Get Mystery Box with random crypto!

بـِـِِـَِـَـَـَـِـِـِـِــِـِــه یـَـَـَـَـَـَـِـِـِـِـِـِـِـادرهاااا

Logo of telegram channel hamidvaraha — بـِـِِـَِـَـَـَـِـِـِـِــِـِــه یـَـَـَـَـَـَـِـِـِـِـِـِـِـادرهاااا ب
Logo of telegram channel hamidvaraha — بـِـِِـَِـَـَـَـِـِـِـِــِـِــه یـَـَـَـَـَـَـِـِـِـِـِـِـِـادرهاااا
Channel address: @hamidvaraha
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 9
Description from channel

برای اشتراک گذاشتن ویس ها ومطالبها ودرخواست ها ونظرات و انتقاد هاتون به ایدی مراجعه کنید
@Hamiiidreza21
وحوادث روز کشور
وپست های طنز💖
آهنگ.های جدید و.نامبر
تکس ها و گیف عاشقانه 💘

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 2

2018-02-22 20:36:05
یک دوست می خواهم از جنس شکوفه های بهارنارنج حیاط خانه پدری که بشکفد و عطرش کل لحظه هایم را پر کند؛ برای تمام دیوانه بازی هایمان پایه ثابت باشد؛ روزهای جمعه شانه به شانه ام از مانع های دلتنگی عبور کند و برای بی مزه ترین لطیفه‌هایم قهقهه سر دهد؛ باهیجان از اتفاقات جالب روزانه اش بگوید و لبخندش زخم های تنم را بخیه بزند..
یک رفیق از نوع نابش؛ از همان‌هایی که وقت خندیدن خنده هایش کوک باشد و با گریه ام بغضش گردن کج کند؛ پای خوب بودن و بد بودنم بایستد و پای قول‌هایش سند وفاداری بزند؛ خلاصه که ساده باشد و پیچیده دوست بدارد ....
@hamidvaraha
171 views Ŋ£gムЯ , 17:36
Open / Comment
2018-02-07 19:51:42
زندگی‌چیزی نبود
جز همان دو فنجان قهوه‌ی نیمه داغ
روی بالکن کوچک خانه
زیر برفی مورب
که دانه‌هایش یکی در میان
توی فنجان‌هایمان آب میشدند.
زندگی چیزی نبود
جز لحظه‌ی دلخوشی و اشتیاق
برای باز کردن بسته‌ی کوچک هدیه‌ای بی‌مناسبت!
جز خواب رخوتناکِ دم‌صبح
که چند دقیقه یک‌بار تمدیدش میکنی..
جز روی خنک بالش،
جز شیرجه زدن در عمق نامتناهی شعرهای شاملو..
زندگی شاید
چیزی نبود جز دستی که
حتی
اشک نریخته ات را هم پاک کرده بود.
@hamidvaraha
179 views Ŋ£gムЯ , 16:51
Open / Comment
2018-02-07 19:51:20

 اگر بتوانم يك بار ديگر زندگى كنم
سعى مى كنم بيشتر اشتباه كنم
تلاش نمى كنم بى نقص باشم
در واقع، چيزهاى كوچك را بيشتر جدى مى گيرم
بيشتر ريسك مى كنم
بيشتر به سفر مى روم
غروب هاى بيشترى را تماشا مى كنم
از كوه هاى بيشترى صعود مى كنم
در رودخانه هاى بيشترى شنا خواهم كرد
جاهايى را خواهم ديد كه هرگز در آن ها نبوده ام
حتما بيشتر بستنى مى خورم

اگر نمى دانى كه چه چيزى زندگى را مى سازد
اين لحظات را از دست نده
@hamidvaraha
172 views Ŋ£gムЯ , 16:51
Open / Comment
2018-02-07 19:50:47
و تو باید اقلا یک دوست قدیمی داشته باشی

