner. I only know the moves.



24- عضو تیم فوتبال هستی؟(فوتبالی را که اروپا و آسیا مرسوم است در آمریکا soccerمی نامند. فوتبال آمریکایی را نیز در آسیا و اروپا rugbyمی نامند.)

Are you on the soccer (football) team?



25- نه. مربی تیم هستم.

No, I’m coaching the team.



26- در اینجا مردم هیچ گلف بازی می کنند؟

Do people ever play golf here?



27- نه ولی یک باشگاه هست که زمین گلف خوبی دارد.

No, they don’t, but there’s a club with a good golf course.



28- پرشت خوبست؟

Are you good at jumping?



29- پرش طولم خوبست ولی پرش ارتفاعم خیلی بد است.

I’m good at long jump, but I’m awful at high jump.



30- به (ورزش های) دو میدانی علاقه داری؟

Are you interested in track and field?



31- فقط به دو با مانع، پرش با نیزه و پرتاب دیسک علاقه دارم.

I’m only interested in hurdle, pole vault and discus throw.



32- پرتاب نیزه چطور؟

How about javelin throw?



33- به نظرم کمی خسته کننده است.

I think it’s rather boring.



34- آیا وزنه برداری در اینجا محبوبیت دارد؟

Is weight lifting popular here?



35- نه چندان. ولی ما چندین مدال طلا در ورزنه برداری برده ایم.

Not much. But we have won several gold medals in weight lifting.



36- بریم بدویم؟

Shall we go for a run?



37- بدم نمی آید ولی کفش ورزشی ندارم.

I don’t mind it, but I don’t have my trainers.



38- مسئله ای نیست. من یک جفت اضافه دارم. فکر می کنم پاهایمان یک اندازه باشد.

No problem. I’ve got an extra pair. I think our feet are the same size.



39- لباس گرمکن هم ندارم.

I don’t have a sweat suit either.



40- من یک کت گرمکن و این شلوار گرمکن را دارم ولی به هم نمی خورد.

I have a sweatshirt and these sweatpants but they don’t match.



41- مهم نیست. کی اهمیت می دهد.

Never mind. Who cares!
5.0K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 46- این نزدیکی ها استخر سر پوشیده هست.

Is there an indoor swimming pool nearby?



47- نه ولی دو استخر تابستانی هست.

No, but there are two outdoor ones.



48- ابتدا باید یاد بگیری که در آب شناور(غوطه ور) بمانی.

First you should learn to float in the water.



49- به حالت دمر روی آب دراز بکش.

Lie face down in the water.



50- طاقباز روی آب دراز بکش.

Lie face up in the water.



51- زانوهایت را خم نکن.

Don’t bend your knees.



52- کدام ورزش را بیشتر از همه دوست داری؟

Which sport do you like best?



53- من موج سواری را بیشتر از همه دوست دارم. تو چطور؟

I like surfing best. How about you?



54- از تماشایش خوشم می آید ولی جرات انجامش را ندارم.

I like watching it, but I don’t dare to do it.



55- اما من شیفته اش هستم و تخته موج سواری خیلی خوبی دارم.

But I’m crazy about it and I have a very good surfboard.



56- فردا برویم کوهنوردی؟

Shall we go (mountain) climbing tomorrow?



57- فکر عالی است. برویم.

That’s a great idea. Let’s do.



58- همه موافقند؟

Is it ok with everybody?



59- بله من موافقم. پس قطعی است.

Yes, it’s ok with me. It’s fixed then.



60- چرا الان کوله پشتی ات را نمی بندی؟

Why don’t you pack your backpack/ rucksack too?



61- و فراموش نکن بادگیرت را هم بیاوری.

And don’t forget to bring your windbreaker too.



62- بیایید تا دم آن آبشار صعود کنیم.

Let’s climb as far as that waterfall.



63- نزدیکی های قله هوا چطور است؟

What’s the weather like near the peak?



64- آنجا بوران شدیدی است.

There’s a hard blizzard there.



65- بهتر است کمی آهسته تر برویم. صخره ها لغزنده اند.

We’d better slow down a little. The rocks are slippery.



66- عینک آفتابیت را بزن. برف زیادی در پیش داریم.

Put on your sunglasses. There’s a lot of snow ahead of us.



67- بیایید در سایه چادر بزنیم(اطراق کنیم).

Let’s camp in shady place/ in the shade.



68- تو چادر را بر پا کن و تو هم آتش درست کن.

