کهن سرا

2023-04-29 05:40:34 @kohan_sara

درودهایم بر تو که آفتاب جهان‌تابی

بامدادت زرافشان بهی و نیکبختی؛

امیدا که در و دشتت ارغوان جام و ارغنون کام باشد و امیدا که سپهرت آراسته به مهرت فیروزه فام باشد...

امروز بهترین ها را از بی همتای فر‌آفرین برایت آرزو دارم...

Open / Comment

2023-04-28 20:06:25 @kohan_sara

اعلام نتیجه بخش رباعی و دو بیتی " از واژه تا شعر ":

سروده های استادان محترم :

رباعی:
سرفصلِ بهار،عید گریان دیدم
آلاله به هر دشت پریشان دیدم
روزی که #شکوفه ها به یغما رفتند
تابوت گُلُ #شبنم غلطان دیدم

جناب #عسگر_رشیدی

رباعی :
امروز که #گل ، رفیق #شبنم شده است
خورشید بهار ، چشم عالم شده است
در سایه هر #شکوفه بنشین و بنوش
جامی که ازآن خصومتی کم شده است

جناب #حبيب_آقايي

دو بیتی :

تگرگ آمد … !! #شكوفه گشت پَرپَر !!
و توفان زد رگِ #گُلِ را به نِشتَر … !!
غريوِ رعد و تيغِ برق … با هم … !!
به گوش و چشمِ #شبنم پُتك و خنجر

جناب #امیر_فروغ

--------------------
سروده های برگزیده:

از عطر #شکوفه بیقرارم امشب
با #شبنم خون در انتظارم امشب
از میوه ی ممنوعه ی تو بیزارم
در حسرت خوردن انارم امشب

جناب #محمد_بابایی
****

در باد #شکوفه از وزان می‌ریزد
#گل از همه رنگ در خزان می ريزد
#شبنم نَمِ یک غمی ست بر گونه ی گل
هر صبح ، گلی ، اشکِ نهان می ريزد .

جناب #مرتضی_محیر_شجاعی

***

فرياد مزن از غَم و فرجام #گلي
در سوك سحر #شبنم اندام گلي
داني كه زاين تحفه چه آيد بسرش
در شيشه گلابست سرانجام گلي

جنابِ #رضا_موزیون

***
دوبيتى ها :

شمیم خوب #گل در باغ پیجید
#شکوفه باز شد ، خورشید تابید
به روی شاخه ها #شبنم نشسته
بهار آمد ، بهار ِ عشق و امید

بانو #شهلا_شهریاری
****

بهاری شد هوای باغ و بستان
#شکوفه بر درختان هم فراوان
ولی با یاد #گل هایی که پژمرد
نشسته #شبنم اشکی به مژگان

بانو #فاطمه_اسماعیلی

***
زلال #شبنم و آسایه ی بید
#شکوفه می کند #گل های امید
در این سال نكو با هم در آمیخت
بهار و روزه و روزِ خوشِ عید

جناب #علی_اکبر_نجوا

***
#شکوفه! چشم تر داری همیشه
ز رنج و غم خبر داری همیشه
بهاری می شوی با عشق هرجا
تو از #شبنم اثر داری همیشه

بانو #فریبا_صدیق

***

#گل سرخ و سپید و با وقاری
نداری طاقت و صبر و قراری
زلالی#شبنم صبح سپیدی
به دشتِ آرزویم نوبهاری

بانو #اشرف_حیدری

***

اقاقی غنچه بر صد شاخ تر زد
#شکوفه در هوای عشق پر زد
سحر باریده باران بر در و دشت
بنفشه تاجی از #شبنم به سر زد

جناب #رامین_خطیری

@kohan_sara
Open / Comment

2023-04-28 17:53:57 @kohan_sara

پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
این درست اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی گناهی دیگر است

روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است

درد دل کردن برای چشم ظاهر بین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است

#فاضل_نظری Open / Comment

2023-04-28 17:51:20 غصۀ رفتن تو یه روزی گرفت تمام وجودمو...

Open / Comment

2023-04-28 12:06:04 @kohan_sara

خوابیده ای کنار من
آرام مثل خواب
خواب کدام خوب ترا می برد چنین
مثل گلی سفید شناور به روی آب ؟
در پشت پلک های تو باغی ست
می بینم
باغی پر از پرنده و پرواز و جست و خیز
در پشت سینه تو دلی می تپد به شور
می شنوم
نزدیک کرده با تو هر آرزوی دور
پیش تو باز کرده هر بسته عزیز
رگ های آبی تو در متن مات پوست
دنباله های نازک اندیشه دل است
در نوک پنجههای تو نبضان تند خون
در گوش کودکی که
هنوز
پر جست و خیز ماهی نازاب خون تست
تکبیر زندگی کیست
خوابیده ای کنار من آرام مثل خواب
خواب تو باغ خاطره ها و خیال هاست
می دانم
اما بگو
آب کدام خوب ترا می برد چنین
مثل گلی سفید شناور به شط خواب ؟

