Get Mystery Box with random crypto!

افکار و آراء حیدر حب‌الله

Logo of telegram channel heidar_hobbollah — افکار و آراء حیدر حب‌الله ا
Logo of telegram channel heidar_hobbollah — افکار و آراء حیدر حب‌الله
Channel address: @heidar_hobbollah
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 520
Description from channel

کانال رسمی معرفی آثار و آراء شیخ حیدر حب‌الله
سایت:
Http://Hobbollah.com
یوتیوب:
https://www.youtube.com/user/hobbollahcom
توییتر:
https://twitter.com/haidarhobbollah?lang=ar
ارتباط:
@mahdavi_argmand
کانال عربی:
@haidarh

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 4

2021-08-23 20:30:03 روایاتِ عجیب و غریب تاریخی و مشقتِ تاویلِ آنها

حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال:

با مطالعه سیره‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان علیهم السلام، متوجه شأن و درجاتِ والای آنها می‌شویم و فقط کسی در شأن و رتبه‌ی آنها شک می‌کند که بهره ای از عقل ندارد. اما در بسیاری از موارد می‌بینیم برخی از علماء، روایاتی را نقل می‌کنند که مضمونِ آنها، خارج از عقل بوده و با احادیث زیادِ دیگری نیز در تعارض است. همین مساله منجر به بروز شبهاتی در درون مذهب شده و مخالفین مذهب ما نیز، اشکالاتی را بر اساس همین نقل قول‌ها، بر ما وارد می‌کنند؛ سپس علماء در صدد تاویلِ اینگونه روایات برآمده و تاویلاتِ عجیب و غریبی را بیان می‌کنند تا این روایات و مضمونِ آنها را اثبات کنند در حالی که مضمونِ این روایاتِ عجیب، بر شأن و علوّ معصومین علیهم السلام، نمی‌افزاید. فقط به یک نمونه اشاره می‌کنم و آن اینکه شمشیر امام علی علیه السلام هنگامِ کشتنِ مَرحَب، توسط زمین متوقف شد؛ و یا روایاتی که می‌گویند امام علی علیه السلام در شب یازدهم محرم حاضر شد و … . به نظر من این روایات، کارایی چندانی برای شأن و رتبه‌ی معصومین علیهم السلام ندارد.

جواب:

قطع نظر از مثال‌هایی که ذکر کردید باید بگویم آنچه شما به آن اشاره نمودید در حال حاضر، وجود دارد. برخی از ما، نصوص تاریخی و حدیثی را از ابتدا در معرض نقد علمی قرار نمی‌دهیم؛ بلکه بدون هیچ درنگ و تاملی، بر منبر و یا صفحات تلویزیون و کتاب‌ها و نشریات، روایات و تاریخ را نقل می‌کنیم و نتیجه آن می‌شود که وقتی با نَقل یک واقعه‌ی تاریخی – بدون نقد علمی – در تنگنا قرار می‌گیریم روی به سوی تاویلاتی می‌آوریم تا مشکلِ آن نقل تاریخی را حل کنیم. این شیوه، کاملا غیر علمی است. باید قبل از نقل تاریخ و حدیث، نسبت به وقوع و صدورِ آنها مطمئن شویم و یقین کنیم که فلان قضیه‌ی تاریخی و یا فلان حدیث – که مقصود از آن، کسب معرفت و یا آگاهی عامِ دینی است – ثابت شده است. برای رسیدن به این اطمینان، باید از یک شیوه‌ی علمی استفاده کنیم نه اینکه از یک شیوه‌ی ایدئولوژیک تبعیت کنیم که بر اساسِ آن، یک روایتِ تاریخیِ اشتباه، همچون امرِ ثابتی تلقی می‌شود آنهم فقط با این استدلال که این روایتِ عجیب و غریب، با مزاج و معتقداتِ من – مثلا – سازگار است و از سوی دیگر، یک روایتِ صحیح و قوی و منسجم و محکم را به بهانه‌ی ناسازگاری با حالت و رویه‌ی فکری‌مان گرفتارِ تاویلات عجیب و مدهش کنیم. متاسفانه این حالت و روحیه‌ی فکری در نزد برخی از ما، به شیوه‌ای غیرروشمند از همان ابتدا شکل گرفته است و پس از شکل‌گیریِ این روحیه و حالت، به دنبال ارائه‌ی دلیل و توجیه بر منطقی بودنِ آن هستیم و به عبارت دیگر، در پیِ اختراجِ شیوه‌ای جهتِ توجیهِ آن حالت می‌باشیم به گونه ای که وقتی این شیوه، در تثبیتِ اندیشه‌ای که قبلا آن را پذیرفته‌ایم موفق عمل کند احساس می‌کنیم شیوه‌ی درستی را انتخاب کرده‌ایم. امیدوارم به این مساله خوب دقت بفرمایید.
خطرناکترین مساله در این زمینه، این است شیوه‌های علمی اختراع شود تا اعتقادات و عواطف و احساساتی را توجیه...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید.

