Get Mystery Box with random crypto!

فرهنگ، هنر و موسیقی

Logo of telegram channel culture_art_music — فرهنگ، هنر و موسیقی ف
Logo of telegram channel culture_art_music — فرهنگ، هنر و موسیقی
Channel address: @culture_art_music
Categories: Uncategorized
Language: Not set
Subscribers: 672

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


The latest Messages 8

2023-03-24 22:46:22
باستانی پاریزی و موسیقی
محمدرضا ممتازواحد
35 views19:46
Open / Comment
2023-03-24 00:50:13 #ساز_و_آواز_شبانه

آواز: محمدتقی سعیدی
ویلن: حبیب‌الله بدیعی - شعر: حافظ
دستگاه شور

تحلیل آواز

1-درآمد:
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
 
2-درآمد نوع دیگر یا درآمد ابوعطا:
بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
 
3-داغستانی:
ز گلبن چید گل چینی گلی را
شنید از پی صدای بلبلی را
تو خرسندی گلی چیدی و رفتی
ندانستی که آزردی دلی را

4-اشاره به تنگسیری:
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
 
5- سلمک یا اوج:
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری

6-فرود :
مرا در این ظلمات آنکه رهنمایی کرد
نیاز نیم شبی بود و گریه سحری
 @Culture_Art_Music
71 views21:50
Open / Comment
2023-03-23 01:42:01 عزیززاده: شیوه نت نگاری استانداردی برای دف وجود ندارد | گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/133901/%d8%b9%d8%b2%db%8c%d8%b2%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b4%db%8c%d9%88%d9%87-%d9%86%d8%aa-%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7/
20 views22:42
Open / Comment
2023-03-23 01:41:54 بیداد شجریان در گردنه آهوان
نوشتۀ محمود فتوحی رودمعجنی

اجرای رادیویی با نقد و بررسی

رادیو آوان

نقد و تحلیل: مرتضی عنابستانی


Join @Culture_Art_Music
20 views22:41
Open / Comment
2023-03-21 21:56:41 مار در محراب
آهنگ: پرویز مقصدی،
ترانه سرا: ایرج جنتی عطایی،
تنظیم: منوچهر چشم آذر،
صدا: داریوش، تابستان ۱۳۵۸


Join @Culture_Art_Music
64 views18:56
Open / Comment
2023-03-21 21:56:31 خالق ترانه عشق تو نمی میرد:
گفتمان با مردم نیاز رسانه های امروز است

