واژه چهارصد و پنجاه و یکم lush /ˈlʌʃ/ adj. مجلل، باشکوه، ل | آموزش انگلیسی دکتر احمدی شاد
واژه چهارصد و پنجاه و یکم
lush
/ˈlʌʃ/
adj.
مجلل، باشکوه، لوکس، اعیانی، انبوه، سبز و خرم، پرنقش و نگار
a lush apartment in the best residential section
آپارتمانی مجلل در بهترین منطقه مسکونی
The island was lush with grass and trees.
جزیره پُر از سبزه و درخت بود؛
جزیره سبزه و درختان انبوه داشت.
The beautifully landscaped gardens sprawl with lush vegetation.
این باغ ها که محوطهسازی زیبایی در آنها انجام شده پر از رُستنی های انبوه هستند.
The fabrics were lush.
پارچهها مجلل بودند.
The hotel is lush, plush, and very non-backpacker...
این هتل لوکس و مجلل است و اصلا جای کولهپشتی کِش ها نیست...
...the lush green meadows bordering the river...
... چمنزارهای سرسبز حاشیه رود...
a lush carpet
فرش نفیس (و گران قیمت)
lush green valleys
دره های سبز و خرم
Syn: luxurious, elaborate, abundant
#ieltsvocabulary
@effortlessielts