#insane_boy
GENRE: ROMANCE، SMUT، BDSM
#جونگکوک مدام از #چمدون چیزهای #عجیبی بیرون میاورد، اما بدتر از همه #شلاق #مشکی توی دستش بود
وقتی با من #میخابیدی خیلی #عوضی میشدی، باید جبران کنی
جونگکوک: اول زیر شکمت به #مورمور میفتاد و بعدش اون لعنتی #سیخ میشد آره... آره...؟!!
با #شلاق ضربه آرومی به #آلتش زد و #میله ی داغش #درد فجیعی به بدن #تهیونگ وارد کرد چشماش از بغض قرمز بود
بگو متاسفم #ارباب...
-: م... متاسفم ارباب
با شنیدن اون کلمه #شلاق رو روی زمین انداخت...
انگشت زیبا و کشیده اش رو وارد #رینگ کرد، مشخص بود که میخاست میله ای که وارد #سر #آلتش کرده بود رو ازش بکشه بیرون
𖠸•••••••••••••
هشدار: این فیک دارای رده ی سنی میباشد
میخای ادامشو بخونی؟ زود جوین شو تا لینکو برنداشتم
https://t.me/joinchat/AAAAAEqND5etj5IOUvBCUA