Get Mystery Box with random crypto!

#مقالات_هفته_نامه #نشریه_شماره_126 ایمان ابوذر با اعتماد به | هفته نامه زمان ظهور

#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_126

ایمان ابوذر با اعتماد به پیام الهی

جندب (بریر) بن جناده معروف به ابوذر غفاری از اولین کسانی بود که به رسول‌الله ص ایمان آورد و در اسلام او را جزو چهره‌های برجسته اخلاقی و معنوی و از اصحاب خاص رسول خدا ص می‌دانند که بر اساس برخی روایات او پنجمین شخصی بود که اسلام آورد. او از قبیلۀ بنی‌غِفار بود که پیش از اسلام بت‌پرست و به راهزنی مشهور بودند؛ اما بر اساس برخی نقل‌ها ابوذر برخلاف سنت قبیلۀ خود عمل کرده و بیشتر دام‌پروری می‌کرد. از نحوۀ ایمان ابوذر روایت بسیار جالبی وجود دارد.

ابوبصیر از جعفر بن محمد صادق ع روایت می‌کند که ابوذر در درۀ مُرّ (دره‌ای در یک‌منزلی مکه) گوسفند می‌چرانید. گرگی از سمت راست حمله کرد، او را راند. از سمت چپ حمله کرد، او را با چوب‌دستی خود راند. سپس به آن گرگ گفت: «من گرگی پلیدتر و بدتر از تو ندیدم!» گرگ به سخن آمد و گفت: «از من بدتر، اهل مکه هستند که خدای عزوجل پیامبری به‌سوی آن‌ها فرستاده است، ولی او را تکذیب می‌کنند و دشنام می‌دهند.»

این سخن در ابوذر اثر کرد و به جست‌وجوی رسول خدا راهی مکه شد. چون در راه خسته شده بود، وقتی کنار چاه زمزم رسید دلو را در چاه کرد تا آب بنوشد؛ ولی جای آب، شیر بیرون آمد. ابوذر گفت: «به خدا سوگند این جریان مرا به آنچه گرگ گفته است راهنمایی می‌کند.» شیر را نوشید و به گوشۀ مسجد آمد. دید قریش دور هم حلقه زده، به پیامبر دشنام می‌دهند، تا اینکه نزدیک غروب ابوطالب وارد مسجد شد و آنان ساکت شدند. ابوطالب تا آخر روز با آنان سخن گفت، آنگاه برخاست و رفت. ابوذر هم به‌دنبال او راه افتاد. ابوطالب از او پرسید: «حاجت تو چیست؟» ابوذر گفت: «پیامبری را که میان شما مبعوث شده می‌خواهم.» ابوطالب پرسید: «با او چه کار داری؟» گفت: «می‌خواهم به او ایمان بیاورم، او را تصدیق کنم، خود را در اختیار او بگذارم و هر کاری که دارد و هرچه دستور دهد انجام دهم.» ابوطالب گفت: «فردا همین موقع نزد من بیا.» 
روز بعد ابوذر آمد، دید قریش مانند روز قبل پیامبر را دشنام می‌دهند؛ ولی با آمدن ابوطالب ساکت شدند و همان گفت‌وگوهای قبل بین ابوطالب و ابوذر تکرار شد؛ سپس او را نزد حمزه برد و ابوذر همان سخنان قبلی خود را به حمزه گفت. حمزه به او گفت: «گواهی می‌دهی که معبودی جز خدای یگانه نیست و اینکه محمد رسول خداست؟» ابوذر شهادت داد و حمزه او را به خانۀ جعفر برد و بار دیگر از او شهادتین را اقرار گرفت. سپس جعفر او را نزد علی ع آورد و ابوذر نزد ایشان نیز شهادتین را بر زبان جاری ساخت و تقاضای ملاقات رسول خدا را کرد.
ابوذر می‌گوید: «علی مرا به خانه‌ای برد که رسول خدا در آنجا بود، سلام کردم و نشستم. رسول خدا به من فرمود: «چه حاجتی داری؟» عرض کردم: «پیامبری را که بین شما مبعوث شده می‌خواهم.» فرمود: «با او چه کار داری؟» گفتم: «می‌خواهم به او ایمان بیاورم و تصدیقش کنم و هر دستوری به من دهد، انجام دهم.» پیامبر فرمود: «گواهی بده که معبودی جز خدای یکتا نیست و اینکه محمد رسول خداست.» من شهادت دادم. آنگاه رسول به من فرمود: «ای ابوذر به‌سوی بلاد خویش بازگرد که عموزاده‌ات از دنیا رفته و هیچ وارثی جز تو ندارد. پس اموال او را برگیر و نزد خانواده‌ات برگرد تا کار ما آشکار شود.» ابوذر برگشت و آن مال را گرفت و نزد خانواده‌اش ماند تا کار رسول خدا آشکار شد. [١]

چه روایت آشنایی! زمانی که این روایت را در رابطه با نحوۀ ایمان ابوذر خواندم بی‌درنگ به یاد برادران و خواهران انصارم افتادم. عزیزانی که هریک به نحوی پیام‌های الهی را دریافت کردند و در جست‌وجوی فرستادۀ امام مهدی‌ ع آرام و قرار نداشتند.
 هنگامی که فرستاده‌ای از جانب خداوند دعوتش را آغاز می‌کند، زمین و زمان و هرآنچه از ملکوت خداوند است بر حقانیتش شهادت می‌دهند. اما چه‌کسانی قادر به تشخیص پیام‌های الهی هستند؟ و چه‌کسانی به آن اعتماد می‌کنند و طریق هدایت را برمی‌گزینند؟ 

پیام‌های الهی گاه از طریق رؤیا و مکاشفه پدیدار می‌شوند و گاه از طریق نشانه‌ها و وقایع مادی (توسّمات)؛ و این پیام‌ها می‌تواند به هر شخصی با هر عقیده‌ای برسد و او را مطلع کند؛ مانند رؤیای فرعون در رابطه با نابودی سلطنتش توسط حضرت موسی ع، و سخن‌گفتن الاغ بلعم باعورا برای بازداشتنش از نفرین حضرت موسی، 
یا همین اتفاقی که برای ابوذر افتاد. وجه تمایز این است که عده‌ای به پیام‌های الهی اعتماد می‌کنند و عده‌ای به آن غفلت می‌ورزند و از آن بدتر افرادی (به‌دلیل تعصب به عقاید باطل گذشته) آن را از جانب شیطان (لعنه الله) می‌دانند!
رؤیا و مکاشفه و توسّم همواره تأیید‌کنندۀ حجت‌های الهی بودند و این مسئله در رابطه با ظهور امام مهدی ع از جایگاه بسیار ویژه‌ای برخوردار است.

ادامه

@Zaman_Zohour