🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

تاریخ شفاهی "ایران"

Logo of telegram channel oralhistoryiran — تاریخ شفاهی "ایران" ت
Logo of telegram channel oralhistoryiran — تاریخ شفاهی "ایران"
Channel address: @oralhistoryiran
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 4.13K
Description from channel

@oralh

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


The latest Messages 10

2021-07-13 17:59:00 جنبش کارگری و حزب توده در کارخانه نخ ریسی و نساجی خسروی خراسان

شهناز حطیط و علیرضا ابطحی

در سال ۱۳۱۶ش اولین و بزرگ ترین کارخانه نخ ریسی و نساجی شرق ایران با عنوان «شرکت نخ ریسی و نساجی خسروی خراسان» در مشهد راه اندازی شد. با تاسیس این کارخانه و اشتغال کارگران در این واحد صنعتی، زمینه تشکیل اجتماعات سیاسی کارگری در مشهد امکان پذیر شد. وقایع شهریور ۱۳۲۰ش و بازشدن فضای سیاسی موجب شد تا جنبش کارگری در مشهد ایجاد شود. وضعیت نابه سامان اقتصادی آن دوران در نقاط مختلف ازجمله مشهد باعث شد تا حزب توده از موقعیت استفاده کند و بر جنبش کارگری مسلط شود. این حزب با نفوذدادن اندیشه های خود بین کارگران و دادن آگاهی و آموزش به آن ها برای اعاده مطالباتشان، واکنش کارفرمایان را برانگیخت.
گنجینه اسناد. بهار1400


@oralhistoryiran
2.4K viewsedited  14:59
Open / Comment
2021-06-23 06:25:35 خداحافظی با خاطرات مشترک مشهدی ها

آذری خاکستر
خدا رحمت کند مرحوم حسین پورحسین پژوهشگر تاریخ سینما در مشهد که سال 1389 کتاب صد سال سینما در مشهد تحقیق و تدوین نمود. والا با این تخریب هایی که این روزها شاهد هستیم چیزی از تاریخ سینما در مشهد باقی نمانده بود.

از جمله حکایت تاریخ و تخریب سینما آسیا در مشهد است.سینما آسیا در 15مهر 1339 توسط دکتر عباس اسکوئیان با نمایش فیلم بزن بریم هالیوود در کوچه ارگ، نرسیده به خیابان خاکی افتتاح شد. این سینما در سال 1359 مصادره گردید. ابتدا با نام آزادی و سپس با نام فلسطین به فعالیت ادامه داد. از سال 1364 قسمتی از اتاق های طبقه اول این ساختمان تخریب و تعطیل شد.
طی دو هفته اخیر دو سینما قدیمی در مشهد تخریب شدند. هرچند خراب کردن سینما در مشهد مقوله جدیدی نیست. بلکه از همان ابتدا تعداد زیادی از تالارها و سالن های نمایش فیلم یا تغییر کاربری داده و یا اینکه تعطیل و به مرور تخریب شده اند.
در واقع این سینماها بخشی از حافظه جمعی شهروندان محسوب می شوند که متاسفانه بدون توجه به خاطرات مشترک و هویت تاریخی یکی پس از دیگری تخریب و جای آن را مراکز تجاری و اقامتی می گیرند.
حال با این تخریب هایی که از چند دهه گذشته از بافت قدیمی محلات شروع و سپس به خانه های قدیمی، بناها و حتی تاریخ صنعت و ... رسید چه باید کرد. آیا چیزی جز فراموشی و خداحافظی با خاطرات مشترک شهروندان باقی می ماند؟...

