Get Mystery Box with random crypto!

ناگفته‌‌های جنگ جهانی دوم نویسنده : گرهارد _________ نس | Historical Studies Institute

ناگفته‌‌های جنگ جهانی دوم
نویسنده : گرهارد
_________

نستا وبستر، مورخ بریتانیایی در كتاب خود «آلمان و انگلیس» كه در سال ۱۹۳۸ اندكی قبل از شروع جنگ جهانی دوم منتشر شد، می‌نویسد [۱] :
«آلمان تحت یک دیکتاتوری آشکار ضد یهود است. ما تحت یک دیکتاتوری نامرئی یهودی قرار داریم، اما یک دیکتاتوری است که می تواند در هر حوزه زندگی احساس شود، زیرا هیچ کس نمی تواند از آن فرار کند. تا زمانی که یهودیان آلمان را در اختیار ندارند، آن‌ها هرگز نمی توانند به هدف نهایی خود - سلطه بر جهان - برسند. بنابراین هیتلر باید سرنگون شود و قدرت یهودیان دوباره احیا شود.»
در این فضای نفرت، بی اعتمادی و جنگ طلبی که در اثر تبلیغات ضد هیتلری ایجاد شده بود، رهبران غربی پیش شرط داشتند که از هر ابتکار سیاست خارجی توسط هیتلر، بدترین تفسیر را بگیرند.

مشکل لهستان :
شهر دانزیگ آلمان به منظور تأمین امکانات بندری لهستان تحت عنوان «یک شهر آزاد» از آلمان گرفته شده و تحت نظارت اتحادیه ملل قرار گرفته بود. حدود یک و نیم میلیون آلمانی به عنوان شهروند درجه دو در این قلمرو تحت کنترل لهستان زندگی می کردند. این سرزمین، به‌همراه ساکنان آن، قرن‌ها آلمانی بوده و مردم آن از همان ابتدا با تظاهرات گسترده بی شماری روشن کردند که نمی خواهند از آلمان جدا شوند. آلمانی های ساکن این منطقه در یک کشور متخاصم، تحت حاکمیت لهستان، اقلیت بودند و از همان نوع تبعیض و سرکوبی رنج می بردند که آلمانی ها در سودت‌لند متحمل شده بودند [۲] . آلمان ادعای عادلانه ای برای بازگرداندن تمام سرزمین های گرفته شده توسط «پیمان ورسای» داشت و بسیاری از رهبران جهان صریحاً آن را تأیید کردند.
ویلیام هربوت داوسون، یک مرجع برجسته بریتانیایی در امور آلمان، در کتاب «آلمان تحت پیمان» چنین می‌نویسد [۳] :
« [...] امروزه هیچ عاملی در زندگی اروپا به اندازه کریدوری که آلمان را به دو قسمت تقسیم می کند و دانزیگ، یکی از آلمانی ترین شهرها را از سرزمین مادری جدا می کند، تهدیدی برای صلح بسیار جدی و مطمئن نیست. آیا اروپا می تواند این تهدید را نادیده بگیرد و اجازه دهد امور از بین برود ؟
انجام این کار به معنای دعوت و تسریع در فاجعه است، زیرا به جای بهبود، شرایط کریدور پس از ۱۲ سال اشغال لهستان و به دلیل آن، به طور مداوم در حال بدتر شدن است. زیرا اکنون کاملاً واضح است که بدون نیاز به راهرو می توان کلیه نیازهای تجارت لهستان، حال و آینده را تأمین کرد و از آنجا که روابط خوب بین آلمان و لهستان که برای حل و فصل صلح در اروپا بسیار ضروری هستند، غیرممکن خواهد بود، بنابراین تا زمانی که آن هیولای سیاسی ادامه یابد. بخش عمده ای از قلمرو باید به کشوری بازگردد که مدیون آن است.»

سیاست‌های صلح آمیز و راه حل هیتلر :
در ۲۴ اکتبر ۱۹۳۸، هیتلر وزیر امور خارجه خود، فون ریبنتروپ را خواست که طرح چهار مرحله زیر را به سفیر لهستان، لیپسکی پیشنهاد کند که می توانست بی عدالتی ها را اصلاح کند [۴] . از جمله «معاهده ورسای» و همچنین باید کلیه منابع مورد اختلاف بین لهستان و آلمان را از بین می برد :
۱. بازگشت شهر آزاد دانزیگ به رایش، اما بدون قطع روابط اقتصادی آن با دولت لهستان [ این پیشنهاد برای بندر لهستان امتیازات رایگان بندر در شهر دانزیگ و همچنین دسترسی خارج از سرزمین به بندر را تضمین می کند. ]
۲. آلمان هیچ خواسته ای برای بازگشت سرزمین سابق خود که اکنون کریدور لهستان نامیده می شود، نخواهد داشت، اما به آلمان باید اجازه داده شود تا از طریق کریدور لهستان یک بزرگراه و یک راه آهن ایجاد کند تا آلمان را با پروس شرقی متحد کند.
۳. به رسمیت شناختن متقابل موقعیت مرزهای بین آلمان و لهستان برای همیشه حل و فصل می شود. به عبارت دیگر، آلمان خواستار بازگرداندن قلمرو باقیمانده ای که توسط پیمان ورسای به لهستان واگذار شده است نخواهد بود.
۴. پیمان آلمان و لهستان ۱۹۳۴ از ده به بیست و پنج سال تمدید می شود. [ در پیمان آلمان و لهستان ۱۹۳۴، هر دو کشور متعهد شدند که مشکلات خود را از طریق مذاکرات دوجانبه حل کنند و برای یک دوره ۱۰ ساله از درگیری مسلحانه چشم پوشی کنند. ]

هیتلر در مذاکرات خود با لهستان نمی توانست از این منطقی تر باشد!

این نوشتار ادامه دارد ...
____
- رفرنس ها :
[1] Nesta Webster, Germany And England, p. 50

[2] Hans Schadewaldt, The Polish Atrocities Against The German Minority In Poland, (Second Revised Edition, Berlin 1940), p. 14

[3] William H. Dawson, Germany Under the Treaty, (New York: Longmans, Green & Co.1933), p. 421

[4] C. Tansill, Back Door to War, p. 519; J. Beck, Dernier Rapport, p. 182 seq.

~~~~~~~
| @HistoricaI_Studies