@heidar_hobbollah
319 views17:30
Open / Comment
2021-08-21 20:30:05 کیفیتِ تعامل با احادیثی که از آثارِ تکوینی اعمال خبر می‌دهند

حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال

احادیث زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه هر کس، صدقه دهد عمرش طولانی می‌شود و یا هنگامِ رواجِ زنا، زلزله زیاد می‌شود؛ و یا صله‌ی رحم، باعث طولانی شدنِ عمر می‌شود و …
سند این احادیث تا چه میزان صحیح است؟ آیا می‌توان ارتباطی که بین افعال و آثار آنها در این احادیث آمده را در قالب ربطِ تکوینی بین علت و معلول فهمید همانگونه که خوردن سم نیز اثر تکوینی خود را دارد حتی اگر خورنده‌ی سم، نداند که آنچه می‌خورد سم است؟ جرمِ کسی که نمی‌داند فلان غذا حرام است و در عین حال از آن استفاده می‌کند چیست؟ این شخص چه گناهی مرتکب شده تا آثارِ حرمت، گریبانگیر وی شود و بر قلب وی تاثیر گذارد و مانع استجابت دعایش شود؟ این شخص، علم به حرمت این غذا نداشت؛ پس گناه وی چیست تا این همه عواقب منفی، برای وی رقم بخورد؟ چگونه می‌توان حالِ دو برادر را تفسیر و تحلیل کرد که یکی، ملتزم به دستورات دینی است و دیگری، دستورات دینی را رعایت نمی‌کند ولی در عین حال، برادر دوم – که متدین نیست – هم طول عمر زیادی دارد و هم رزق و روزی وی بیشتر از برادر اول است؟

جواب

اولا اینگونه احادیث، واقعا زیاد هستند و در نزد همه‌ی مذاهب اسلامی، به چشم می‌خورند. مصادرِ حدیثیِ متعدد و متنوعی، اینگونه احادیث را نقل کرده‌اند. برخی از این احادیث، صحیح هستند و حتی در میان آنها، احادیثی یافت می‌شوند که تواتر اجمالی دارند. لذا باید برای بررسی مشکل، بر متن و مضمونِ آنها متمرکز شد. اگر اشکالاتِ متنی این احادیث، برطرف شد می‌توان آنها را پذیرفت.
ثانیا همانطور که فلاسفه نیز گفته‌اند نظام این عالم مادی، نظامِ تزاحمات و برخورد و نزاعِ اشیاءِ متضاد با یکدیگر و تولدِ اضداد از اضداد – به تعبیر ملای رومی – است. همه‌ی علوم، وجود چنین وضعیتی را اثبات می‌کنند. زندگی روزمره‌ی ما نیز این تصویر را به ما نشان می‌دهد. گویا این عالَم، مشتمل بر تعداد بسیار زیادی از اشیاء است که با یکدیگر رقابت می‌کنند تا وجود داشته باشند و تاثیر گذار باشند. اجتماعِ همه‌ی آنها در کنار هم، سخت است و لذا وقتی می‌گوییم «ب» توسط «الف» محقق می‌شود در واقع...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید.

@heidar_hobbollah
365 views17:30
Open / Comment
2021-08-17 20:30:05 حاشیه‌ای بر گفتاری یکی از نویسندگان پیرامون احادیثِ طبی