یکی که سرایدار دبستانت را یادش بیاید
یکی که گریه کردنت در کودکی را دیده باشد
یکی که ترس را در چشمت دیده باشد
یکی که از خجالت سرخ شدنت را دیده باشد، یکی که با هم پشت سر معلم کلاس مدرسه حرف زده باشید

یکی که تولد برادر کوچکت را یادش باشد، یکی که جوانی پدر و مادرت را دیده باشد، یکی که عاشق شدنت یادش باشد، یکی که پای درددل های نوجوانیت نشسته باشد

یکی که اسم اولین دوست دخترت را بداند
یکی که با هم گم شده باشید، یکی که برای قسر در رفتنت دروغ گفته باشد

یکی که بی پولی تو را دیده باشد، یکی که نا امیدیت را دیده باشد، یکی که زمین خوردنت یادش بیاید

یکی که از بلند شدنت خوشحال شده باشد، یکی که کنکور قبول شدنت را تبریک گفته باشد

یکی که اگر بچه داری بچه ات را بغل کرده باشد، یکی که اگر بچه دارد بچه اش را بغل کرده باشی، یکی که با بغض تو بغضش گرفته باشد، یکی که پای تلفن با هم گریه کرده باشید.

تو باید اقلا یک دوست قدیمی داشته باشی...
اگر داری رهایش نکن. قدر هم را بدانید
@hamidvaraha
155 views Ŋ£gムЯ , 16:50
Open / Comment
2018-02-07 19:49:41
مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش ﻣﻰنویسد:

روزی در بدترين حالت روحی بودم، فشارها و سختىﻫﺎ جانم را به تنگ آورده بود. سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غريب و روحى ﺑﻰجان و ﺑﻰتوان به زندگی خود ادامه ﻣﻰدادم.

همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد، چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد!

با تعجب پرسيدم: چرا سياه پوشيدهﺍی؟ چرا سوگواری ﻣﻰکنی؟
همسرم گفت: مگر ﻧﻤﻰدانی او مُرده است؟
پرسيدم: چه کسی؟
همسرم گفت: خدا... خدا مُرده است!
با تعجب پرسيدم: مگر خدا هم ﻣﻰمیرد؟ اين چه حرفی است که ﻣﻰزنی؟
همسرم گفت: رفتار امروزت به من گفت که خدا مُرده و من چقدر غصه دارم، حيف از آرزوهايم...
اگر خدا نمُرده پس تو چرا اينقدر غمگين و ناراحتی؟

او در ادامه ﻣﻰنويسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم گريستم.
راست ﻣﻰگفت، گويا خدای درون دلم مُرده بود...
بلند شدم و براى ناامیدیﺍم از خدا طلب بخشش کردم.

هیچوقت نا امید نشید
خدا هرگز ﻧﻤﻰميرد!

@hamidvaraha
155 views Ŋ£gムЯ , 16:49
Open / Comment
2018-01-28 20:27:18 چیزی نگو فقط برو
دل می کنم ازت برو

@hamidvaraha
255 viewsمـًًًٜٜـٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘـٜ◌͜͡◌ـهٍٍٜٜٜٜٜۘۘـٍٜۘـٍٍٜٓٓـًًًٜٜـٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘـٜ✮ٜ◌͜͡◌✮ًًًٜٜـدٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘیُــٍٍٍٍٍٍٍٍسٰٓٓ, 17:27
Open / Comment
2018-01-27 11:11:01
آدمی
با بهانه های کوچک است
که زنده می ماند.
عطری،
پیراهنی،
امیدِ برگشتنی،
دوباره دوستت دارم شنیدنی،
چیزی ...