چهاردهم آذر، زادروز استاد علیرضا طبایی، شاعر و ترانه سرای پیشکسوت و مدیر صفحات شعر مجله جوانان امروز در دهه چهل و پنجاه است. وی که در کنار فعالیت های ادبی، سابقه تدریس در مرکز تیزهوشان (دبیرستان علامه حلی تهران) را هم در کارنامه دارد، هنوز هم دفاتر شعرش و صفحات قلبش، پر از ترانه است.
طبایی در گفتگو با خبرنگار اطلاعات، درباره زندگی و فعالیت های ادبی خود گفت: ۱۴ آذر ۱۳۲۳ در شیراز به دنیا آمدم و از همان سالهای اول دبیرستان فعالیت روزنامه‌نگاری، ادبی و مطبوعاتی خود را آغاز کردم و آثار من در نشریات محلی شیراز و سپس تهران به چاپ می رسید. آشنایی من با بزرگانی چون دکتر مهدی حمیدی، رهی معیری، سیمین بهبهانی، فریدون مشیری و… باعث انگیزه بخشی مضاعف در تداوم انتشار آثارم شد. از جمله شعری که درباره جنگ ویتنام و نیز شعر دیگری برای سیاهان استثمارزده آفریقا سروده بودم، در مجله فردوسی چاپ شد که هرکدام پشت جلد یک شماره از مجله را به طور کامل به خود اختصاص دادند.
پیش از آنکه به تهران بیایم، چندشعر من در مجله جوانان امروز به شکلی ویژه همراه با نقاشی علی مسعودی منتشر شده بود. سالی که از شیراز به تهران آمدم در دفتر مجله جوانان، فرصت دیدار با آقای اعتمادی (سردبیر مجله) دست داد. در آن جلسه به من پیشنهاد شد که مسئولیت صفحات شعر مجله را بپذیرم. وی درباره نحوه مدیریت صفحات شعر مجله جوانان امروز گفت: کیفیت شعر و ارزش آن بدون توجه به جهت‌گیری و جنسیت شاعر و قالب آن، معیار گزینش اشعار بود. در آغاز، تیراژ مجله زیاد نبود اما با توجه به سیاست‌‌های مدیریت و عملکرد هیات تحریریه، تیراژ افزونی گرفت. استقبال شاعران جوان و دوستداران ادبیات از صفحات شعر، یکی از عوامل افزایش این تیراژ بود.
در آن روزگار، بالاترین تیراژ مجلات از آن مجله زن روز بود اما به تدریج تیراژ مجله جوانان پیشی گرفت و حتی از تیراژ روزنامه‌ها هم پیش افتاد و در سال ۱۳۵۶، به ۴۸۰ تا ۵۰۰ هزار رسید.
به نظر من ما در عرصه رسانه‌‌های رسمی نیازمند بازنگری در ایجاد گفتمان با مردم هستیم. یادم می‌آید گاهی مجبور می‌شدیم برای پاسخگویی به نامه های شاعران جوان از سراسر کشور، فقط نام و نام شهرشان را در یک ستون مجله بنویسیم و این موضوع تا جایی پیش رفت که در هشت ستون فقط می‌نوشتم آثارتان رسید! ما دوشنبه‌ها در دفتر مجله، جلسه شعر‌خوانی هم داشتیم‌ و در بازگشت به خانه، انبوه نامه های رسیده را با خود می بردم و وظیفه بازکردن نامه‌های خوانندگان را بین اعضای خانواده تقسیم می‌کردم و خود، آنها را می خواندم.
طبایی در ادامه افزود: شاید ۹۰ درصد شاعران مطرح امروز که آن روزگار جوان بودند، کار خود را با مجله جوانان آغاز کردند و پاتوق برخی از آنها، مجله جوانان بود. بسیاری از بزرگان شعر امروز، وامدار صفحات شعر مجله جوانان هستند. اگر بخواهم از چند نفر نام ببرم، می توان به طور نمونه به این اسامی اشاره کرد: حسین منزوی، عمران صلاحی، محمدعلی بهمنی، محمد ذکایی (هومن)، عباس صادقی (پدرام)، اکبر اکسیر، محمدرضا عبدالملکیان، عباس درویشی، سیدحسن حسینی، نصرالله مردانی، سپیده کاشانی، اسدالله عاطفی، شیون فومنی، کریم رجب زاده، اردلان سرفراز، حسن فرازمند (لرنی) و… اغلب این دوستان و بسیاری دیگر در آن زمان کمتر از ۲۵ سال داشتند و از طریق مجله جوانان امروز مطرح شدند و خوشبختانه خیلی از آنها حق‌شناسی دارند که این تأثیر و تأثر را بگویند. و من از این نظر خوشحالم که توانستم خدمتی به جوانان آن روز بکنم. ترانه‌سرای ترانه‌های معروف «کوچه میعاد»، «گل محبت»، «عشق تو نمی‌میرد»، «شهرفرنگه چشمات»، «مردسرگردان» و «تنها با گلها» افزود: من هنوز هم گاهی ترانه‌ می‌گویم و یادداشت می‌کنم ولی فضای موسیقی پاپ آنگونه نیست که ترانه‌های خود را در اختیار خواننده‌های امروز بگذارم. اگر قرار باشد ترانه‌های جدیدم را کسی بخواند، ترجیح می‌دهم همان خواننده‌های قدیمی بخوانند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا خاطره ای از آهنگسازان آثار خود دارید، تصریح کرد: فقط به خاطره ای از پرویز مقصدی اشاره کنم که می‌گفت من ترانه‌ها را در پوشه ای جمع می‌کنم و وقتی حال آهنگسازی داشته باشم، آنها را مرور می کنم. اگر با خواندن ترانه ای، مو به بدنم سیخ شد، روی آن آهنگ می سازم. بنابراین گزارش، مدیریت صفحه هنر و اندیشه روزنامه پیغام امروز، همکاری با ماهنامه فرهنگ و زندگی، عضویت در شورای نویسندگان فصلنامه هنر و اداره صفحات شعر مجله ادبی رودکی از دیگر کارهای طبایی است.
@Culture_Art_Music
63 views18:56
Open / Comment
2023-03-21 21:56:12 #مرگ_شب
ترانه: ایرج جنتی
موسیقی: پرویز مقصدی
آواز: #داریوش

