2022-07-13 15:30:59
بایدن برای اصلاح سیاست خارجی آمریکا به معماران نیاز دارد نه مکانیکها: با نزدیک شدن به انتخابات میان دورهای آمریکا، واشنگتن گرفتار تفکر گروهی و فقدان چشم اندازی است که مانع از راه حلهای خلاقانه برای رفع مشکلات یک دوره تازه میشود
استفن والت
فارین پالسی
من تازه از تعطیلات بازگشتهام و «جو بایدن» رئیس جمهور ایالات متحده به خاورمیانه رفته است. این زمان مناسبی برای ارزیابی عملکرد دولت در سیاست خارجی است. من در سال ۲۰۲۰ میلادی به بایدن رای دادم و زمانی که او انتخاب شد خیالم راحت شد، اما نگران بودم که بایدن و تیم سیاستگذاریاش وظیفه طراحی سیاست خارجی و استراتژی بزرگ برای قرن بیست و یکم بر روی دوششان باشد. خطر آشکار این بود که آنان به صداها و سیاستهایی که ممکن است در طول جنگ سرد به خوبی کار میکردند بازگردند سیاستهایی که از آن زمان به این سو بیشتر شکست خورده اند.
به یاد دارید که دولت بایدن برای انجام دادن کارها چه گفته بود؟ قرار بود اتحادهای ایالات متحده را احیا کند و جهان دموکراتیک را در برابر موج فزاینده خودکامگی متحد سازد. قرار بود مانند لیزر روی چین تمرکز کند و در آن رقابت برای برتری پیروز شود.
تغییرات اقلیمی قرار بود اولویت اصلی باشد. هم چنین، قرار بود ایالات متحده به توافق هستهای با ایران بازگردد و «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی را به عنوان یک «یاغی» قلمداد کند. قرار بود به «جنگهای همیشگی» و دائمی امریکا پایان داده شود و به امریکاییها یک سیاست خارجی مبتنی بر اقتصاد و مفید برای «طبقه متوسط» امریکا عرضه شود. آن گونه که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا وعده داد قرار بود حقوق بشر «در مرکز» سیاست خارجی دولت بایدن قرار گیرد.
این وعدهها تا چه اندازه عملی شده اند؟ اگر منصف باشیم بایدن و شرکایش به برخی از آن وعدههای اولیه عمل کرده اند. او به جنگ در افغانستان پایان داد و احتمالا نمیتوانست از پایان آشفته آن جلوگیری کند. بایدن متحدان امریکا را آرام ساخته و به ناتو در حال حاضر در جریان جنگ اوکراین جان تازهای بخشیده است.
ایالات متحده دوباره به معاهده پاریس بازگشته است. اگرچه تیم بایدن از زمان روی کار آمدن چندین گل به ثمر رساندهاند (مانند اجرای آماتوری قرارداد زیردریایی موسوم به آکوس با بریتانیا و استرالیا و هم چنین نیاز مکرر به تکذیب و عقب نشینی از لغزشهای کلامی شخص بایدن) تعداد گافهای لفظی بایدن در طول ۱۸ ماه ریاست جمهوریاش کمتر از گافهای تصادفی دونالد رئیس جمهور پیشین امریکاست.
با این وجود، علائم اندکی وجود دارند که نشان دهند دولت بایدن استراتژی روشن، متقاعد کننده و موفقی را در پیش گرفته است. اگر به طیف وسیعی از ابتکار عملها و واکنشهای دولت بایدن در طول یک سال و نیم گذشته نگاه کنیم رکورد و دستاورد قابل توجهی را نمیبینیم.
در مورد اوکراین تیم بایدن کار خوبی را در سازماندهی واکنش فرا آتلانتیک به تهاجم روسیه انجام داد که با استفاده ماهرانه و موثر سیاسی از اطلاعات در آستانه جنگ آغاز شد. واکنش عمدتا متحد اروپا و واکنش عمدتا مفید کشورهایی مانند آلمان مرهون تلاشهای بایدن (و دیپلماسی عمومی زیرکانه ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین) است و بدون شک یک شوک بیرحمانه برای «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه محسوب میشود.
با این وجود، امریکاییها نباید فراموش کنند که مدیریت نادرست ایالات متحده در ابعاد وسیعتر مجموعهای از اشتباهات بود که از زمان «بیل کلینتون» رئیس جمهوری اسبق امریکا آغاز شد و در زمان روسای جمهوری بعدی ادامه یافت. مطرح کردن این موضوع به شدت بحث برانگیز شده چرا که معماران این گامهای نادرست برای آن که سیاست غرب با این فاجعه ارتباطی داشته تمام تلاش خود را میکنند.
با این وجود، دشوار است که تهاجم پوتین علیه اوکراین را به عنوان یک جنگ پیشگیرانه کلاسیک قلمداد نکنیم: تهاجم غیرقانونی که برای از بین بردن تسریع تلاش ایالات متحده برای تسلیح اوکراین و کشاندن اوکراین به سوی مدار غرب انجام شده است.
زمانی که پوتین ارتش خود را بسیج کرد به صراحت اعلام نمود که اگر نگرانیهایش برآورده نشود به اوکراین حمله خواهد کرد. خودداری مکرر دولت امریکا از پایان دادن به سیاست درهای باز ناتو تضمین کننده وقوع جنگ بود. پس از متقاعد کردن اوکراین به کنار گذاشتن تسلیحات هستهای که در دهه ۱۹۹۰ میلادی از اتحاد جماهیر شوروی سابق به ارث برده بود یک عامل بازدارنده قدرتمند برای حمله روسیه در آینده حذف شد. عدم پذیرش نگرانیهای روسیه از سوی غرب یا پیش بینی واکنش مسکو یک اشتباه محاسبه استراتژیک قابل توجه بود.
بخش دوم در پست بعدی https://t.me/ganji_akbar
386 viewsedited 12:30