هیچ دریایی دل دریاییاش را پُرنکرد هیچ رویایی سر سوداییاش را | اِسـْـلیمـــے
هیچ دریایی دل دریاییاش را پُرنکرد هیچ رویایی سر سوداییاش را پُرنکرد هرچه زیبایی درونش بود، بود، اما نبود آینه بود و کسی زیباییاش را پُرنکرد چشم ها را بست شاید خواب آرامَش کند شعر اما لال شد لالاییاش را پُرنکرد باهزاران رنگ، با نیرنگ هم آمد ولی عشق هرگز دامن رسواییاش را پُر نکرد
مست با پیمانه ای در دست در کنجی نشست هیچ کس مثل خدا تنهاییاش را پُرنکرد