@oralhistoryiran
3.0K viewsedited  03:25
Open / Comment
2021-01-27 20:43:37
دکتر سیروس سهامی اولین رئیس دانشگاه فردوسی مشهد پس از انقلاب اسلامی در سن 85 سالگی برا اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

سال 1392 فرصتی فراهم شد همراه با دکتر نوعی برای مصاحبه تاریخ شفاهی به سراغ دکتر سیروس سهامی برویم. ایشان متولد 1314 و قبل از انقلاب استاد جغرافیا دانشکده ادبیات مشهد بود و در سال 1357 به ریاست دانشگاه فردوسی منصوب شد.
پس از انقلاب فرهنگی در دانشگاه وی اخراج و پس از آن به ترجمه و تالیف مشغول بود.
پ. ن1: سال 1392بنا به دلایلی موفق به ضبط خاطرات نشدیم.
پ.ن2: دومین دیدار جناب نوعی با دکتر سهامی مربوط به اواخر سال 1398 که بخشی از خاطراتش ثبت شده است.

@oralhistoryiran
797 viewsreza, 17:43
Open / Comment
2021-01-18 10:09:12 فایل پاور پوینت
"هر خانواده یک داستان"

پیمانه صالحی نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی



@oralhistoryiran
1.3K viewsreza, 07:09
Open / Comment
2021-01-15 15:48:52
#فراخوان_همکاری
#پروژه_تاریخ_شفاهی_کرونا
#انجمن_پارسه

دپارتمان تاریخ شفاهی پارسه دوستداران میراث فرهنگی مستقر در مرکز رشد دانشگاه فردوسی مشهد در راستای اجرای «پروژه تاریخ شفاهی کرونا» از پژوهشگران فعال این حوزه و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته تاریخ علاقه مند به همکاری دعوت به عمل می آورد.
لطفا مقالات و پژوهش های خود را در قالب مقاله علمی یا مجموعه مصاحبه های تخصصی تاریخ شفاهی به این شماره (۰۹۱۵۴۰۳۱۶۲۲) در تلگرام یا واتس آپ ارسال نمایید.


@oralhistoryiran
1.5K viewsreza, 12:48
Open / Comment
2021-01-13 19:07:36
سلسله نشست های تاریخ خاندانی:
"هر خانواده یک داستان"

با حضور پیمانه صالحی؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی
و
غلامرضا آذری خاکستر؛ کارشناس تاریخ خاندانی

دوشنبه 29/10/1399 ساعت9
https://webinar.razavi.ir/farhangi




@oralhistoryiran
2.0K viewsreza, 16:07
Open / Comment
2021-01-11 13:29:59 زنان در هیاهوی ماجراهای شهریور 1320
آذری خاکستر

