با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای «قلب» مرا برده به تاراج ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج ای کشتۂ سوزانده بر باد سپرده جز عشق نیاموختی از قصه حلاج یک بار دگر کاش به ساحل برسانی صندوقچه ای را که رها گشته در امواج #فاضل_نظری @yad_Dasht 82 views , 07:20