برای من که در بندم چه اندو‌ آوری ای تن
فراز وحشت داری فرود خنجری ای تن
#غم_آزادگی دارم به تن دلبستگی تا کی؟
به من بخشیده دل‌سنگی شکستن‌های پی در پی
در این غوغای ‌#مردم_کش در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب خفتن ولی از مرگ شب گفتن
چرا تن زنده و عاشق؟ کنار مرگ فرسودن
چرا #دلتنگ_آزادی؟ گرفتار #قفس_بودن
#قفس_بشکن که بی‌زارم ار آب و دانه در #زندان
خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی‌باران
در آوار شب و دشنه چکد از قلب من خوناب
که می‌بینم من عاشق چه ماری خفته در محراب
خوشا از بند تن رستن پی #آزادی_‌انسان
نمی ‌رسم من از بخشش که اینک سر که اینک جان
اگر پیرم اگر برنا اگر برنای دل پیرم
به راه خیل جان بر کف که می‌میرند می‌میرم
اگر سرخورده ازخویشم منِ مغرور دشمن شاد
برای فتح شهر خون تو را کم دارم ای فریاد
@NFIfans
@Culture_Art_Music
43 views18:56
Open / Comment
2023-03-21 21:55:57 هه نواخت. هيجان و صميميت حاضران از تالار انديشه به دشواري قابل توصيف است و آن برنامه از خاطره‌انگيزترين برنامه‌ها بود (دريغ كه فيلم برنامه آن شب به دليل رعايت نكردن اصول آرشيو داري مثل بسياري از فيلمهاي آرشيوي در حوزة هنري ضايع شد)، عده درخور ‌توجهي از دوستداران، شاگردان و هم‌دوره‌هاي استاد بهارلو در تالار انديشه حضور داشتند.
فروردين 1385، استاد محمد بهارلو، ويولونيست، آهنگساز، معلم و مؤلف موسيقي ايراني پاي به هفتاد و هشتمين سال زندگي خود مي‌گذارد. عمر مؤسسه خصوصي او نيز به شصت سال مي‌رسد. در كشوري كه چرخ يك مغازة چلوكبابي و يا لباس‌فروشي را به زحمت مي‌توان تا سي سال گرداند، زنده نگه‌داشتن كلاس آموزش موسيقي، در سطح عالي، بدون كمك هيچ منبع دولتي، بدون استعانت از بخش خصوصي، بدون شم‌ّ كاسبكاري و روشهاي پولسازي، بدون ذره‌اي اغماض در حفظ شأن و منزلت موسيقي هنري و جد‌ّي، كاري بسيار دشوار است كه «راه بايد، مردسوز و مرد بايد، گام‌زن» خويشتنداري و مناعت طبع او در شرايط روزگار ما براي او اسباب افتخار است و براي ما باعث تأمل و براي مسئولان، (ان شاء الله) برهاني براي شرافت هنر و هنرمند اصيل كه شصت سال براي اثبات مراتب‌ِ اصالت شخصيت و ايمان به هنرش، امتحان داده است. مسئولان توجهي كنند يا نكنند، براي او بي‌تفاوت است. همان طور كه پنجاه سال پيش براي صبا و شهنازي نيز بي‌تفاوت بود. آنها كار خود را مي‌كردند و با اعتقاداتشان مي‌زيستند؛ آيا نسلهاي بعد نيز نمونه اين نوع زندگي و پايمردي را خواهد ديد؟
