2022-09-05 09:32:56
#نواندیشی_دینی
خلاصه
تکفیرشدگی یا نقدناپذیری؟
راستی
آزمایی ادعاها و سوء تفاهمهای عبدالکریم سروش -۱
موضوع این مقاله «دفاعیه شخصی» و پاسخ به اهمّ اتهاماتی است که عبدالکریم سروش در مرداد ماه جاری متوجه من کرده است: اتهام تکفیرگری و اهم سوء تفاهمهایی که پیرامون مقاله «طیفهای جدید اسلامی» برخاسته است.
نویسنده بسیار متاسف است که بحث «نقد ساختاری اندیشه» به بحث انحرافی اتهامات شخصی و در نتیجه دفاع و رفع این اتهامات منحرف شده است.
سروش می توانست به نقدهای کدیور در سلسله مقالات «چالش اسلام و قدرت» و تقسیم بندی او در مقاله «طیفهای جدید اسلامی» پاسخ منطقی دهد.
اما او راه دیگری انتخاب کرد و بهجای پاسخ علمی با حربه بهتان تکفیر، خشونت غلیظ گفتاری و افترا به میدان آمد، تا رقیب را «به هر قیمتی ولو ضداخلاقی» از میدان بهدر کند.
کدیوردر نسخه انگلیسی کتاب «توهین به مقدسات و ارتداد» (منتشر شده در اردیبهشت ۱۴۰۰) «عبدالکریم سروش را شناخته شده ترین روشنفکر دینی معاصر ایران» معرفی کرده است.
این همان کتابی است که سروش در نوشته اخیرش آن را استهزاء کرد.
اگر سروش تقدیرهایی را که کدیور در این کتاب و جاهای دیگر از او کردهبخواند، از بی انصافی خود شرمنده خواهد شد.
سروش در سه واکنش در مرداد ماه جاری مجموعا «۲۸ مرتبه» صریحا کدیور را به تکفیر خود متهم کرده است!
البته بلافاصله تذکر داده که این تکفیرگر «در حدّ و مرتبتی نیست که بتواند کسی را تکفیر کند یا تکفیرش نفوذ و خریداری داشته باشد».
اگر رتبه علمی کدیور در چنین مرتبه نازلی است، چرا افلاک نشینان معرفت نگران شده اند؟!
سروش حتی بر اساس موازین فقه سنتی قابل تکفیر نیست، و هرگز تکفیر هم نشده است.
سروش نخستین بار در بهمن ۱۳۹۴ به کدیور تهمت زد که وی را تکفیر کرده است.
کدیور هرگز سروش و هیچکس دیگر را نه تنها تکفیر نکرده و حکم به ارتداد نداده، زیرا او اصولا به تکفیر و ارتداد قائل نیست؛ بلکه برعکس، وی سروش را تا زمانی که خود را مسلمان می داند، محکوم به مسلمانی می داند.
نقدهای ساختاری کدیور به آراء سروش متأخر به جای خود باقی است، و هیچ منافاتی با قول به مسلمانی او ندارد.
سروش تکفیر را با تلقی «عوامانه» بهکار می برد، اما از آن نتیجه «فقهی» می گیرد.
این مغالطه محض است.
اینکه رأیی «انحلال اسلام» یا «تجدیدنظر در اسلام» است، بحثی علمی و کلامی است.
از این انتقادات در طول تاریخ اسلام بین علما به وفور یافت می شود.
هیچکس این نسبتها را به معنی صدور حکم تکفیر و ارتداد تلقی نکرده است.
به عنوان نمونه نقدهای بسیار تند و تیز شیخ مفید به استادش شیخ صدوق.
سروش با کدیور در این موارد نزاع دارد:
اول، او اصل اسلام (اسلام نفس الامری) را انکار می کند، کدیور باور دارد.
دوم، کدیور از منظر مخطئه به درک اسلام می نگرد، او از منظر مصوبه.
سوم، سروش اسلام ظاهری و فهم اسلام واقعی (از منظر مخطئه) را یکی فرض کرده در حالی که اولی اصطلاحی فقهی و دومی اصطلاحی اصولی و الهیاتی است.
ملاک مسلمانی اسلام ظاهری است و تنها ملاک احراز آن اظهار خود فرد است.
چهارم، کدیور و سروش در فهم اسلام (سطح کلامی) که بحثی الهیاتی کلامی است نزاعی بنیادین دارند.
اما این نزاع هیچ ربطی به خروج شخص از اسلام یا تکفیر او ندارد.
اینکه به کسی که دیدگاه الهیاتی شما را نقد میکند، بگویید «تکفیرگر» مغالطه محض و بی اطلاعی یا غفلت از تمایز بحث فقهی و الهیاتی است.
کدیور تعبیرهای «انحلال اسلام» و
«ارائه دینی متفاوت با اسلام» را صریحا به کسی نسبت نداده است.
چنین اموری اگر به مسلمان معینی هم نسبت داده شده بود، حتی در فقه سنتی دال بر تکفیر نیست، چه برسد در فقه نواندیش.
پرسش از تقیه و توریه جرم نیست. سروش می توانست به جای سرکوب پرسشگری و پرسشگر صریحا پاسخ دهد.
نسبتهای زیر به کدیور «کذب محض» است، و سروش مشخصا در این موارد به او «افترا» زده است:
۱. نسبت «خروج از اسلام» به سروش و دیگر تجدیدنظرطلبان مسلمان.
۲. اینکه وی و سه مسلمان تجدیدنظرطلب دیگر را «صریحا روشنفکرانی اسلامستیز» معرفی کرده است.
۳. نسبت "آوردن دین تازه" توسط وی.
بهرهوری کدیور از مجتهد شبستری متقدم و سروش متقدم بهنحو «قضیه موجبه جزئیه» درست است. اما اینکه کدیور «هر چه دارد» از ایشان است، ادعایی گزاف است.
سروش در سال ۱۳۹۵ به منتقدانش افترا زده و آنها را بیاعتقاد به دین، پیامبر و قرآن معرفی کرده است.
اگر بخواهیم با تلقی عوامانه سروش از تکفیر داوری کنیم، آیا این «تکفیر» نیست؟!
https://kadivar.com/19788/
@Mohsen_Kadivar_Official
1.9K views06:32