دربررسی تاریخ و تحولات شهر مشهد، به‌ویژه مقارن جنگ جهانی دوم که مشهد در اشغال سربازان روسی است، مسائل و مشکلات زنان واکاوی نشده است. آیا در چنین شرایطی، زنان از امنیت کافی برخوردارند؟ واقعیت امر این است که سیاست روس‌ها در مواجهه با شهروندان مشهدی سخت‌گیرانه نبوده، هرچند در اسناد و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی نمونه‌هایی از تجاوز و دست‌اندازی به جان و مال مردم گزارش شده است. در خاطرات خانم باشی‌زاده فخار، یکی از فرهنگیان قدیمی مشهد، روایت‌هایی از حوادث و اتفاقات شهریور 1320 وجود دارد که شرایط زنان در آن ایام را به‌خوبی بازگو می‌کند.
@oralhistoryiran
فاطمه باشی‌زاده فخار دوم بهمن سال 1304 در محله سراب مشهد به دنیا آمد و چنان‌که بیان می‌کند، اجدادش در عهد قاجار از هرات به مشهد مهاجرت کرده و در این شهر به شغل فخاری در کوره‌های آجر مشغول بوده‌اند. او از سال 1310 در دبستان فروغ به تحصیل مشغول می‌شود و پس از پایان تحصیلات ابتدایی، وارد دبیرستان شاهدخت می‌شود که در آن زمان دانشسرای مقدماتی دختران بود. خانم باشی‌زاده از هفده‌سالگی به عنوان معلم ریاضی به استخدام اداره فرهنگ و معارف درمی‌آید و در مدرسه آزرمی مشهد مشغول کار می‌شود. سپس رئیس آموزشگاه حرفه‌ای دختران در محله عشرت‌آباد مشهد می‌شود و مرکز رفاه نابینایان را در مشهد راه‌اندازی می‌کند.
«در جریان جنگ جهانی دوم، خراسان جولانگاه سربازان روسی بود. شبی که روس‌ها وارد مشهد شدند، ما در یکی از روستاهای اطراف مشهد عروسی دعوت بودیم. در آن ایام عروس را با اسب به خانه داماد می‌بردند. ناگهان شب روس‌ها وارد روستا شدند. عروس و داماد فرار کردند و عروسی به هم خورد. ما هم از ترس فرار کردیم و به مشهد بازگشتیم.» وی که زمان جنگ جهانی دوم و اشغال مشهد 16 سال سن بیشتر نداشته است، ضمن مرور خاطراتش می‌گوید: «در آن ایام، در خیابان رازی زندگی می‌کردیم که تعدادی از افسران ارتش مستأجر پدرم بودند. وقتی جنگ شد، به ما گفتند ماشین می‌آید، از مشهد برویم. من و خانواده عمویم به همراه چند خانواده از افسران لشکر خراسان، سوار ماشین باری نظامی شدیم. همان‌طور که می‌رفتیم، روس‌ها بمب می‌انداختند. پس از چند ساعت، به‌ دهی در اطراف تربت رسیدیم. چند روزی از ما پذیرایی کردند. اوضاع که آرام شد، به مشهد بازگشتیم. در ایامی که روس‌ها در مشهد مستقر بودند، یک روز پس از زیارت حرم، در راه بازگشت به خانه، سوار درشکه بودیم. وقتی درشکه به حوالی خیابان ارگ رسید، ناگهان سربازی روسی خود را بالای درشکه رساند. در آن زمان، اغلب درشکه‌چی‌ها از مهاجران بودند و تا اندازه‌ای با زبان روسی آشنایی داشتند. درشکه‌چی به زبان روسی گفت:این از نجیب زادگان است. و سرباز روسی پیاده شد.»
خانم باشی‌زاده فخار با اشاره به همه‌گیری بیماری‌های واگیر مقارن اشغال مشهد، از بیماری تیفوس نام می‌برد و می‌گوید یکی از دوستانش به دلیل ابتلا از بین رفته است. حضور زنان و کودکان آواره لهستانی در مشهد و اسکان آن‌ها در خیابان نخریسی نیز بخشی از خاطرات ماندگار این معلم در سال‌های سخت اشغال نظامی است
#شهربانو22دی1399


@oralhistoryiran
1.6K viewsreza, 10:29
Open / Comment
2021-01-07 14:59:38
معرفی پژوهشگران تاریخ شفاهی

پیمانه صالحی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی، دانش‌آموخته کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است. او تجربه همکاری با سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، به‌عنوان کارشناس‌ مسئول تاریخ شفاهی را داشته و در این حوزه، ۱۲ کتاب (تألیف و تدوین) و ۶۰ مقاله (تألیف و ترجمه) منتشر کرده است. همچنین ۳۰ طرح موضوعی تاریخ شفاهی را به رشتة تحریر درآورده و داوری ۵۵ کتاب و ۳۵ مقاله، در کارنامه‌ وی به ثبت رسیده است.
اکنون، از او ۸ کتاب و ۱۰ مقاله در نوبت انتشار قرار دارد. علاوه‌براین در اجلاس آتی فدراسیون بین‌المللی انجمن‌ها و موسسات کتابداری(IFLA) ، مقاله‌ای را با موضوع «تاریخ شفاهی کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران»، ارائه خواهد کرد. تعامل با انجمن زنان پژوهشگر تاریخ، انجمن تاریخ شفاهی و انجمن ویراستاران، از جمله سایر تلاش‌های نام‌برده در این حوزه است.
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ ایران



@oralhistoryiran
1.3K viewsreza, 11:59
Open / Comment
2021-01-05 14:04:49 در جستجوی نخستین محصلان مدارس دخترانه مشهد
آذری خاکستر