You set up the tent and you make a fire.



69- همه کنسرو ها را بیرون بیاور و قوطی ها را باز کن.

Take out all the canned food and open the cans.



70- از آن صخره پایین برویم؟

Shall we climb down that cliff?



71- نه نرویم. خیلی شیب دارد.

No, let’s not. It’s too steep.



72- این راه به کجا منتهی می شود؟

Where does this path lead to?



83- به قله منتهی می شود.

It leads to the peak.
4.1K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش - بخش اول



Sports Part 1

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ورزش، انواع فعالیت های ورزشی و سرگرمی، مکالمات رایج در مورد ورزش، کوهنوردی، استخر و ...



کلیات: Generalities

1- ورزش می کنی؟

Do you play a sport?



2- اهل ورزش هستی؟/ورزش می کنی؟

Do you take any exercise?



3- بله هفته ای دو بار تنیس بازی می کنم.

Yes, I play tennis twice a week.



4- بله هفته ای سه بار می روم شنا.

Yes, I go swimming three times a week.



5- اغلب می روم باشگاه و ورزش می کنم/ کار می کنم.

I often go to the health club to work out.



6- نه وقتی کمی ورزش می کنم زود به نفس نفس می افتم.

No, when I have a little exercise, I get out of breath quickly.



7- چه ورزشی می کنی؟

What sport do you do/ play?



8- بسکتبال بازی می کنم و اغلب می روم کوهنوردی.

I play basketball and I often go climbing.



9- ورزش مورد علاقه ات کدامست؟

What’s your favorite sport?



10- عاشق شنا هستم.

I love swimming.



11- پسرم شیفته فوتبال است.

My son is football crazy.



12- او طرفدار پرو پا قرص فوتبال است.

He is a football fan.



13- چقدر ورزشکاری؟

How good are you at sports?



14- فکر می کنم به درد هیچ ورزشی نمی خورم.

I think I’m useless at sports.



15- برادرم ورزشکار است.

My brother is athletic/an athlete.

صحبت راجع به انواع ورزش ها : speaking about different sports



16- در این استادیوم سه زمین فوتبال است.

There are three football fields/ grounds/pitches in this stadium.



17- این کفش های فوتبال خیلی کهنه اند. چرا یک جفت نو نمی خری؟

These football boots are too old. Why don’t you buy a new pair?



18- مسابقه (فوتبال) چه ساعتی شروع می شود؟

What time’s the kick-off?



19- فردا لیورپول با آرسنال بازی دارد.

Tomorrow, Liverpool are playing Arsenal.



20- چلسی، ساتمپتون را سه بر صفر شکست داد.

Chelsea beat Southampton3-0(three nill).



21- شوت خوبی کردم ولی توپ به تیر دروازه خورد.

I made a good shot but the ball hit the goal post.



22- به تنیس علاقه داری؟

Are you interested in tennis?



23- بله من شیفته تنیس هستم.

Yes, I’m crazy about tennis.



24- تنیس را به بستکتبال و والیبال ترجیح می دهم.

I prefer tennis to basketball and volleyball.



25- یک راکت نو تنیس و چند تا توپ تنیس لازم دارم.

I need a new tennis racket and some tennis balls.



26- داخل پارک یک زمین تنیس، یک زمین والیبال و یک زمین بسکتبال هست.

There’s a tennis court, a volleyball court and a basketball court in the park.



27- نظرت در باره تنیس روی میز/ پینگ پنگ چیست؟

How do you like table tennis/ ping pong?



28- از آن خوشم می آید.

I quit like it.



29- اسکی بلدی؟

Can you ski?



30- هیچ می روی اسکی؟

Do you ever go skiing?



31- بله اغلب می روم.

Yes, I go quite often.



32- چوب اسکی هایم شکسته است. یک جفت نو لازم دارم.

My skis are broken. I need a new pair.



33- این نزدیکی ها پیست اسکی هست؟

Is there a ski slope nearby?



34- پرش با اسکی را دوست داری؟

Do you like ski jumping?



35- از تماشایش واقعا لذت می برم ولی حتی فکر انجام دادنش را هم نمی توانم بکنم.

I really enjoy watching it, but I’m not very interested in roller-skating or ice-skating.



36- اسکیت سواری دوست داری؟

Do you like skating?



37- فقط به اسکیت بُرد علاقمندم ولی علاقه چندانی به اسکیت(چرخدار) یا پاتیناژ ندارم.