شعر  #مثل_گل_سفید
از دفتر #‌آواز_خاک

#منوچهر_آتشی Open / Comment

2023-04-28 11:35:49 @kohan_sara


ـــــــــــــــــــــــ
پیکار رستم با فزون‌طلبی
و آزِ افراسیابی‌ست.
#شاهنامه


رستم در دو دوره از زندگی خود دو‌ نوع مبارزه را مشخص می‌کند:
یکی با آز و دیگری با تعصّب.

دیوِ آز در تفکر مزدیسنا، مهمترین همدستِ اهریمن در نبرد با اهورا مزدا شناخته می‌شود و در موعود زرتشتی برای آنکه رستگاریِ بشر تحقق پیدا کند، باید او نخست، همهٔ قدرت خود را از دست بدهد.
در روایت ملّی نیز (شاهنامه) سهمگینیٍ آز کمتر از روایت دینی نیست. ضحّاک و افراسیاب بر اثر آز به تبهکاری رانده می‌شوند. همهٔ رنج و فساد بشر از آز ناشی می‌شود و کیخسرو از بیم آن از پادشاهی کناره می‌گیرد.
مرحلهٔ نخست پیکار رستم با آز افراسیابی است.

افراسیاب چشمِ طمع به آبادی و نعمت ایرانشهر دوخته است. می‌خواهد آن را از آن خود کند برای این منظور و برای حفظ سلطهٔ اهریمنی خویش از انهدام و ریختن خون مردم و ریختن خون بی‌گناهان (مانند افریرت و سیاوش) ابا ندارد.
او نیز مانند ضحاک، آبادی خود را در خرابی می‌بیند. آز در مفهوم کلی خود فزون‌طلبی است. اقلیّتی قدرتمند می‌خواهند که همهٔ مواهب دنیا و ثروت از جمله فرمانروایی را در انحصار خود داشته باشند. پس، آزادی دیگران را آفت این انحصار می‌بینند و برای جلوگیری از تجاوز به این انحصار، به خود حق می‌دهند که دیگران یعنی اکثریت مردم را در دایرهٔ محدودی مقیّد دارند و اجازه ندهند که از آن پای فراتر نهند. در محدودهٔ این دایره و با تصویب خود آنها، هر چه گفته شود و کرده شود، مجاز است؛ ولی به محض آن که کسی خواست پای از آن بیرون نهد مجازات‌های سنگین در انتظارش خواهد بود. به همین سبب سرکشی‌های سیاسی (مسلکی و دینی نیز که وابسته به آن می‌شود) همواره گذشت‌ناپذیر شناخته شده است. انوشبرده ساسانی‌ها گواه روشنی بر این معناست.

اما آز، تنها در دیگران دشمن آزادی قرار نمی‌گیرد. آز خودی زبانش کمتر از آز بیرونی نیست. این آز، دوم در درون شخص او را از شناخت گوهر آزادی باز می‌دارد و موجب می‌شود تا آن را با کالای کم‌بهای لذت‌های حقیر مبادله کند. بنا به فرمان این آز خانگی است که اکثریت، به ستم اقلیت گردن نهاده‌اند.

داستان داستان‌ها
[مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار]
زنده‌یاد استاد محمدعلی اسلامی ندوشن، صص ۷۸–۷۷
آز: افزون‌جویی، زیاده‌جویی، حرص، ولع، تنگ‌چشمی
#شاهنامه Open / Comment

2023-04-28 11:32:21 ‌@kohan_sara



‌نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
غمی در اســــــتخوانم می‌گدازد
خیال ناشـــناســی ، آشـــنا رنگ
گَهی می‌ســـوزدم ، گَه می‌نوازد

پریشان سایه‌ای آشفته آهنگ
ز مغزم می‌تراود گـیـج و گـمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی‌سامان به ره افتد شـــــــبانگاه


هوشنگ ابتهاج Open / Comment

2023-04-28 11:32:21 شب آخر

داریوش

ترانه‌سرا: اردلان سرفراز
آهنگساز: فرید زلاند
تنظیم‌کننده: علی الهی Open / Comment

2023-04-28 11:32:21
ای داد
از ایـن دوری و
از عشـقِ تـو بـی داد ...

#شهریار Open / Comment

2023-04-28 11:32:21 تنه زد یک نفر به من انگار
وسط شعر، حال من بد شد

مطمئنم که هیچ‌وقت، عزیز!
جای خالیت پُر نخواهد شد...

#سیدمهدی_موسوی


@kohan_sara Open / Comment