سال گذشته، اولين قدم كوچك در تجليل از استاد محمد بهارلو برداشته شد. جناب آقاي دكتر محمدحسين احمدي مدير مركز گسترش آموزشهاي هنري، و نيز آقاي احمد مسجدجامعي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي، با تقديم لوح تقدير و سپاس از يك عمر تلاشهاي استاد بهارلو، مراتب حسن نيت خود را نشان دادند و شاگردان و دوستداران او را خرسند ساختند. لوح تقديري امضا شد، و جز در ماهنامه مقام موسيقايي در نشريه‌ ديگري مطلبي ننوشتند و هيچ نوع مساعدتي‌ـ‌ معنوي و مادي‌ـ به «تقديرشدگان» آن جمع، «عنايت» نشد. گو اينكه نه اينان اهل خواهش و درخواستند، و نه آنها اهل توجه و د‌َهش و سخاوت. افزونتر! و البته براي بذل امكانات و «عنايات» ديگر دير هم شده است.
هنوز هم استاد بهارلو مسافت دشوار تهرانپارس تا باغ صبا را به قدم هم‍ّت، مي‌پيمايد، دفتر مشخصات شاگردان را به دقت مطالعه مي‌كند، حوصله عجيب و نيروي لايزالش، شاگردان و والدينشان را به تعجب مي‌اندازد، با مهرباني براي دوستانش چاي مي‌ريزد و وقتي از موسيقي، ويولن، صبا، تدريس و ... خانواده‌اش حرف مي‌زند، چشمهايش مي‌درخشد و شنونده را به شوق مي‌آورد.
هنوز هم در ساعت فراغت ورزش مي‌كند، (وسايل ورزش در يكي از اطاقهاي تمرين است!) و البته هنوز هم سيگار از دستش نمي‌افتد و باز هم م‍ُصر‌ّ است كه آخرين اطلاعات دقيق از اوضاع خانوادگي و تحصيلي و روحيه شاگردانش را بداند و بنويسد و دلسوزتر از خيلي پدرها، وضع آنها را پيگيري و مراقبت كند. محيط قديمي و صميمي كلاس او، از محبت و جديت حكايت دارد و شايد خانه خاطرات بسياري از موسيقيدانان جوان، ميان‌سال و سالخورده باشد. هنوز هم سرسخت و مهربان و باهوش و خوش‌قيافه و خوش‌پوش است و از جزئيات هيچ موضوعي نمي‌گذرد. هنوز هم گردن زير بار هيچ شاه و وزيري خم نمي‌كند و هنوز هم قرارهاي درس را به دقت كنترل مي‌كند و از يك نت اشتباه و از يك ضرب افتادن ناچيز،‌ نمي‌گذرد. هنوز هم عواطف و خيرانديشيهايش، زير لايه‌اي از برخورد معلمانه و صريح و تند وگاه شوخ، پنهان مانده و كم كسي است كه آن را بشناسد. مثل استعداد و توانايي عالي او كه شصت سال ناشناخته ماند.
قبلاً نيز به قلم مهدوي به سال 1375 در اطلاعات هفتگي مطلبي براي اين استاد گرانقدر چاپ شد.


