ادامه چطور گسست اجتماعی بین حاکمیت و نسل جوان بر مسائل مدنی | جامعه شناسی - سراج زاده
ادامه
چطور گسست اجتماعی بین حاکمیت و نسل جوان بر مسائل مدنی همچون حجاب را میتوان پر کرد؟
۲|۳
در مقابل آن سیستمی را در نظر بگیرید که در تامین نیازهای اساسی مردم ناکارآمد است، به شکلهای مختلف در عرصههای سیاسی و در ارتباط با حقوق شهروندی حقوق مردم را نقض میکند، فساد در آن زیاد است، بدون اهتمام جدی برای رفع این مشکلات بیاید و منابع جامعه و نیروهای انتظامی را روی موضوع حجاب متمرکز کند که مربوط به حوزه اخلاق و معنویت است و آن را به اجبارِ قانونی تبدیل کند، کاملا روشن است که این ناکارآمدی و عدم توفیق بصورت مضاعفی تشدید میشود.
بخش قابل ملاحظهای از نسل جدید، افرادی هستند که به انواع و اقسام منابع اطلاعاتی دسترسی دارند و بسیار بیشتر از نسلهای قبلی حقوق آزادیهای فردی، برابری جنسیتی و تنوع در سبک های زندگی را مطالبه میکنند. از طرفی حاکمیت هم نشان نداده که این واقعیت ها را درک کرده و به این مطالبات احترام می گذارد؛ در نتیجه، شکاف و فاصله بین نسل جوان و حاکمیت بیشتر و بیشتر شده، ضمن اینکه عرض کردم این شکاف بین حاکمیت و مردم منحصر به این نسل نیست اما در بین این ها بیشتر است.
به نظر میرسد بهتر است، موضوع شکل حجاب و پوشش تبدیل شود به تاکید بر ارزش عفت و پاکدامنی و منحصر به جنس خاصی هم نباشد و موضوع شکل پوشش جنبه عرفی داشته باشد که اکثریت جامعه به صورت فرهنگی آن را تعیین می کنند و واگذار شود به تنظیمات جامعه و نظام جامعهپذیری که در جامعه جریان دارد. با همه اینها نباید انتظار داشت که اساسا فکر کنیم روزی میرسد که با آموزش میشود الگویی را همه بپذیرند. جامعه جدید جامعهی متکثر است. تکثرهای فکری و فرهنگی بهعنوان یک واقعیت در آن ایجاد شده و این جامعه متکثر را نمیشود به یک سبک و الگوی واحد درآورد و یکدست و یک شکل کرد.
ایده ایجاد یک جامعه یکدست و یکسان در شرایط جدید ایده ناممکنی است و هر کس و هر سیستم حکومتی که این دیدگاه را اتخاذ کند چارهای جز توسل به قهر و زور ندارد و توسل به زور در این چنین عرصههایی عملا به ضد خود تبدیل میشود. مقاومت ایجاد می کند و حکومت را به تدریج از پایگاه گسترده مردمی محروم میکند؛ تجربهای که به عینه پیش روی ما است.
بعنوان یک جامعهشناس فکر میکنید رفتار اخیر مردم هیجانی است؟
مردم ایران در ارتباط با همین موضوع کاملا یکدست و یکنظر نیستند و یک واکنش ندارند. از یک اقلیتی میتوانیم صحبت کنیم که هنوز دیدگاههای نزدیک به حاکمیت را دارند و از حجاب اجباری حمایت میکنند تا اکثریتی که ممکن است با حجاب اجباری موافق نباشند، که این دادهها بر اساس شواهد و نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس است، حتی در بین کسانی که خودشان مقید به حجاب و پوشش کامل و چادر هستند که تعدادشان کم هم نیست، بسیاری با اجبار قانونی حجاب مخالف هستند.
اتفاقی که افتاد بهخاطر اعمال قانون حجاب اجباری و گشت ارشادی بود که منجر به جان باختن این دختر بیگناه و بی پناه (از نظر اکثریت مردم) شد که بسیار رویداد غمانگیزی است. این موضوع اکثریت مردمی را که مخالف با حجاب اجباری بودند برانگیخته کرد.
درک آنها این بود که به خاطر یک قانونی که اکثریت جامعه با آن موافق نیستند، یک رویههایی اتخاذ میشود که زن جوانی جان شریفش را از دست میدهد و بسیاری رفتارهای تحقیرآمیز و هتک حرمت و عزت بانوان و خانواده ها در جریان این دستگیریها و اعزام به مراکز پلیس وجود داشته و دارد.
در نتیجه یک اندوه گسترده ملی ایجاد شد و اعتراضاتی را بهدنبال داشته است. در مجموع من واکنش ایجاد شده را هیجانی نمیدانم. احساس همدردی از موضع اخلاقی و انسانی بوده است و ابراز نارضایتی از رویه ها و قوانینی که بازنمای خواست اکثریت نیست؛ البته صورتهای بروز و ظهورش در بین قشرهای مختلف مردم متفاوت بوده که این یک امر طبیعی است.
@SHSerajzadeh
ادامه