@hamidvaraha
195 views Ŋ£gムЯ , 08:11
Open / Comment
2018-01-27 11:10:40
هيچكس از آينده خبر ندارد ،
مردي كه امروز با عجله توي مترو از تو ساعت پرسيد شايد يك ماه بعد به نام كوچكش او را صدا بزني ،
شايد دختري كه امروز با او قدم ميزني و بستني ميخوري ، چند سال بعد خسته و كالسكه به دست از روبه‌رو به سمتت بيايد و تو سرت توي كيفت باشد و با تنه از كنارش رد شوي ، شايد او برگردد تو هم برگردي يك ثانيه به هم خيره شويد و يك سال خاطره زنده شود ، اصلا شايد هم او از خستگي برنگردد و به پسرش توي كالسكه خيره شود و اطمينان پيدا كند كه بيدار نشده باشد ، تو هم همچنان دنبال كاغذ حساب هاي شركت توي كيف ات باشي ،
امروز شايد علاقه ي عجيب و شديدي به موهاي بلوند داشته باشي و چند سال بعد موهاي مشكي ات را با دست از جلوي صورتت كنار بزني و ظرفي كه اب كشيدي را توي ابچكان بگذاري ،
هيچكس از آينده خبر ندارد [شايد امروز از اين كه ديگر نيست ، از اين كه رفته است توي تاريكي هق هق كني و دو سال بعد روي نيمكت‌هاي پارك ملت به آمدنش از دور با لبخند نگاه كني ، نزديك كه شد با خنده بگويي : باز كه دير كردي]، شايد هم همچنان توي اتاقت باشي و فكر كني حست چقدر شبيه دو سال پيش همين موقع است ،
فهميدي مي خواهم چي بگويم ؟
نه ، نمي خواهم بگويم همه دردها فراموش مي شود ، نمي خواهم بگويم حتما زمان كسي كه امروز دوست داري را از يادت مي برد ، نمي خواهم بگويم كسي كه امروز كنار توست دو سال بعد مي رود ،
خواستم بگويم تغيير شايد نام ديگر زندگي باشد ،
خواستم بگويم : بس كن ، دست بردار از اين كه فكر كني همه چيز را بايد تو درست كني ، دست بردار از اين مه فكر كني هميشه تو مدير زندگي ات هستي ، انقدر براي فردا ، براي يك سال بعد ، براي اينده با فلاني ، برنامه نريز و نخواه كه همه چيز همان طوري پيش برود كه مي خواهي ،
خواستم بگويم خيلي چيزها دست تو نيست و اصلا اين چيز بدي نيست ، اينطوري مي تواني با خيال راحت تري چاي ات را كنار پنجره بنوشي و مطمئن باشي زندگي هم انقدرها دست و پا چلفتي نيست تو را مي برد آنجايي كه بايد ،
خواستم بگويم انقدر مطمئن نباش به حس و حال امروزت كه هميشگي خواهد ماند ،
خواستم بگويم شايد تغيير نام ديگر زندگي است پس ،
بهترين اهنگ و بهترين لباست را براي همين ثانيه از زندگي ات اماده كن چون هيچكس از آينده خبر ندارد.
@hamidvaraha
155 views Ŋ£gムЯ , 08:10
Open / Comment
2018-01-27 11:09:56
‏مشکلمون با سنمون به خاطر عددش نیست،
اینکه به اندازه اون عدد زندگی نکردیم!
اون عددها هر کدوم ۳۶۵ روزه!
وقتی نگاهشون میکنیم
انگار کلی زمان باختیم...
@hamidvaraha
141 views Ŋ£gムЯ , 08:09
Open / Comment
2018-01-26 20:18:25
‌چه زمستانِ غم انگیز بدی خواهد شد
ماه بهمن باشد و
آغوش کسی کم باشد...!

‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hamidvaraha
164 viewsمـًًًٜٜـٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘـٜ◌͜͡◌ـهٍٍٜٜٜٜٜۘۘـٍٜۘـٍٍٜٓٓـًًًٜٜـٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘـٜ✮ٜ◌͜͡◌✮ًًًٜٜـدٍٍٍٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜۘۘۘیُــٍٍٍٍٍٍٍٍسٰٓٓ, 17:18
Open / Comment