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال

برخی از علماءِ معاصر می‌گویند:«آیا در نبی و پیامبر، شرط است که تمام علوم و صناعات و لغاتی که ارتباطی با دین ندارند را بداند و یا اینکه لازم نیست علم پیامبر، این عرصه‌ها را هم شامل شود؟ اگر علم به این موارد را شرط نبوت بدانیم طبیعی است که قبول کنیم علمِ پیامبر به مسائل طبی نیز، خاستگاه وحیانی دارد و این خداوند متعال است که مسائل طبی را به پیامبرش آموزش می‌دهد و لذا با این تصویر، دیگر مجالی برای خطا و اشتباه پیامبر در این عرصه باقی نمی‌ماند. اما اگر دیدگاه مقابل را بپذیریم که درست‌تر است و می‌گوید شناخت این مسائل و اطلاع بر آنها، شرط نبوت نیست – که گویا برخی از بزرگان همچون شیخ مفید و سید مرتضی و سید محسن الامین بر این باورند – در این صورت باب این احتمال باز خواهد شد که آنچه از ایشان درباره‌ی مسائل طبی و … صادر شده، ناشی از تجاربی است خود ایشان به دست آورده و یا ناشی از تجاربِ جوامعِ دیگر می‌باشد که به دست ایشان رسیده است؛ با این وصف، روایاتِ طبی – بر فرض صحیح بودنِ آنها – محصولِ سیاقِ تاریخی و شرایط زمانی‌ای است که در آن شرایط، صادر شده‌اند. لذا این روایات، در واقع، یک میراث طبی است که برخاسته از فرهنگِ آن جامعه و تجاربش می‌باشد و البته در قیاس با انقلاب علمیِ بزرگی که در علم پزشکی در قرون اخیر اتفاق افتاده، یک تجربه‌ی بسیط و متواضع خواهد بود». نظر شما درباره‌ی این مطالب چیست؟ آیا موافق هستید؟

جواب

تحلیلِ فوق که توسط محقق محترم ارائه شده، تحلیلِ نیکویی است اما من – بدون اینکه وارد تفصیلاتِ طولانیِ آن شوم – یک انتقادِ ساده دارم:

به نظر می‌رسد اینکه ورودِ پیامبر صلی الله علیه و آله – به عنوان پیامبر – در مسائل طبی، ضروری نیست به معنای اثباتِ این قضیه نیست که پس ایشان ...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید

@heidar_hobbollah
352 views17:30
Open / Comment
2021-08-16 05:44:28
ضمن تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان
شما می‌توانید کتاب «عاشورائیات» از حیدر حب‌الله را به صورت رایگان از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
https://hobbollah.com/books/عاشورائيات/

@heidar_hobbollah
325 views02:44
Open / Comment
2021-08-15 20:30:04 کدام عقل، یارایِ بی اعتبار نمودنِ حدیث را دارد؟

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال

برخی از علماء می‌گویند اگر یک حدیث، مخالف و معارضِ عقلِ قطعی بود معلوم می‌شود آن حدیث – هر چند، سندِ صحیحی داشته باشد – از نظر متنی، صحیح نیست. منظور از عقلِ قطعی چیست و ضابطه‌ی آن کدام است؟

جواب:

علماء برای بررسی متن حدیث، معیاری را مطرح می‌کنند که همان نقدِ متن بر اساس مخالفتِ مضمونِ حدیث با احکامِ واضح و بدیهیاتِ عقلی است؛ یعنی احکامی که نیاز به مناقشه و تامل ندارند. حتی گفته شده بررسی متن حدیث بر اساس موافقت یا مخالفتِ با عقل – به صورت کلی – از معیارهای نقد متن است.[2] غالبا هم به حدیثِ عبد الرحمن بن زید بن اسلم در مصادر اهل سنت مثال می‌زنند که از وی سوال شد: این درست است که پدرت از جدّت روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:«کشتی نوح، دور خانه‌ی خدا، طواف کرد و پشتِ مقام ابراهیم، دو رکعت نماز گذارد»؟ وی در پاسخ گفت: بله...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید

@heidar_hobbollah
340 views17:30
Open / Comment
2021-08-09 20:30:03 آیا نقد حدیث، مختص علماء دین است؟

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال:

فرض کنیم نقدِ متنِ حدیث، به کارشناسانِ علوم دینی اختصاص دارد. با احادیثی که محتوایِ آنها، مسائل دینی نیست – به معنی خاصِ آن – چه می‌کنید؟ مانند احادیثِ طبی و یا احادیثی که از سماء و فلک و … سخن می‌گویند. در رابطه با این احادیث – بعد از تشخیص و تعیینِ معنیِ لغویِ آنها که اتفاقا معنیِ برخی از آنها، واضح هم هست – چه کسی حق دارد متن آنها را نقد و ارزیابی کند؟ آیا کارشناسان و متخصصین دین این حق را دارند و یا متخصصین در علومِ مربوطه مانند پزشکی و … ؟ آیا اختصاص نقدِ این گونه احادیث به کارشناسان دینی، به معنی دخالتِ آنها در کاری که تخصصش را ندارند نیست؟ در طرف مقابل نیز می‌توان پرسید در صورتی که نقدِ این گونه احادیث، مختص به کارشناسانِ علمی باشد آیا چنین حالتی به معنایِ این نیست که علماء علوم طبیعی، می‌توانند روایاتی را که با علم جدید در تعارض است کنار گذارند بدون اینکه به علماء دین رجوع کنند؟