I only like skate-boarding, but I’m not very interested in roller-skating or ice-skating.



38- این نزدیکی ها سالن پاییناژ (اسکیت روی یخ) هست؟

Is there a/an skating rink/ice rink nearby?



39-امروز هوا داغ است. چطور است برویم شنا؟

It’s hot today. How about going for a swim?



40- خیلی دوست دارم ولی مایو(مردانه) همراه ندارم.

I’d love to ,but I don’t have my swimming trunks with me.



41- شنایت خوب است؟

Are you good at swimming?



42- بد نیست. شنای قورباغه را خوب بلدم ولی کرال سینه و کرال پشت را خوب بلد نیستم.

I’m not bad. I can do (the) breast stroke pretty well, but I’m not good at (the) crawl or (the) back stroke.



43- چند وقت به چند وقت میروی شنا؟

How often do you go swimming?



44- هفته ای سه بار می روم(شنا).

I go three times a week.



45- نمی توانم مایوی خودم را پیدا کنم.

I can’t find my swimsuit/bathing suit (women)/swimming trunks (men).
3.7K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 جملات و اصطلاحات انگلیسی - پوشاک - صحبت در مورد پارچه ها



Materials

جملات رایج زبان انگلیسی، در انواع پارچه، طرح و نقش های روی پارچه، جنس پارچه ها و شستن لباس



انواع طرح های پارچه: patterns of materials

1- نظرت راجه به این پیراهن ساده چیست؟

How do you like this plain shirt?



2- آن شطرنجی را ترجیح می دهم.

I’d prefer that checked one.



3- از آن پارچه چهارخانه خوشم می آید.

I like that plaid material.



4- از این بلوز گلدار خوشت می آید؟

Do you like this flowered blouse?



5- منظور پارچه ایست که نقطه یا دایره های کوچک رنگی دارد.

I like that polka-dot/ dotted fabric.



6- منظور پارچه ایست که طرح های ظریف و کوچک دارد.

I want that print blouse.



7- از آن بلوز راه راه بیشتر خوشم می آید.

I like that striped blouse better.

صحبت راجع به پارچه: speaking about materials

8- این پارچه پشم خالص است.

This material is all wool.



9- میخواهم مقداری پارچه پرده ای بخرم.

I’m going to buy some curtain material.



10- این پارچه بشور و بپوش است.

This material is wash-and-wear.



11- این بلوز را نچلانید. بگذارید خودش خشک شود.

Don’t wring this blouse. Let it drip-dry.



12- این پارچه آب نمی رود.

This material doesn’t shrink.



13- این پارچه رنگ ثابت دارد/ رنگ پس نمی دهد.

This material is colorfast.



14- رنگ آن در اثر شستشو یا استفاده نمی رود.

Its color doesn’t run or fade with washing or wear.



15- این پارچه را در ماشین لباسشویی نیاندازید.

Don’t machine-wash this material.



16- این پارچه را در آب نیمگرم بشویید و از پودر لباسشویی ملایم استفاده کنید.

Wash this material in lukewarm wear and use a mild detergent.
3.2K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 The refrigerator (Am.)/fridge (Br.) is beside the freezer.



27- بین ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی یک کابینت قرار دارد.

There’s a cabinet between the washing machine and the dishwasher.



28- کف آشپزخانه کاشی( یا کف پوش) است.

The kitchen floor is tiled.



29- این اتاق خواب سه در چهار است.

This bedroom is there by four.



30- دیوارها کاغذ دیواری هستند.

The walls are papered./ there’s wallpaper on the walls.



31- (رنگ) دیوارها سبز روشن است.

The walls are light green (in color).



32- در اتاق مطالعه من یک جا کتابی (کتابخانه) کوچک است.

There’s a small bookcase in my study room.



33- روی همه دیوارها پوستر هایی هستند.

There are posters on all the walls.

اجزاء خانه : Part of House

1- سه اتاق خواب در طبقه بالا و یک اتاق خواب در طبقه پایین است.

There are three bedrooms upstairs and there’s one bedroom downstairs.



2- هال به شکل اِل است.

The living room is L-shaped.



3- هال به شکل مستطیلی و خیلی بزرگ است.

The kitchen is rectangular and huge.



4- آشپزخانه به شکل مربع و متوسط است.

The kitchen is square and (of) medium size.



5- حمام جنب توالت است.

The bathroom is next to the rest room/toilet.

