Get Mystery Box with random crypto!

شعرخوانی

Logo of telegram channel reading_poem — شعرخوانی ش
Logo of telegram channel reading_poem — شعرخوانی
Channel address: @reading_poem
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 5.47K
Description from channel

instagram.com/reading_poem
◾Contact us: @Schiller_group

Ratings & Reviews

1.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


The latest Messages

2022-08-01 19:58:51
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها كن
ترك من خراب شب گرد مبتلا كن

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا كن

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترك ره بلا كن

ماییم و آب دیده در كنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا كن

خیره كشی است ما را دارد دلی چو خارا
بكشد كسش نگوید تدبیر خونبها كن

بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق تو صبر كن وفا كن

دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم كاین درد را دوا كن

در خواب دوش پیری در كوی عشق دیدم
با دست اشارتم كرد كه عزم سوی ما كن

گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها كن

بس كن كه بیخودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا كن

| مولوی |


■ شعرخوانی
● @Reading_poem
523 views16:58
Open / Comment
2022-08-01 19:56:01
_

که تو آن جرعه‌ آبی
که غلامان
به کبوتران می‌نوشانند
از آن پیشتر
که خنجر
به گلوگاهشان نهند.


| احمد شاملو |


■ شعرخوانی
● @Reading_poem
460 views16:56
Open / Comment
2022-08-01 08:32:56
دامن دریای خونخوارست بالین سیل را
در کنار بحر باشد خواب سنگین سیل را

بی قرار عشق را جز در وصال آرام نیست
می کند آمیزش دریا به تمکین سیل را

راهرو را بال پروازست سختی های دهر
کوهساران می شود سنگ فسان این سیل را

عشق می داند چه باید کرد با آسودگان
نیست حاجت در خرابی ها به تلقین سیل را

نعمت الوان نگردد سد راه زندگی
کی حنای پا شود این خاک رنگین سیل را

مشت خاکی کز عمارت تنگ گردد مشربش
جادهد بر سینه خود همچو شاهین سیل را

شوق را افسرده سازد صحبت افسردگان
می کند این خاک های مرده سنگین سیل را

عمر مستعجل ز عاجز نالی ما فارغ است
خار نتواند گرفتن دامن این سیل را

می رساند شوق در دل سالکان را باغ ها
در گریبان از کف خویش است نسرین سیل را

بردباری و تواضع عمر می سازد دراز
هر پلی دارد به یاد خویش چندین سیل را

ملک ویران مرا برگ و نوای شکرنیست
ورنه هست از هر حبابی چشم تحسین سیل را

گریه بی طاقتان آخر به جایی می رسد
می دهد صائب وصال بحر تسکین سیل را


| صائب تبریزی |
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
577 views05:32
Open / Comment
2022-07-29 17:59:41
__


تا خنده‌ی مجروحت به چرک اندر ننشیند
رهایش کن
چون ما
رهایش کن!

"احمد شاملو"

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
864 views14:59
Open / Comment
2022-07-29 17:58:59
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟

دیری ست که دارم سر راه نگهی را
صیدی سر تیر آمده، صیّاد کجایی؟

بیرون وجود، امن و امان عجبی بود
هستی رهِ ما زد، عدم آباد کجایی؟

کو همنفسی، تا نفسی شاد برآرم؟
مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی؟

دیری ست که رفتیّ و ندارم خبر از تو
بازآ، دل آواره، خوشت باد، کجایی؟

ای ناوک تأثیر که کردی سفر از دل
می خواست تو را ناله به امداد کجایی؟

با آنکه نیاوردی، یک بار ز ما یاد
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟

رسوای جهان می کندم، هند جگرخوار
غم پرده در افتاده، دل شاد، کجایی؟

می خواستی آزرده ببینی دل ما را
اکنون که غمت داد ستم داد، کجایی؟

هم دوشی آن سروقد، اندیشهٔ دوری ست
شرمی بکن، ای جلوهٔ شمشاد کجایی؟

در عشق به یک جلوه، حزین کار تمام است
من برق به خرمن زدم، ای باد کجایی؟

حزین لاهیجی

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
808 views14:58
Open / Comment
2022-07-28 16:03:06
جهت اطلاع از قیمت پیام دهید
@ad_schiller_group
756 views13:03
Open / Comment
2022-07-27 17:45:50
دل من باز چو نی می‌نالد.
ای خدا خونِ
کدامین عاشق
باز در چاه چکید؟

امير هوشنگ ابتهاج (هـ . ا . سايه)

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
940 views14:45
Open / Comment
2022-07-26 17:53:39
مــن کــــــه در تنـــگ بــــرای تــو تـمـــاشــا دارم
بــــا چـــــه رویـــــی بنــــویـســم غــم دریا دارم؟

دل پر از شوق رهایی سـت ،ولی ممکن نیست
بـــــــه زبــــــان آورم آن را کــــــه تــمــنـــا دارم

چــیسـتم؟! خـــاطــره ی زخـــم فرامــوش شده
لـــب اگــــر بــاز کـــنم بـا تــو ســخن هـــــا دارم

بـا دلــت حســـرت هم صحبتی ام هست ،ولی
سنگ را بــا چـــه زبانــــی بــه ســـخن وا دارم؟

چیـــزی از عمــر نمانده ست ،ولی می خواهم
خــانــه ای را کــــه فــرو ریــختـــه بــر پــا دارم

فاضل نظری

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
1.0K viewsedited  14:53
Open / Comment
2022-07-26 14:21:12
از زمانی که دنیا بوده
آدمی‌زاد را
عشقِ جواهر
سودای سیم و زر، همیشه در سر بوده
به دنبالشان
کف دریا و
قله‌ی کوه‌ها را درنوردیده
من اما هر بامداد
گنجینه‌ای را می‌یابم
آن وقتی که می‌بینمت زلف و گیسویت
نیمی از بالشم را با خود تنیده

عبدالله پشیو

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
891 views11:21
Open / Comment
2022-07-24 15:28:20
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد

سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد

ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم
که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد

غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند
همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد

گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد

سر خود پیش فکنده چو گنه کار تو عرعر
که خطا کرد و گمان برد که بالای تو دارد

جگر و جان عزیزان چو رخ زهره فروزان
همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد

دل من تابه حلوا ز بر آتش سودا
اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد

هله چون دوست به دستی همه جا جای نشستی
خنک آن بی‌خبری کو خبر از جای تو دارد

اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد

به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم
چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد

خمش ای عاشق مجنون بمگو شعر و بخور خون
که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد

سوی تبریز شو ای دل بر شمس الحق مفضل
چو خیالش به تو آید که تقاضای تو دارد


مولانا

■ شعرخوانی
● @Reading_poem
1.1K views12:28
Open / Comment