جواب:

نقدِ متن، فرآیندی دو طرفه است: یکی متنِ خود حدیث است و دیگری مستندِ نقدِ متنیِ آن. وقتی حدیثی را بر قرآن عرضه می‌کنیم در برابر ما دو چیز قرار دارد: «متن حدیث» و «مستندِ نقد» که همان قرآن کریم است. لذا برای اینکه به نقدِ متنیِ یک حدیث بپردازیم ابتدا باید معنای حدیث و شرایطِ پیرامونی‌اش و نیز لغات و سیاق‌های آن و ارتباطاتی که با دیگر احادیث مشابه دارد را بفهمیم؛ علاوه بر اینها، باید با قرآن کریم نیز آشنایی کامل داشته باشیم تا ببینیم آیا مضمون و محتوایِ قرآن، مغایر و مخالف با معنای ارائه شده توسط این حدیث است یا خیر؟

بر همین اساس می‌توان گفت برای نقدِ متنیِ حدیث با کمک آیات قرآن، باید هم به سنت، آشنایی کامل و متخصصانه داشته باشیم و هم متخصص در قرآن بوده و آن را خوب بفهمیم؛ به گونه‌ای که نص سنت و نص قرآن، کاملا برای ما واضح باشد و فهم این دو، نیازمندِ بررسی وسیعِ عناصر و شرائط پیرامونی‌شان نباشد.

اما وقتی نقدِ متنِ یک حدیث...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید

@heidar_hobbollah
360 views17:30
Open / Comment
2021-08-07 20:30:07 نقد نظریه‌ی تقیه در شیوه‌ی تبلیغ دین توسط اهل بیت علیهم السلام

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال:

آیا این دیدگاه را که ائمه علیهم السلام در بیان معارف دین نیز تقیه کردند قبول دارید؟

جواب:

امروزه برخی از ما، وقتی با دشواری یا مشکلی فکری در روایات مواجه می‌شویم می‌گوییم این مطلب، از روی تقیه صادر شده و یا در فضای تقیه و خوف، رواج یافت و یا می‌گوییم امام به خاطر تقیه، درباره‌ی فلان مطلب، چیزی نگفت و یا فلان سخن را به خاطر تقیه، بر زبان آورد. اینها را می‌گوییم بدون اینکه دلیل درستی بر تقیه و وقوع آن در موارد مختلف ارائه کنیم. همین مساله، بزرگترین دلیل برای غیر شیعیان است که بگویند:«در هیچ چیزی نمی‌توان بر عالمان شیعی و پیروان آنها اعتماد کرد؛ زیرا کارهایی که انجام می‌دهند و سخنانی که می‌گویند مبتنی بر تقیه و فریبکاری است لذا نمی‌توان نظر واقعی آنها را در میان آشفتگی سخنانی که می‌گویند کشف کرد».

حتی امروزه تصور برخی از ما نسبت به ائمه علیهم السلام اینگونه است که هزاران روایت از ایشان در فضای تقیه صادر شده است حتی آن روایاتی که در تفاصیل جزئی و ساده در فقه و آداب و اخلاق وارد شده که اکثر آنها نیز مورد اختلاف بسیار زیاد علمای دیگر فرق اسلامی است. این تصور ما نسبت به حجم زیادی از روایات ائمه علیهم السلام، باعث شده سلوک تبلیغی ایشان در بیان دین را آمیخته با ابهام و طفره رفتن و تشویش اذهانِ علماء و راویان و فقهای بعدی تصور کنیم. وقتی ما چنین تصوری از ائمه علیهم‌السلام ارائه می‌دهیم چگونه می‌توان ادعا کرد که ایشان...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید

@heidar_hobbollah
328 views17:30
Open / Comment
2021-08-05 20:30:03 جوابهای خالی از «قال الله و قال الرسول و قال الامام»!

