شریعتی و مردم شیما کاشی سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعت | بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
شریعتی و مردم
شیما کاشی
سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
تاریخ: خرداد ۱۴۰۱
اینکه روشنفکر با چه کسی میخواهد سخن بگوید و با چه کسی در واقعیت سخن میگوید، یکی از مهمترین محورهای ارزیابی پروژه اجتماعی اوست. این نکته، از یک سو به زبانی که به خدمت میگیرد بستگی دارد و از سوی دیگر، به میدان و زمینی که سخن در آن محقق میشود. علی شریعتی به گواه بسیاری، یکی از مردمیترین روشنفکران تاریخ معاصر ایران بوده است که کلامش نفوذ قابل توجهی در مخاطب یافت. ارزیابی پروژه او در نسبت با مردم، نکات قابل توجهی برای امروز ما دارد.
شریعتی آگاهانه سخن گفتن با متن مردم را هدف قرار داده بود. برنامه او خزیدن در محافل خصوصی و نخبگانی نبود. برنامه او حتی محدود کردن مخاطب به جوانان و تحصیلکردهها نیز نبود. ایدهآل او این بود که بتواند با «همه» سخن بگوید. نکته مهم این است که به خلاف برخی مشهورات درباره معنای مردم در آثار و کلام شریعتی، تصور او از مردم یک توده یکدست و بیشکل نیز نبود. بلکه مجموعهای از دوگانهها و چندگانهها در خصوص این مفهوم میتوان در آثار و گفتار شریعتی پیدا کرد.
با دوگانه «مردم» و «توده یا عوام» آغاز میکنیم. این دو، اگرچه در ظاهر معنایی کم و بیش نزدیک و مشابه دارند، اما در کلام شریعتی طنینی متمایز مییابند. به بیان دیگر ما با دو «مردم» طرف هستیم. مردمی که تنها «عوام» هستند و مردمی که خود را فراتر از «عوام» کشاندهاند. در این حالت دوم است که مردم یا «ناس» همانهایی میشوند که در نزاعها و ستیزهای سیاسی و اجتماعی همواره خدا در صف آنهاست: «در قرآن همه جا بدون استثنا صف خدا و صف ناس یعنی مردم یکی است. یعنی در تمام آیاتی که مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح است – نه مسائلی فلسفی و علمی- هر جا که کلمهی «ناس» آمده، میتوان آن کلمه را برداشت و به جایش کلمهی «خدا» گذاشت و هر جا که «الله» آمده، اگر آن را برداریم و به جایش کلمهی «ناس» را بگذاریم باز جملهاش فرق نمیکند. اِنْ تُقْرِضُواْ اَللهَ قَرْضَاً حَسَنَاً یعنی چه؟ کسی که به خدا قرض حسنه بدهد یعنی چه؟ مگر خدا حقوقش کم میآید که ما به او قرض حسنه بدهیم؟! یعنی مردم به مردم قرض حسنه بدهند. بر اساس این، در تمام آیات و احادیثی که مسائل اجتماعی و صف و جبهه و جهتگیری اجتماعی مطرح است، خدا درست معادل مردم است، یعنی در ردیف و صف مردم قرار دارد.»
در مقابل، عوامی قرار دارند، غرق در جهل و خرافه و بیسوادی و «منجلاب» روزمره. گرفتار اخلاقیات و روحیات این عوام شدن نه تنها مثبت نیست که «بیماری» است. «عوامزدگی، بیماریای است که حقیقت یک فکر یا یک انسان را دگرگون میکند. در قالب فکر کوتاه خودش میریزد.»
اگرچه «عوام» طنینی اینچنین منفی در کلام شریعتی دارد، اما شریعتی میخواست که همواره دست کم یک چشمش هنگام سخن گفتن، به سوی همین عوام کوتهفکر گرفتار در منجلاب روزمره و جهل باشد؛ تا جایی که مخاطب آرمانیاش را تفکیک میکرد تا بتواند برای سخن گفتن با هر یک از این گروهها برنامهای داشته باشد: «وجدان امروز دنیا، برادران مسلمان و دنیای اسلامی، عوام شهری، دهاتی ها، خانم ها، کودکان» برنامه او این بود که برای سخن گفتن با عوام شهری، عوام روستایی، کودکان و … برنامههایی متناسب با زیست و واقعیت زندگی یک یک آنها و زبان و جهان خودشان بریزد. تقسیم کردن عوام به عوام شهری و روستایی نشان میدهد که شریعتی به خوبی از لزوم در پیش گرفتن منطق سخن متناسب با شرایط و زمینههای متفاوت زیست مخاطب آگاه بود.
#چهل_پنجمین_یادمان
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
@Shariati_SCF
ادامه متن در لینک زیر
https://bit.ly/3tKvIG2