(توضیح: برای توالت بخصوص در منزل از کلمه bathroomاستفاده میشود زیرا توالت اغلب درون حمام قرار دارد اما در ایران چون توالت جداگانه نیز وجود دارد لذا برای آن لازم است از rest roomاستفاده شود تا تفاوت مشخص گردد.)



6- آشپزخانه به سالن(اتاق) غذاخوری متصل است.

The kitchen is through the dining room.



7- اتاق انباری به آشپزخانه متصل است.

The panty/storage room is through the kitchen.



8- منظور اتاق کوچکی است که معمولا برای مطالعه یا استراحت و تماشای تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد.

There’s a den next to the bedroom.



9- خانه ما زیر زمین نسبتا بزرگی دارد.

Our house has a pretty large basement/cellar.



10- منظور اتاق کوچکی است که به شکل انباری است و ماشین لباسشویی در آن قرار دارد و شستشوی لباس ها در آنجا انجام می شود.

There’s a laundry room in the basement.



11- ما اتاق زیر شیروانی نسبتا بزرگی داریم.

We have a pretty large attic.



12- بالکن دارید؟

Do you have a balcony?



13- پاسیوی قشنگی در آپارتمان من هست.

There’s a nice patio in my apartment.



14- گاراژ بزرگی در حیات است.

There’s a large garage in the yard.



15- پارکینگ در زیر زمین/ زیر ساختمان است.

The parking is in the basement/under the building.
3.1K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خانه و آپارتمان



House and Apartment

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع خانه و آپارتمان، صحبت در مورد خانه و قسمت های داخلی و بیرونی از جمله حیاط، اتاق ها، آشپزخانه و ...



انواع خانه ها Kind of Houses

1- خانه من حیاط بزرگی دارد.

My house has a large yard/ garden.

در آمریکا برای حیاط yardو در انگلستان garden بکار می رود و منظور محوطه سرسبزی است که روبروی خانه یا دور تا دور آن را فراگرفته است.)



2- خانه ما حیاط جلویی بزرگ و حیاط عقبی کوچکی دارد.

Our house has a large front yard and small back yard.



3- من در آپارتمانی در طبقه سوم زندگی می کنم.

I live in a apartment (Am.)/a flat (Br.) on the third floor.



4- من در یک آپارتمان سه اتاق خوابه زندگی می کنم.

I live in a three bedroom(ed) apartment/ flat.



5- یکی از دوستانم آپارتمان دوبلکس قشنگی خریده است.

A friend of mine has bought a nice duplex apartment.(Am.)



6- خانواده اسمیت در یک خانه دوطبقه(دوبلکس) زندگی می کنند.

The Smiths live in a ranch house.(Am.)



7- منظور خانه یک طبقه (ویلایی) بزرگی است که اطراف آنرا محوطه سرسبزی فرا گرفته است.

My American friend lives in a ranch house.(Am.)



8- من یک سوئیت (آپارتمان کوچک ) دارم.

I have a/an studio (apartment)/efficiency (apartment) suite (Br.).



9- در نظر دارم یک خانه بخرم. (منظور خانه ایست که از دیگر خانه ها جداست و روبروی آن یا اطراف آن را محوطه سبز فرا گرفته است.)

I am planning to buy a detached house.(Br.)



10- منظور هر یک از دو خانه بهم چسبیده است که یک دیوار مشترک دارند ولی از طرف دیگر به خانه ای متصل نیستند.

We’ve moved into a semi-detached house lately.(Br.)



11- منظور یکی از چندین خانه متصل بهم است که یک شکل ساخته شده اند.

My parents live in a terraced house.(Br.)



12- منظور خانه مجزای کوچکی است که یک طبقه باشد.

We live in a bungalow.(Br.)



13- در یک خانه سه طبقه زندگی می کنیم.

We live in a three-story house.

صحبت درباره خانه/ آپارتمان : Speaking about a house/ an apartment

1- خانه داری یا آپارتمان؟

Do you have a house or an apartment?



2- یک آپارتمان(کوچک ولی راحت) دارم.

I have a cozy apartment.



3- در کدام طبقه زندگی می کنی؟

Which floor do you live on?



4- در طبقه همکف زندگی می کنم.

I live on the first floor (Am.)/ground floor(Br.).



5- در هر طبقه 4 آپارتمان هست.

There are four apartments on each floor.



6- تلفن داری؟

Do you have a telephone? (Am.)/ Are you on the phone (Br.)