نویسنده: آرمين تهراني تبار
منبع : ماهنامه مقام موسيقايي – شماره 31 – اسفند 1384 و فروردين 1385
تاریخ : اسفند 1384 و فروردين 1385
50 views18:55
Open / Comment
2023-03-21 21:55:44 وجهي از آنها را خود نت‌نويسي و نگه‌داري كرده است)، اجراهاي زندة اساتيد و مدارك اصيل (از افاضات شفاهي اساتيد سالخورده تا صفحات گرامافون) استوار ساخته و از نظريه‌پردازيهاي بي‌اساس، از ارجاع به مجهول و از خيالپردازيهاي رايج در اكثر نوشته‌هاي موسيقايي به زبان فارسي، احتراز كرده است. از ياد نبريم همان زمان كه او مقاله بلند و منحصر به فرد خود را درباره تصنيف مي‌نوشت و تصانيف قديم را نت‌نويسي و منتشر مي‌كرد (1336ش) شاگرد ديگر مكتب صبا، فرامرز پايور جوان، تصنيفهاي قديم را به راهنمايي استادش، نزد استاد عبدالله دوامي آموخته و نت‌نويسي كرده بود، ولي حاصل كار خود را چهل سال بعد از آن تاريخ انتشار داد (كتاب رديف آوازي و تصنيفهاي قديمي، روايت استاد عبدالله دوامي، تهران موسسه ماهور، 1377)، ديگر اينكه تحقيقات بهارلو محدود به يك استاد نبوده، بلكه محضر استادان ديگري را نيز تلمذ كرده كه هر كدام از قله‌هاي هنر موسيقي كلاسيك ايران بودند: حاج آقامحمد، مرتضي ني داوود، ابراهيم منصوري، موسي معروفي، مرتضي محجوبي، عبدالله دوامي و ... . براي ما دشوار است به درستي دريابيم كه موسيقيدان جوان آن روزها، با چه زحمتي از خانه اين استاد به خانه استاد ديگري مي‌رفته و بدون وسايل و امكانات راحت‌كنندة امروزي تنها به مدد قلم و كاغذ، با تحمل سختي و دشواري، افاضات آنها را مي‌نوشته و تدوين مي‌كرده است. بازگويي مكرر اين مطلب نيز بي‌فايده نيست كه اگر همين دو مقالة او را با نوشته‌هاي هنرمندان نامدار و صاحب تأليف در همان روزگار مقايسه كنيم، به ارزشهاي نهفته در كار و تفكر او پي خواهيم برد. اينها مطالبي است كه به تاريخ‌نگاري موسيقي در ايران مربوط مي‌شود و تا زماني كه تاريخ‌نگاري مستند و انديشيده‌شده‌اي فراهم آيد، در حق استاد بهارلو و آثارش نيز همان خواهد گذشت كه در حق ديگر خدمتگزاران فروتن و بي‌ادعا در هنر و فرهنگ ايران گذشته است.
گفته شد كه بيشترين توجه استاد محمد بهارلو در تأليفات و در زندگي آموزشي‌اش، به دو مقوله فرم و تكنيك بوده است. درباره توجه خاص او به فرم و اهميت آن، در حد حوصله اين ويژه‌نامه نوشتيم، ولي درباره تكنيك ايشان در ويولن‌نوازي و اصولاً درباره نگرش خاص ايشان و نظراتشان درباره مقوله تكنيك، جداگانه بايد ديد و پرسيد و شنيد و نوشت، شايد حق مطلب وقتي ادا شود كه به جاي مصاحبه مطبوعاتي، جلسه پرسش و پاسخ و حضوري و برنامه‌اي از نسخ برنامه‌هاي پژوهشي ـ آموزشي (به شيوة رضا مهدوي) تدارك شود و يا اينكه از تدريس استاد بهارلو در كلاس ويولن و نكات ارزنده‌اي كه به شاگردان مي‌گويند، فيلم گرفته شود. مقاله‌ها و نوشته‌هاي هنرمند، هر قدر ارزشمند و مفيد باشند، باز هم گوشه بسيار اندكي از وجود واقعي او هستند، و دانش حقيقي هر هنرمند و انديشمندي را بايد در حضور زنده و در شفاهيات او جست‌وجو كرد. نگارنده، خود به طور پراكنده از نظرات ايشان استفاده كرده و نكته‌هاي مفيدي را آموخته، كه از كمتر معلم موسيقي مي‌توان شنيد. اين نكته‌هاي باارزش محصول تفكر مداوم و تجربه‌هاي