Get Mystery Box with random crypto!

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

Logo of telegram channel bidaademooriyanehaa — بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) ب
Logo of telegram channel bidaademooriyanehaa — بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)
Channel address: @bidaademooriyanehaa
Categories: Literature
Language: English
Subscribers: 989
Description from channel

@bidaademooriyanehaa
ارتباط با ادمین
@farhoudnegin1360

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


The latest Messages

2022-07-23 20:18:30 بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
168 views17:18
Open / Comment
2022-07-23 20:17:19 به جای مانده در من بوسه‌های خفن
و یک معلم روسی که هی گشت می‌زند و وید می‌زند و از سرور غمگین‌تر است
به جای مانده در من مواردِ کیهانی ضایع
و تو
خواهر همه را گاییده در اردیبهشت هر سال
به من بگو زندگی‌ات را در آسمان از سر گرفته‌ای
بگو که فرماندهی کرانه‌ها را گرفته‌ای برای خودت
بگو که تخم‌های خورشید تنها و بی‌انتهاست
ای دالان دور و دراز
ای به جای مانده در شب، انگار که دودول بهمن کوتاه
بگو با صد نفر نشسته‌ای بر خوراک بندری و آروغ پی آوغ و رؤیا پی رؤیا
بگو بگو
بگو که قبرت آستین بلندی دارد
بگو که دست‌هات سوراخ کرده روحِ زمین را
بگو و خودت را بچپان توی بغلم
ای شفاف و درخشان
ای بطری نیشکرِ ارزان
ای خوش‌نویزترین دوستِ از راه دورم
ای مارشال
بیا
برای بار آخر بیا
دور بزن دور برگردانِ اول همت را و توی اولین کوچه‌ی قصر الدشت بپیچ توی قلب گلابی‌شکلم
بنشین روی دو کوسن نارنجی
بنشین روی دو پام
بنشین توی دامن شیپوری‌‌ام
روی مخارجِ روزانه‌ی سنگین
اصلاً بنشین روی سرنگ‌هام و بگو
بگو که پیش می‌آید
پیش می‌آید آدم بال دربیاورد
سبیل دربیاورد
دم دربیاورد و خودش را زیادتر از معمول به گا بدهد
پیش می‌آید آدم بو بدهد
بویِ دزفول / بوی مورچه‌ی مرده/ بوی مرگ
بگو پیش می‌آید آدم وا بدهد
توی مهمانی /توی دوستی /توی جاهای قلمبه سلمبه/ اصلاً توی خودش
ای دراگ پرورده در شهر حشری‌ام
بترسانم از این وضع بترسانم
قِلَم بده تا پایین گ‌تنه‌ات قِلَم بده و ولم کن
نامه بنویس و ولم کن
از سحابی باریک نامه بنویس
بنویس که مرده‌ای و تمام شده‌ای و رفته‌ای به درک
به خندان‌ترین ما
به لرزان‌ترین ما
به دریاها اتوبوس‌ها اسب‌ها هم بنویس
به مادر همه‌ی ما بنویس
بگو که پیش می‌آید

#سوده_نگین_تاج
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
175 viewsedited  17:17
Open / Comment
2022-06-11 17:42:44 https://www.clubhouse.com/event/xqj2j9Yp?utm_medium=ch_event&utm_campaign=u3FDTAYwHB6atceywHY0tg-232240
667 views14:42
Open / Comment
2022-05-24 16:26:02
منتشر شد.
#معارضه
#نگین_فرهود
#نشر_افراز
#از_حاشیه_۲۷

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
1.0K viewsedited  13:26
Open / Comment
2022-04-27 18:46:43 نگاهی به آن سبز تکان‌دهنده در یک دایره از ماه خون
همان‌جا که بدن‌ها در آستانه‌ی ماه عسل گم شده‌اند
و خنکای آتشی در آسیاب می‌چرخد.
نگاهی در داربستِ روایت ِ به‌تاک.پیچیده و «نور مثل کوزه‌ای کوچک از شراب»
___
کژ روی دهانی زرد از عطش
اندک اندک می‌ریزد
و اصرار
اصرار جان مستِ بازگشته از صدایی که رفته بود
و احضار
احضار خورشیدک‌های خیره در مرگ برای تعویق مرگ ماهکی شکسته در مفهوم ساده‌ی مدهوشی
و آن‌جا
کمی آن سوتر
ضیافت پوست وُ رنگ
و ما به یاد آوردیم و یا من به یاد آوردم
پیش از این‌که حرفی زده باشیم یا زده باشم
روان گیاه را بوئیده بوده‌ایم و یا من بوئیده بوده‌ام
- شبدر
شاهد لطیفی‌ست
دیده‌ای دلبری شبنم چه بلوری می‌شکند
روی عصب‌های گرفتار هزار برگ!
دیده‌ان
در جایی که آینه‌ای برای تعبیر سهم شخصی‌ام از استعاره‌ی عصب‌های جاه‌طلبم نبود
همان‌جا که یا باید بخوابی و یا باید بخوابی
آن‌جا که در ذهن بسته‌ام تنها شبدرهای سه‌پر
در هوای هر وعده دارو
تصوّر شگرف من از بوی آسمان و پرواز بود
عجب جاذبه‌ای بود
وقتی یا خواب می‌بودم و یا باید خواب می‌بودم
و گاهی در خوابی که باید می‌بودم
یک آینه پیدا می‌شد که در تصرّف گیسوانم بود وُ شبدر
و قدری هم بازنویسی سردی میله‌های تخت
حالا برگردیم به ماه تلخِ جوان‌ترین گلبرگ مغموم تنها
می‌شنوید!
گویا در انتهای هر انگشت اشاره‌ای می‌گوید که رنج می‌برد
یا از پرکردنِ بیناییِ ما می‌ترسد
یا مثل این است که یک فرصت برای حوّاسِ پرت ما باشد
یا باید ملحق شود
به چیزی که در جنبشی فطری رخ می‌دهد
شاید هم من قعر سرخ گلوی پرنده‌ای در خطوط ساحلی را خوانده‌ام
و گوشه‌ی بَلَمی نیمه‌غرق کشته‌ام
و آن آخرین پَرِ خونی مضطرب در موج
که دور و دور و دورتر از دور می‌شد
شبیه گلبرگی شد وُ در نگاهم بیرون جهید
ممکن است
ممکن نیست!
و امّا ممکن است دست من به آن دست خاموشم دست داده باشد
این ممکن‌تر است
چرا که ماجراهایی می‌توان از یک تصویر در همین تصویر متصوّر شد
شبیه خنکای آتشی که در آسیاب دست خاموشم قرار است بچرخد
و از حالا چشم دوخته‌ام به تاندون‌های دستی که ممکن است درخشان شوند

