چشمههای #اشک چشمههایِ خونِ دل نا گرفته آشیانهام #ناشیانه عا | شاعرِ سکوت
چشمههای #اشک چشمههایِ خونِ دل نا گرفته آشیانهام #ناشیانه عاشقم
آخرین #مسافر ایستاده مُرد آخرین #غریبه رفت کوچههای بیدلیل #آشنا گورهایِ دسته جمعیِ منند . یک نفر ولی هزار یک نفر ولی هزارها #هزار یک نفر ولی هزارها دلیل من جنازه هایِ بی شمارِ واژهام یا مسافرانِ کوچههای #عاشقم
چشمههای اشک دستهایِ زخمیِ نگاه گامهایِ بیدلیلِ بیگناه زخم خورده زخمهایِ زخمیام سرو قامتی که پیرم و کنار جادهاي #دفتری برای یادگاریام
روی من نوشت #دختری این درختِ استوار تکه هیزمانِ من كنارِ برف