❑ امیرزادهٔ کاشیها در «بارو» ع.پاشایی عزیز، سرپرست سایت رسمی | احمد شاملو
❑ امیرزادهٔ کاشیها در «بارو»
ع.پاشایی عزیز، سرپرست سایت رسمی احمد شاملو، پس از آغاز همکاری با مجلهی بارو در پیغامی به تحریریهی بارو نوشتهاند: «محسن جان، دست تو و آن نازنینان سایت شاملو درد نکند با برافراشتن باروی شاملو.»
مجلهی بارو ضمن تشکر از ع. پاشایی ــ بهتعبیر شاملو «امیرزادهی کاشیها» ــ ستون ایشان را بهنام «خاموشانِ گویا» راهاندازی کرد. نخستین مطلب این ستون، فصلی از کتاب تازه منتشرشدهی ایشان است که اخیراً با عنوان دو خانه، دو خاموشِ گویا منتشر شده:
֎ خانهی مازندران
خانه، به اسپانیایی casa، کاسا، هممعنای «کلبه» است. کاسا، اسم است، و در زبان اسپانیایی مؤنث است. ما در فارسی مذکر و مؤنث نداریم، از اینرو مؤنث بودن کاسا، زایندگی آن را در خیالم زنده میکند. نمیدانم کاسا در اسپانیایی، در گذشته و امروز، کاربردهای گستردهتر دیگری، مثل «خانه» در فارسی، دارد یا نه.
نمیتوانم به «خانه» در فرهنگ فارسی فکر نکنم. این «خانهی مازندران» و آنچه در آن رخ میدهد، مازندران به مثابهی خانه را در شاهنامه به یادم میآورد:
ابا لشکر گشن و گرز گران نکردند آهنگ مازندران
که آن خانهی دیو افسونگرست طلسم است و ز بند جادو درست
مثل این که «خانهی مازندران» خانم خانس هم از این «افسون»» و «طلسم» بیبهره نمانده است. از طرف دیگر، «خانه»ی مازندران — با هرآنچه در آن رخ میدهد — خیال را به «پنهانخانهی غیبی» مولانا، در دیوان شمس، میبرد:
درآ در گلشن باقی، برآ بر بام، کان ساقی ز «پنهانخانهی غیبی» پیام آورد مستان را
این «برآ بر بام»، شما را به یاد «از کاج بالا رفتیم» (مولوی) نمیاندازد؟
دیوار و درِ خانه شوریده و دیوانه من بر سر دیوارم از بهر علامت را
آیا «خانه» با آنهمه پژواک رقصهای عتیق و آواز زنجرهها — که آنهم پژواک است — و سمکوبههای اسبهای خاطره در دشتها و پژواک آنها و صدای پسر… «شوریده و دیوانه» نشده؟ راوی «خانهی مازندران» هم چشم به راه یک «پیام» و «علامت» است؟ نگاهم به آخرین پلهی شعر (مولوی) است.
درون خانهی دلْ او ببیند ستون اینجهان بیستون را
آیا کاج این شعر همان «ستون» اینجهان بیستون نیست؟