و «نور مثل کوزه‌ای کوچک از شراب»
___
کژ روی بستری سیاه از شب
یک‌باره ببارد
در ماهی از ماهیانه‌هایم فرو روم
و بالا بیاورانمش تنم را
با پلکی که از ذوق دیدار مرگ روشن است
شاید جوان‌ترین گلبرگ مغموم به ارتعاش بال پروانگی گلگون شود
یک رگ مرطوب از خاک و سنگ
او را ببوسد
و در گلدانی حاشیه‌ی کُرسی گرم صاحب خاک و ساقه‌ای شود
من صورتم را ببرم روی صورت «آن سبز تکان‌دهنده» ببینم لامپ کم‌مصرفی‌ست یا پرمصرف!
پرونده‌اش را بیرون از دایره‌اش محکم ببندم
و کسی نفهمد آن‌چه بسته‌ام پرونده‌ی خودم بود یا «آن سبز تکان‌دهنده»...
آخر این دایره فاش می‌کند من هرگز نخوابیده‌ام و او که می‌خوابد منم
که مرا به جبر خوابانده است
می‌شنوید!
این حسِّ محدود در قرنطینه را
این سطرهای گسیخته‌ی خیس و خسته را
فراتر از چشم‌های تاریکم
و صدایم که فاصله می‌گیرد
هر وقت شنیده‌ام زنده‌ام
نفهمیدم منظور چیست وقتی مرده‌ام؟
حتا که چراغ‌های برجسته‌ی زمان
در اضطراب عقربه‌ها ترسیم بودن بود.


#شراره_جمشید
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
845 views15:46
Open / Comment
2022-04-27 17:30:19
بیداد موریانه‌ها در اندوه ازدست‌رفتن شراره جمشید با دیگر دوستان دور و نزدیک‌ سوگوار است.
روح پریشان زنانه‌اش آرام.

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
629 viewsedited  14:30
Open / Comment
2022-04-06 07:42:33 بیداد موریانه‌ها از همراهان عزیزی که یادداشت و مقاله پیرامون شعر زنان دارند دعوت به همکاری می‌کند.

لطفاً مطالب خود را به آدرس آمده ایمیل کنید.
neginfarhod@gmail.com


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
924 viewsedited  04:42
Open / Comment
2022-04-06 06:08:09 فرو ریخت

و هرچه باداباد گذشت

تن در گور و مابقی در گور و تیمور آمد و تنبورم شکست

چگونه بال گیرم از سوز که خواهرانم تکه تکه با من که موها و استخوان‌ها و کتف‌ها و انگشت‌ها در ناگهان بیا که این شهر نفس بریده با دود مسموم همه‌جا سرزده‌ست

بیا در آغوشم بیا بهار بیا نارنج بیا سمت دره‌های بی، سمت با تنفگت بزن خرابم را بریز روی سنگفرش،‌ ای کون و مکان جلگه‌های زرد در سرزمین مادری بزن خرابم را بپاش روی خون پراکنده روی دیوار… کم آورده‌ام و علف‌ها دیگر سبز مرده‌اند… ریشه‌های جاری از نوک زبانم خواسته‌ام تو را وصله‌ام کنی به پیراهنت خاصه زیر پیراهنت بگو بهار نارنج، بگو از خواب پریده‌ام کوچه تا کوچه افتاده‌ایم و سرانگشت‌هات را کجا یافته بودم که عنقریب من زیبا شدم و مردها حلقه حلقه اطرافم تنگ می‌شود

نفس کم آورده‌ام بیا بگو بهار نارنج…

من… من عتابِ یار پری چهره‌ی عاشقانه بر سینه‌ام می‌فشارمت دور فاصله‌ای نیست بیا دردم را بگیر زنم را بگیر. نفس را شکسته با مفاصلم در خیاباهای اطراف آزادی، پسرانم ذره ذره می… نگاه کن می‌سوزند

و جبهه‌های خالی هنوز فشنگ می‌بارد و سماء و الارض را به توپ بسته قذافی بر اتاقم نشسته با قلیان غصب از دایه‌های آرش‌های کمانگر کمانم را شکسته شیخ با الهی و ربی من لی غیرک ببین پسرانم را که می‌سوزند

و هنوز نیامده‌ای

رختخوابم بلافصل رنج‌هاست

و تکه تکه‌ام کن بهار عجیب روز رستاخیزست
نمی‌خواهم…
نمی‌خواهم…
نمی‌خواهم!


#زینب_حسن‌پور
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
820 views03:08
Open / Comment
2022-03-30 11:38:38 بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) pinned a file
08:38
Open / Comment