Get Mystery Box with random crypto!

رضا گواهینامه یکی از شخصیت های معروف کوچه ما بود و همه با این | NeText

رضا گواهینامه یکی از شخصیت های معروف کوچه ما بود و همه با این اسم میشناختنش.
خودش هم براش عادی شده بود که همه با این اسم صداش میکنن
قدیمترها... وقتی سنم کم بود هربار که اسمش آورده میشود به بابام میگفتم که چرا بهش میگن رضا گواهینامه؟ و بابام یه لبخند میزد و با ذوق و شوق تمام داستانش رو تعریف می کرد و آخرش هم با یه قهقهه داستان رو تموم می کرد.
اما من اصلأ خندم نمیگرفت و همیشه میگفتم که واقعا خنده نداره و بابام هم هر سری میگفت تو هنوز نمی فهمی که چقدر این داستان خنده داره و بزرگ بشی بیشتر خندت میگیره...
سالهای سال از اون روزها گذشت و بالاخره یه روز من خودم رفتم پیش رضاگواهینامه و ازش پرسیدم که داستان معروفش چی بوده و رضا هم بدون مکثی و انگار که برای هزار نفر تعریف کرده شروع کرد به حرف زدن و گفت:
اون سالها که ما هم سن و سال شماها بودیم مثل الان نبود که هرخری بتونه ماشین بخره.ماشین داشتن ابهت داشت واسه خودش
توی کل بلوار فقط یه نفر ماشین داشت ...
اما من عاشق ماشین بودم
جوری که هربار که یه ماشین از خیابون رد می شد من فقط وایمیستادم و مثل دیوونه ها نگاه میکردم
ولی میدونی چیه ؟یه کم که سنم رفت بالا دیدم نمیتونم ماشین نداشتن رو تحمل کنم و واسه همین شروع کردم به پول جمع کم کردن...
بابام هربار میگفت پسر احمق!تو رو چه به ماشین
پولهاتو جمع کن و برو زن بگیر و این حرفا....
اما گوش من بدهکار نبود و بالاخره پول خریدن یه پیکان رو جمع کردم
بنگاه ماشین با خونمون فاصله چندانی نداشت و خودم نشستم پشت فرمون تا هم قلق ماشین دستم بیاد و هم اینکه همه ببینند که من بالاخره ماشین خریدم!
ولی میدونی چی شد؟توی اولین چهارراه تصادف کردم و شاخ به شاخ زدم به ماشین روبرویی و هرجفت ماشین ها هم داغون شد و منم که گواهینامه نداشتم مقصر اعلام شدم و پشت بندش هزار بدبختیه دیگه...
حالا از اون روز سی سال میگذره و من دیگه نتونستم پشت فرمون هیچ ماشینی بشینم و واسه همین بهم میگن رضا،گواهینامه!
میدونی پسر ،گاهی آدم واسه یه نفر بیشتر جا نداره !
اشتباه که کنی سی سال هم که بگذره دیگه نمیتونی یه نفر دیگه رو بلد شی
دست خودت نیست
بزرگترین اشتباه اینه که قبل عاشق شدن گواهینامه اش رو نگرفته باشی....
تو چی؟
گرفتی؟!...