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال:

چرا برخی از جواب‌های شما – با اینکه به نظر من جواب‌های صحیحی هستند – خالی از «قال الله» و «قال الرسول» و «قال رسوله و آله» صلوات الله علیهم است؟

جواب:

از شما به خاطر این توجه، سپاسگذارم. اگر اجازه دهید می‌توانم به دو نکته اشاره کنم. یکی از این نکات، توضیحی است و نکته‌ی دیگر، رویکرد انتقادی دارد:

در اینجا قصدِ توضیح مطلبی را دارم. چون ممکن است تحلیل و ارزیابی شما از پاسخ‌های من، ناشی از این باشد که تمام مکتوبات من را ندیده باشید. زیرا اگر به کتاب‌ها و مقالات و جواب‌های من مراجعه نمایید خواهید دید که حضورِ آیات و روایات در این نوشته‌ها، کم نیست. همچنین از سوالِ شما چنین استشمام می‌شود که از این مساله، ناراضی هستید. به همین دلیل گمان می‌کنم این قضاوت شما – که مطابق با واقع هم نیست – ناشی از مشاهده‌ی برخی از مکتوبات من است و نه تمام آنها. و نیز می‌دانم که سوال شما ناظر به برخی از جواب‌های من است و نه همه‌ی جوابها. این مسائل، البته واضح است ولی مایل بودم توضیح دهم.
لازم نیست در همه‌ی موضوعات و همه‌ی بیانات، به نصوص دینی از کتاب و سنت، استناد شود. اصلا چنین کاری ممکن نیست. به عنوان مثال غالبا نمی‌توان نصوص دینی را در علوم طبیعی وارد کرد و حتی استناد به نصوص دینی در علوم طبیعی...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید.

@heidar_hobbollah
341 views17:30
Open / Comment
2021-08-03 20:30:05 معنی تاریخی بودنِ سنت

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال:

منظور از تاریخی بودن سنت چیست؟

جواب:

قبلا درباره‌ی معنی تاریخی بودن، جوابی داده‌ام و اینکه تاریخی بودن به چهار صورت، قابل فرض است و می‌توانید به سوال شماره‌ی 107 کتاب «اضاءات فی الفکر و الدین و المجتمع: جلد اول صفحه 282»[2] رجوع کنید. اما درباره‌ی تاریخی بودن سنت، باید اشاره کنم که معنای صحیحِ آن را در کتاب «حجیة السنة فی الفکر الاسلامی: قراءة و تقویم» آورده‌ام. به نظر من، معنای صحیح تاریخی بودن سنت، عبارت است از «فهم نص دینی به گونه‌ای که فرضیه‌ی ارتباطِ آن نص با شرایط زمانی و مکانی‌اش، لحاظ شده باشد؛ همان شرایطی که بستر صدور آن نص می‌باشد و فهمِ آن شرایط، در پی‌بردن به مقصودِ نهایی متکلم از آن نص، نقش دارد». هر گونه تلاش به منظور جمع بین نصوص دینی – به عنوان پدیده‌ای جدا و تنها که در زمان حاضر به آن مواجه می‌شویم – از یک سو و بین شرایط صدور و یا نزولِ آن – به معنایی فراتر از اصطلاح «اسباب النزول» در علوم قرآن و یا «اسباب الصدور» در علوم مصطلح الحدیث و الدرایة … – از سوی دیگر، بر تصورِ کلی یا جزئی ما از این نصوص، تاثیر خواهد داشت و این یعنی، ما وارد عرصه هایی شدیم که محصولِ نگاه‌های تاریخی است. به همین دلیل معتقدم نگاه تاریخی، شیوه‌ای از فهم است که علماء اسلام به شکلِ وسیعی – آنهم تقریبا در تمام مذاهب – با آن سر و کار داشته و آن را – البته با مقداری اختلاف در شدت و ضعف و یا سعه و ضیق – تجربه کرده‌اند. لذا رویکرد معاصر در تاریخی دیدنِ نصوص دینی، یک رویکرد جدید نیست بلکه در نهایت، از نظر من، احیای جدی و حقیقی همان رویه و شیوه است آنهم بر اساس شیوه‌های زبانی و تاویلیِ معاصر.

شیوه و رویکرد تاریخی، نتایج متنوعی را پیش روی ما قرار می‌دهد. بر اساس این رویکرد، به نتایج زیر می‌توان رسید...

ادامه‌ی پاسخ را از اینجا بخوانید.

@heidar_hobbollah
361 views17:30
Open / Comment
2021-08-02 09:34:34 إنا لله و إنا الیه راجعون...

استاد عزیز، فقدان پدر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت.

غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته
و سلامتی و طول عمر با عزت و اجر صابران را برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم.
365 views06:34
Open / Comment