شب یعنی دستهای تو وقتی که نیستند شب میعاد توست با گلهایی که ناشکفته فروریختند شب جای خون غریبهای را در رگهایت میگرداند غریبهای که چهرهاش را پوشانده است با این حال شب اگر نبود هرگز شاعر میشدم؟ صدیق. . 1.7K viewsedited 21:04