جست‌وجو درباره نخستین محصلان دختر در مدارس مشهد باعث شد ضمن بررسی اسناد و مدارک تاریخی، نشانی از دانش‌آموختگان مدارس دخترانه مشهد در دهه اول قرن حاضر به دست آوریم. نخستین دختران دانش‌آموخته در مدارس دخترانه مشهد از اواسط دوره پهلوی اول در قسمت‌های مختلف به کار گمارده شدند. برخی از آن‌ها پس از پایان تحصیلات ابتدایی یا گرفتن گواهی‌نامه سیکل اول، به دلیل کمبود معلم زن در مشهد، به عنوان معلم یا ناظم در سایر مدارس دخترانه استخدام می‌شوند. سلطنت زرنگار از جمله دختران مشهد قدیم است که پس از بازگشایی مدارس دخترانه، به عنوان یکی از نخستین محصلان مدارس دخترانه، به فراگیری علم و دانش می‌پردازد و هم‌زمان با تحصیل، از حدود سال 1312 خورشیدی، در دبیرستان فروغ به عنوان ناظم مدرسه نیز استخدام می‌شود.
خانم سلطنت زرنگار در سال 1298 خورشیدی در چهارباغ، یکی از محلات قدیمی مشهد، به دنیا آمد. پدرش، ابوالقاسم زرنگار، کارمند بانک ملی شعبه مشهد بود. مادرش، بتول ملائکه، از خانواده‌های قدیمی مشهد و خانه‌دار بودند. او به عنوان تنها فرزند خانواده، پس از پایان تحصیلات ابتدایی که در آن ایام برای خیلی از دختران مقدور نبود، وارد دبیرستان فروغ می‌شود و به دلیل جدیت در کارهای محول‌شده، مورد توجه مدیر مدرسه، خانم فروغ آذرخشی، قرار می‌گیرد. او از چهارده‌سالگی، پس از گرفتن گواهی سیکل اول، به عنوان ناظم و معلم در دبیرستان فروغ مشغول به کار می‌شود.
@oralhistoryiran
میترا فتوت، تنها دختر خانم زرنگار که از معلمان بازنشسته شهر محسوب می‌شود، ضمن یادآوری خاطرات گذشته، مطالعه و جدیت در کار را مهم‌ترین دغدغه مادرش می‌داند. «مادرم جدی و با پشتکار بود و از زمانی که یادم می‌آید، اغلب در حال مطالعه بود. در واقع، شازده‌فروغ مادر را تربیت کرد تا بعد از خودش، به‌راحتی مدرسه را اداره کند. زمانی که خانم فروغ به علت کهولت سن نمی‌توانست در مدرسه باشد، مدرسه فروغ که دخترهای اعیان و اشراف شهر در آن تحصیل می‌کردند، توسط مادرم اداره می‌شد.»
سلطنت زرنگار در سال 1327 خورشیدی با محمدتقی فتوت، کارمند اداره اوقاف، ازدواج می‌کند که حاصل آن 3 فرزند به نام‌های میترا، مهرداد و محمد است. فتوت پس از ازدواج، به اداره آموزش و پرورش منتقل می‌شود و 33 سال در کلاس اول دبستان تدریس می‌کند.
بانو زرنگار مدتی نیز به عنوان ناظم و معلم در دبیرستان ایراندخت واقع در کوچه شاهین‌فر مشغول تدریس بود. پس از بازنشستگی نیز مدرسه ملی شهره را که در آن ایام دارای کودکستان و دبستان بود تأسیس کرد. این مدرسه در خیابان بهار قرار داشت و 10 سال مدیریت آن را بر عهده داشت اما پس از مدتی، به علت بیماری، مدرسه را به آموزش و پرورش واگذار کرد.
خانم زرنگار پس از سال‌ها کار در امر تعلیم و تربیت دختران شهر مشهد، به علت بیماری و کهولت سن، در سال 1389 خورشیدی به رحمت ایزدی پیوست و در حرم مطهر به خاک سپرده شد...
#شهربانو 15دی1399