انباشته‌شدة معلم پرتجربه‌اي است كه پيش از معلمي، مراتب كار خلاقه را با همه وجودش آزموده و روي آوردن او به تدريس، از سر ناتواني در نواختن و ساختن نبوده، بلكه از توانايي و آزمودگي او بوده است، جالب اينكه بر خلاف تصور افرادي كه با شرح زندگي ايشان به طور دقيق آشنا نيستند، او هيچ گاه شاگرد كلاس ويولن استاد ابوالحسن صبا نبوده است. معلمهاي او، زنده‌ياد محمد بحريني‌پور (در موسيقي ايراني) و كارل يان زوبك (ويولونيست مشهور چك اسلواك در سالهاي 1930) بوده‌اند. با اين وجود، به جرئت مي‌توان گفت هيچ كس به اندازه محمد بهارلو در تكنيك و ظرافتها و فوت و فنهاي مكتب ويولن‌نوازي استاد ابوالحسن صبا دقيق نشده و كسي به حد دقت و عمق او، در رديفهاي ويولن صبا كار نكرده است. اگر روزگار اجازت دهد و يادداشتهاي مفصل و ارزشمند بهارلوي جوان در سالهاي 1330، بعد از پنجاه سال خاك خوردن در كنج كمد، فرصت انتشار پيدا كنند، گوشه‌اي ديگر از اين استعداد عالي و ناشناخته معرفي خواهد شد.
خوشبختانه از هنر ويولن‌نوازي محمد بهارلو در سالهاي 1347 ـ 1337 تكه‌هايي ضبط شده است. ضبطهايي البته غير حرفه‌اي، ولي با صداي نسبتاً روشن و قابل شنيدن، كه توانايي تكنيكي و احاطه او به كاراكتر جملات موسيقي ايراني عصر خود را به خوبي نمايان مي‌كند. قدرت آرشه و ت‍ُن انحصاري صداي ويولن بهارلو در همين ضبطهاي خارج از استوديو، نوازنده‌اي متفاوت با تمام همنسلان خود، متفاوت با شاگردان كلاس ويولن استاد صبا و متفاوت با «فرنگي‌ كارها» را معرفي مي‌كند.
اولين حضور او روي صحنه، بعد از سي‌ ـ چهل سال كناره‌گيري، به اصرار رضا مهدوي (مدير وقت پژوهشهاي كاربردي) بود. در سال 1374، او همراه با استاد زنده‌ياد تقي بينش در كنسرت آموزشي ـ پژوهشي شركت كرد، بعد از گفتاري كوتاه، ويولن به دست گرفت و قطعاتي را في‌البدا
45 views18:55
Open / Comment
2023-03-21 21:55:30 ا شفيعيان بوده است.
از آن سالها تا امروز، اوقات استاد، صرف اداره كردن كلاس خودـ‌ قديمي‌ترين آموزشگاه هنوز داير در تهران‌ـ و صرف تربيت فرزندانش شد؛ و ديگر كاري ارائه نكرد. حتي درصدد تجديد چاپ كتابهاي شش‌گانه خود برنيامد؛ كتابهايي كه هنوز هم ارزشهاي خاص خود را دارند و براي آموختن موسيقي ايراني با ويولن بسيار قابل استفاده هستند. در واقع اهميت كار فرهنگي استاد بهارلو را مي‌توان با مطالعه آن شش جلد كتاب ارزيابي كرد.
اين كتابها، مخصوص آموختن موسيقي ايراني با ويولن هستند و در آنها به دو محور اساسي توجه شده است: تكنيك و فرم. اين دو مقوله‌اي است كه نه تنها در كتابهاي آن زمان به آن اعتنا نمي‌شد، بلكه در كتابهاي آموزشي زمان حاضر، با همه توليد انبوهي كه در اين زمينه طي چهل سال گذشته داشته‌ايم، هنوز هم مثال و نظيري ندارد. از ياد نبريم كه ويولن در آن سالها، يعني در نيمه اول قرن شمسي حاضر، رايج‌ترين و مهم‌ترين ساز در موسيقي شهري ايران بود و در سالهاي 1330 ـ 1350، نوازنده بودن و آهنگ ساختن، يعني ويولونيست بودن و اركستر شخصي خود را سرپرستي كردن؛ افراد بسيار اندكي بودند از نوازندگان پيانو و سنتور و تار، كه اركستري مخصوص خود را داشتند. اين ساز غربي كه به يمن تلاش اساتيدي چون صبا و حسين ياحقي، تبديل به يك ساز ملي شده بود، بيش از