7- در کدام خانه زندگی می کنی؟

Which house do you live in?



8- خانه من دو تا مانده به آخر است.

My house is the last but two.



9- از سه تا پله بالا می روی تا به در جلویی برسی.

You go up three steps to get to the front door.



10- این پله ها به زیر زمین منتهی می شوند.

These steps lead to the basement.



11- خانه ما حرارت مرکزی دارد.

Our house has central heating/ is centrally heated.



12- تمام خانه موکت است.

The whole house is carpeted.



13- هال پارکت است اما اتاق خواب ها مو کت دارند.

The living room is parquetted but the bedrooms have (fitted) carpet.



14- خانه ام رو به جنوب است(آفتاب روست).

My house is south-facing.



15- تمام پنجره ها شیشه دو جداره دارند.

All the windows are double-glazed.



16- چند تا اتاق خواب دارد/ دارید؟

How many bedrooms are there/ do you have?



17- حمام روبروی اتاق خواب است.

The bathroom is across from the bedroom.



18- در اتاق خواب کوچک یک کمد دیواری(کمد لباس) هست.

There’s a closet in the small bedroom.



19- منظور کمد دیواری بزرگی است که می توان داخل آن لباس عوض کرد.

In the large bedroom there’s a walk- in closet.



20- وارد که می شوی آشپزخانه بزرگی در سمت راست قرار دارد.

As you walk in there’s a large kitchen on the right.



21- در آشپزخانه ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There’s a nice new sink in the kitchen.



22- بالای ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There are brand new cabinets above the sink.



23- تعداد کابینت ها کافی است و جا برای همه چیز هست.

There are enough cabinets to fit everything.



24- جا برای همه خورده ریزه من هست.

There’s room for all my pots and pans.



25- اجاق گار در گوشه قرار دارد.

The stove(Am.)/ cooker (Br.) is beside the freezer.



26- یخچال پهلوی فریزر قرار دارد.
3.0K views10:09
Open / Comment
2015-10-02 13:09:17 جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه



Job

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شغل و حرفه را در این پست مشاهده خواهید نمود.


برای پرسیدن شغل در موقعیت های دوستانه معمولاً سوالات زیر بکار می رود.



1- شغلت چیست؟

What’s your job?/ what are you?/what do you do?



در موقعیت های رسمی تر:

What’s your occupation/ profession?

What do you do for a living?



2- مکانیک هستم.

I’m mechanic.



و در پاسخ می گوییم:



3- کارمند دولت هستم.

I’m a government employee/ civil servant.



4- برای یک شرکت تولیدی کار می کنم.

I work for a manufacturing company.



5- کار آزاد دارم.( برای خودم کار می کنم.)

I’m self-employed.



6- مهندس راه و ساختمانم.

I’m a civil engineer.



7- تجارت می کنم./ خرید و فروش می کنم.

I’m a businessman.



8- باز نشسته ام.

I’m retired.



9- بیکارم.

I’m unemployed./ I’m out of work.



10- در حال تغییر شغل هستم.

I’m between jobs.



11- سال آینده بازنشسته می شوم.

I’ll retire next year.



12- تمام وقت/ باز نشسته می شوم.

I work full time/ part time.



13- شیفتی کار می کنم.

I work on shifts./ I work different shifts.



14- در شیفت صبح/ بعد از ظهر/ شب کار می کنم.

I work on the morning/ afternoon/ night shift.



15- روزی چند ساعت کار می کنی؟

How many hours a day do you work?



16- روزی 8 ساعت کار می کنم.

I work 8 hours a day.



17- هفته ای چند روز کار می کنی؟

How many days a week do you work?



18- کارت چه ساعت شروع/ تمام می شود؟

What time does your work begin/ end?



19- کار ساعت 8 شروع و ساعت 30/4 تمام می شود.

Work begins at 8:00 and end at 4.30.



20- یک روز در میان کار می کنم.

I work every other day.



21- امروز اضافه کاری می کنم.

I’m working overtime today.



22- پنجشنبه ها و جمعه ها تعطیلم.

I have Thursdays and Fridays off.



23- کجا کار می کنی؟

Where do you work?



24- برای کی کار می کنی؟

Who do you work for?



25- با کی کار می کنی؟

Who do you work with?



26- دفترت کجاست؟

Where’s your office?



27- در کدام طبقه کار می کنی؟

Which floor do you earn?



28- حقوقت چقدر است؟

How much is your salary?
2.7K views10:09
Open / Comment