بلیط قطار را پاره میکنم و با آخرین گلهی گوزنها به خانه برمی | | یادداشت روزانه |
بلیط قطار را پاره میکنم و با آخرین گلهی گوزنها به خانه برمیگردم آنقدر شاعرم که شاخهایم شکوفه داده است و آوازم چون مهی بر دریاچه میگذرد شلیک هر گلوله خشمیست که از تفنگ کم میشود سینهام را آماده کردهام تا تو مهربانتر شوی...