سرداران این قیام ـعلیه خویشـ پیامبران و معصومین هستند که تی | هفته نامه زمان ظهور
سرداران این قیام ـعلیه خویشـ پیامبران و معصومین هستند که تیشه به ریشۀ حیوانیت من و تو میزنند تا جوهرۀ اصلی ـانسانیتـ ما را به فعلیت برسانند. قیام علیه خویش یعنی خط تولید انسان توسط کارگزاران الهی. قانون را خدا وضع کرد و قوۀ مجریۀ این قانون، فرستادگان اویند. این ماییم که مواد اولیۀ این تولید هستیم. باید تعالیم الهی را بر خود منطبق سازیم و زمام عقل و نفْس خود را به رهبران الهی بسپاریم تا از ظلمات به نور هدایت شویم، از حیوانیت به انسانیت گام نهیم و از ظلمت خود به ساحت نور قدسی الهی ورود کنیم.
آموزههای دینی در جهت مخالف آنچه ژنهای خودخواه ما خواستار آن هستند عمل میکند و بنیاننهادن انسانیت و ارزشهای انسانی ـاز قبیل ایثار بدون چشمداشت، دیگران را بر خود مقدمداشتنـ را در دستور کار خود دارد. (لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ) (بايد اهل عمل براى چنين جايگاهى كار كنند). (صافات، 60)
مقدسترین انقلابی که تاریخ بشریت خواهد دید انقلابی است که در پی حاکمکردن آن ارزشهایی است که رسالتهای آسمانی در پی تحقق آن بودهاند. تحقق حاکمیت خدا ثمره و ارمغان این انقلاب علیه خویش است. تجلی تحقق فتح عظیم در درون انسانهاست که در عالم خارج محقق خواهد شد. علی و فاطمه (ع) و فرزندانشان نقشۀ ژن خودخواه را نقش بر آب میکنند؛ آیا کسی نیست که بیندیشد؟ دکتر داوکینز میگوید: بگذارید بفهمیم ژنهای خودخواه ما چه میکنند؛ زیرا در آن صورت است که لااقل این امکان به وجود میآید که برنامههایشان را به هم بریزیم و طرحی نو دراندازیم؛ طرحی که تاکنون هیچ موجود دیگری در پِی آن نبوده است. (ژن خودخواه، ص 3)
در حقیقت فرد باانصاف باید بگوید ما بهعنوان گونۀ انسانی، در عمل، خودپرستی ژنها را نابود ساختهایم؛ زیرا اخلاق والا یا ایثارگری واقعی که انبیا و پیامبران الهی مروّج آن بوده و ادیان الهی به آن توصیه کردهاند، این خودخواهی را در هم کوبیده است. این خودخواهی ژنتیکی میگوید پسرم برتر از پسر برادرم است، برادرم برتر از پسرعمویم است، پسرعمویم برتر از افراد غریبه است، همشهریام برتر از اهالی شهرهای دیگر است، مردم کشورم برتر از مردم دیگر کشورها هستند، مردم طایفهام از طوایف دیگر بهترند، و کشورم بالاتر از کشورهای مجاور است؛ اما پیامبران و ادیان به نیکیکردن به افراد غریبه و ترجیحدادن آنها بر خود و فرزندان توصیه کرده و این رفتار ایثارگرایانه را بین مردم رواج دادهاند. من فقط به ذکر یک داستان تاریخی مشهور در اسلام که قرآن نیز از آن سخن گفته است بسنده میکنم؛ ماجرای اصحاب رسالت اسلام یعنی خاندان حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام؛ داستان گرسنهماندن علی(ع) و فاطمه (ع) دختر محمد (ص) و فرزندان خردسالشان پس از آنکه غذای خود را به فقرا بخشیدند.
﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾ (و طعام را «در حالی که خود دوستش دارند» یا «برای دوستی او (خدا)» به مسکین و یتیم و اسیر میخورانند: * جز این نیست که شما را برای خدا اطعام میکنیم و از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسی). (انسان، 8 و 9) سورۀ انسان، روایتکنندۀ داستان انسان حقیقی است که بر حیوانیت خویش پیروز شد و آمد تا دیگران را از حیوانیتِ و خودخواهیِ ژنتیکیشان رهایی بخشد. آنها با این ایثار بهدنبال شهرت و معروفیّت نبودند، زیرا این کار بهصورت مخفیانه صورت پذیرفت و خود نیز آن را پنهان نمودند و بر کسی فاش نساختند. آنها با انجام این کار بهدنبال منفعت و سود متقابل نیز نبودند، زیرا بخشیدند و چیزی نگرفتند، و بخشش آنها نیز کوچک و ناچیز نبود؛ چراکه حضرت علی و فاطمه (ع) با این کار جان فرزندان کوچک خویش را به خطر انداختند.
به لطف این بزرگان و مانند آنان از پیامبران و فرستادگان الهی، امروزه افراد، گروهها و حتی کشورهایی داریم که دیگران را بر خویش ترجیح میدهند، هرچند ممکن است تعداد افرادی که بر خود مقدم میشمارند، اندک باشد و بر وضعیت آنها نیز تأثیری بر جای نگذارد و چه بسا بعضاً در پسِ این بخشش اهدافی نهفته باشد؛ ولی بهطور کلی این حرکت، گامی در مسیر صحیح است که ما به فضل این بزرگان به آن رسیدهایم. آنها نمونههای برتر ایثار هستند که بشریت از آنها درس میآموزد.