@oralhistoryiran
1.5K viewsreza, 11:04
Open / Comment
2020-12-30 20:22:25 بنداریک

آذری خاکستر

در گذشته، سرگرمی‌های متنوعی بین مردم رواج داشته به طوری که بنا بر روایت‌های تاریخی، این سرگرمی‌ها متناسب با سن و سالشان بوده است. اکنون برخی بازی‌های قدیمی را می‌توان در فرهنگ شفاهی و حافظه کهن‌سالان جست‌وجو کرد. از گذشته تاکنون، زنان و دختران بین ایلات و طوایف شمال خراسان جایگاه درخور توجهی در خانه‌داری و کارهای مرتبط داشته‌اند. آن‌ها حتی بازی‌ها و سرگرمی‌های متفاوتی دارند.
«بنداریک» واژه‌ای کرمانجی است که در تاریخ و فرهنگ این قوم ریشه دارد. این رسم سالیان پیاپی بین کرمانج‌های شمال خراسان رواج داشته است. حمیده جلالی، از بانوان فرهنگی و دخترانی که در دوران نوجوانی در بنداریک مشارکت داشته است، معتقد است: بنداریک در واقع یک دورهمی شاد دخترانه بود، تمرین خانه‌داری برای دختران. در آن روز، کارهایی از قبیل غذا درست‌کردن و بازی نیز انجام می‌شد. به طور معمول، مکانی سرسبز باصفا زیر درختی بزرگ، بیرون روستا انتخاب می‌شد و عده‌ای از دختران روستا در ایام بهار و تابستان به صورت دسته‌جمعی به آن مکان می‌رفتند و ضمن تفریح، غذاهایی محلی چون دانو، حوریشک و نان قاغ درست می‌کردند. او «زیر یک درخت» جمع شدن را معنی و مفهم واژه بنداریک می‌داند.
دختران ضمن استفاده از فضای طبیعت، تاب می‌انداختند. یکی از دختران جوان که از همه بزرگ‌تر بود بقیه را سوار تاب (چیلک) می‌کرد و در عین بازی، با ترکه‌ای که در دست داشت، به پاهای آن‌ها می‌زد و سؤال می‌کرد چه کسی را دوست دارند. آن‌ها نیز با شرم خجالت دخترانه اعتراف می‌کردند. در واقع، یک ابراز عشق یا بیان خواسته درونی‌شان بود که بیشتر به واقعیت نمی‌رسید.
@oralhistoryiran
گلی شادکام، پژوهشگر فرهنگ فولکلور کرمانجی، نیز از رواج این بازی بین ایلات و عشایر شمال خراسان چنین یاد می‌کند: بنداریک یا بنداروک مربوط به گردهمایی روزانه دختران و زنان جوان در ماه‌های کم‌کار سال در نقطه‌ای خارج از روستا یا بنه است. در مواقعی از سال که حجم کار زنان کمتر و شرایط آب و هوایی مساعد بوده است، هرروز گروهی از زنان و دختران جوان بعد از کارهای صبحگاهی، راهی مکانی خاص می‌شدند که بنداریک نام داشت. این مکان یا زیر یک درخت یا زیر رف در نظر گرفته می‌شد. در آنجا دختران ضمن بازی، به دوک‌ریسی، بافندگی، دوزندگی و حتی شست‌وشوی لباس می‌پرداختند. هرکس با خودش کمی نان و خورش و چای می‌برد و تا عصر در کنار هم وقت می‌گذراندند.
هرچند دیگر بنداریک‌ها وجود ندارند، بساط آن به دلیل تغییر در سبک زندگی جمع شده است و مجالی برای چنین تفریح‌هایی نیست، در حافظه تاریخی و خاطرات زنان این خطه ماندگار شده است.
#شهربانو 8دی1399

@oralhistoryiran
1.4K viewsreza, 17:22
Open / Comment