🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

پسرم... نوشتن زندان است، و نوشته، افزودن سطرهایی، که میله‌ های | شب و روزِ افكارم...

پسرم...
نوشتن زندان است،
و نوشته،
افزودن سطرهایی،
که میله‌ های زندانت می ‌شوند،
اگر بترسی.

حالا که اصرار داری،
بنویس،
ولی نترس!

حتىٰ ترس،
از غولی که سری نترس را سَر دار می‌ برد،
می ‌ترسد.

اگر به یکی از شاخه‌ های بید مجنون برخوردی،
که به دیوار کُرنش می ‌کرد،
جا نخور!

خیال نکنی خر تو خر است.

خر نشو...

لگدی مَشتی،
وسط سینه‌ء دیوار بگذار،
که بگذری.

فقط حواست باشد،
به مورچه ‌ای که سر کوچه منتظر توست،
محل نگذاری.

به خیابان که رسیدی،
احتمالاً سگ ماده ‌ای واق ‌واق می ‌کند،
داغ نکن!

دم بزرگراه،
چند گرگ گردن دراز دنبالت می ‌کنند،
نباید پلنگی باشی،
که بی حال و حول،
می‌ کُشد.

پای قلّه ‌ای که با آن قرارِ کاری داری،
دو سه جنگل کرگدن،
رودرروت گردن‌ کجی خواهد کرد،
مفعول نباش!

از همین حالا غول شو پسرم!

غول باش!!!

"بدكارى"
"فرشيد حاجى زاده"
@shaboruzeafkaram