Get Mystery Box with random crypto!

واژه سیصد و پنجاه و چهارم) romp /ˈrɑːmp/ v. شادی و جست و خ | 1100WordsCoding

واژه سیصد و پنجاه و چهارم)

romp
/ˈrɑːmp/
v.

شادی و جست و خیز کردن، بازی و جیغ و داد کردن

ت(رامپ) بعد از پیروزی توی انتخابات امریکا از خوشحالی جست و خیز می‌کرد!
[دونالد ترامپ بعد از پیروزی ...]

رامپ ~ جامپ (jump): جست و خیز کردن!

The children romped happily around in the garden.
بچه‌ها با شادی در باغ جست و خیز (و جیغ و داد) می‌کردند.

I saw him romping in the living room with his four children.
او را دیدم که در اتاق نشیمن با چهار فرزندش مشغول (بازی و) جست و خیز بود.

Two fox cubs romped playfully on the bank.
دو تا بچه روباه بازیگوشانه در ساحل جست و خیز می‌کردند.

Hundreds of fans romped through the streets.
صدها هوادار در خیابان ها به شادی پرداختند.

Syn: to move in a lively manner, jump about, frolic

@WordsCodes