کهن سرا

2023-04-12 07:44:48 فزت و رب الکعبه... Open / Comment

2023-04-12 07:43:54 @kohan_sara

درودهای رخشان و درخشان بر اغوا تراشان سرستون باغهای باژگون تا حیرتکده ی لعل بدخشان

گاه و بیگاهتان پرطاووس نواز و کبکینه آواز؛
به سلامت بادتان

سایه سار مهرتان پایدار و مستدام...

Open / Comment

2023-04-05 08:54:31 @kohan_sara

همان شبی که در آغوشِ هم شراب شدیم
وَ با خماریِ یک عمر،بی حساب شدیم

خدا خلوص دعای دو مست را می‌خواست
به یُمنِ گریۀ مستانه مستجاب شدیم

زمانه در پیِ دیوانه های عاشق بود
که ما برای همین کار انتخاب شدیم

نساختیم به هر خانه ای به غیر از عشق
جز آن که بر سر هم روز و شب خراب شدیم

من و تو مثل دو آواره اهل هم بودیم
که از تمامیِ دنیا شبی جواب شدیم..


#محمد_شریف
Open / Comment

2023-04-05 07:21:49 @kohan_sara

ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن

در چشم پرخمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بی‌قرار تو پیدا قرار حسن

ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی
سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن

خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری
فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن

از دام زلف و دانه خال تو در جهان
یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن

دایم به لطف دایه طبع از میان جان
می‌پرورد به ناز تو را در کنار حسن

گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است
کآب حیات می‌خورد از جویبار حسن

حافظ طمع برید که بیند نظیر تو
دیار نیست جز رخت اندر دیار حسن

#حافظ Open / Comment

2023-04-05 07:21:03 @kohan_sara

همواره با توام مگر از خود برانی ام

رفتن بهانه ایست که شاید بخوانی ام ...


#سیدحمیدرضا_برقعى Open / Comment

2023-04-05 07:09:17 @kohan_sara

يك نفس با ما نشستي خانه بوي گل گرفت
خانه‌ات آباد، كاين ويرانه بوي گل گرفت

از پريشان گويي‌ام ديدي پريشان خاطرم
زلف خود را شانه كردي، شانه بوي گل گرفت

پرتوي رنگ رخت با آن گل افشاني كه داشت
در زيارتگاه دل پروانه بوي گل گرفت

لعل گلرنگ تو را تا ساغر و مي بوسه زد
ساقي انديشه‌ام پيمانه بوي گل گرفت

عشق باريد و جنون گل كرد و افسون خيمه زد
تا به صحراي جنون افسانه بوي گل گرفت

از شميم شعر شورانگيز آتش، عاشقان
ساقي و ساغر، مي و ميخانه بوي گل گرفت


#علی_آذرشاهی Open / Comment

2023-04-05 07:09:15 @kohan_sara

شروع شد قصه از آنجا که چشمانش سخن‌گو شد
دلم با چشمکی لرزید و از این رو به آن رو شد

من اصلا زیر بار عشق و احساسم نمی رفتم
نفهمیدم چرا این گردنم نازک تر از مو شد

هنرمندانه زلفش را به یکدیگر چنان می بافت
دلم این صحنه را تا دید مِن بعدش هنرجو شد

صدایش کردم و گفتم شما را میشناسم من
همان هستی که حافظ گفت و در فالم هیاهو شد

جلوی چَشم من را تا تو باشی عشق میگیرد
به نامت خورده این دل از همان وقتی که جادو شد

#محمدحسین_ارکان Open / Comment

2023-04-05 06:37:23 @kohan_sara

قربان آن غارتگرم کان دل نه تنها می برد


تاراج جان هم می کند، دین هم بیغما می برد

#شیخ_بهایی Open / Comment

2023-04-05 06:34:55 @kohan_sara


صبح شد برخیز مطرب گوشمال ساز ده
عیشهای شب پریشان گشته را آواز ده

هیچ ساز از دلنوازی نیست سیرآهنگتر
چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده

جام را لبریزتر از دیدهٔ عشاق کن
از صف دریاکشان آنگه مرا آواز ده

کوری بی‌منت از چشم به منت خوشترست
گر توانی بوی پیراهن به یوسف باز ده

شبنم از روشندلی آیینهٔ خورشید شد
ای کم از شبنم، تو هم آیینه را پرداز ده

چون نمودی سیر و دور خویش را صائب تمام
روشنی چون مه به خورشید درخشان باز ده

#صائب_تبریزی Open / Comment

2023-04-05 06:34:55 @kohan_sara

روزِ شادی همه کس یاد کند از یاران؛

یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید...

#خواجوی_کرمانی Open / Comment