هر ساز ديگري محبوبيت داشت و بعد از تار (مهم‌ترين ساز موسيقي رديف دستگاهي ايران)، نخستين آلت موسيقي بود كه درباره‌اش دستور نوشته مي‌شد. از دستور دو جلدي علي‌نقي وزيري تا رديف سه‌ جلدي ابوالحسن صبا و كتابهاي چهار جلدي هنرستان و ... كتابهاي ديگري كه در مراتب پايين‌تري از اهميت بودند. مثل كتاب چهار مضرابهاي قاسم نيك‌پور، كه تقليد ساده‌اي از چهارمضرابهاي استاد صبا بود. اهميت تأليفات بهارلو را وقتي مي‌توانيم درست دريابيم كه براي درك آن، وقت بگذاريم و مطالعه كنيم. شرايط موسيقي، تعليم، معلم، متدنويسي، شرايط فرهنگ جامعه و امكانات نشر كتاب در اجتماع آن روزها را بدانيم، و آن هنگام است كه امتياز ويژه آثار بهارلوي جوان و تك‌رو در سالهاي 1330 روشن مي‌شود. در آن زمان، هيچ كس به موضوعاتي مثل شناسايي و تعريفِ قالبهاي موسيقي ايراني توجه نداشت و تقريباً همه موسيقيدانها، بدون صرف تلاش و زحمتي در ارتباط با شناخت قالبهاي رايج موسيقي در ايران (پيش‌درآمد، نغمة دو ضربي، رِنگ، تصنيف و چهارمضراب) وجود آنها را بديهي مي‌گرفتند و حداكثر، صرفاً متكي بر غريزه و تجربه در آنها طبع‌آزمايي مي‌كردند. در محيط محدود هنري تهرانِ پنجاه سال پيش، اولين كسي كه به فكر تعريف و تدوين اين قالبها (و به قول خود استاد: فرمهاي سازندة موسيقي ايراني) افتاد و همت خود را صرف شناخت و توضيح آنها كرد، محمد بهارلو بود كه مي‌توانست به جاي اين كار پرزحمت و بي‌اجر، با سرمايه هنر و نيروي جواني و محبوبيت و ارتباطات اداري و امكانات خانوادگي، روزها در راديو تهران به نغمه‌سازي و همراهي با ترانه‌خوانهاي خانم و آقا، وقت صرف كند و شبها را به محفل‌آرايي و موقعيت‌طلبي و تلاش براي بهره‌مندي از امكانات دولتي و غير دولتي، اختصاص دهد. او هيچ كدام از اين راهها را نرفت و رهروي تنهاي مسيري دشوار و پرهزينه شد كه ثمره آن را به رايگان در اختيار جامعه آن روز گذاشت: تحقيق، كتاب‌نويسي و چاپ آن به خرج خود، و تدريس به شاگرداني كه دغدغه‌هاي فكري او را نداشتند و هنوز هم ندارند.
گذشته از كتاب اول، كه شامل دستوراتي درباره طريقه صحيح گرفتن ويولن و آرشه است (و داراي مطالبي نسبت به زمان خود پيشرفته و بي‌همانند)، مجلدات دوم تا ششم هر كدام مخصوص تعريف و تشريح يكي از قالبهاي مرسوم موسيقي دستگاهي صد سال گذشته ايران است. در هيچ كدام از كتب و مقالات بزرگان موسيقي آن عصر (وزيري، خالقي، صبا، موسي معروفي و ...) بيش از يك پاراگراف، يكي دو صفحة كم‌حجم و يا اشاره‌هايي كوتاه بر اين قالبهايي كه ـ مكرر در مكرر مورد استفاده موسيقيدانهاي آن عصر بودـ خوانده نمي‌شود.
بهارلوي جوان، كار دشوار خود را در برهوت فرهنگي آن عصر و در شرايطي «زير صفر درجه» شروع كرده است و نبايد نوشته‌هاي او را با معيارهاي تحقيق دانشگاهي امروز ارزيابي كرد بلكه لازم است كه آنها را در شرايط دشوار زمان خود در نظر گرفت. بايد در نظر داشت كه مقالة «چهارمضراب او» (چاپ اول در مجله موزيك ايران و چاپ دوم در جلد ششم كتاب آموزش ويولن)، هنوز هم ارزش ارجاع و مطالعه دارد و تا به حال همانند آن نوشته نشده است، گو اينكه مقاله صرفاً درباره امكانات اجرايي چهارمضراب با ويولن است و نه براي سازهاي مضرابي مثل تار و سنتور و سه‌تار كه براي نواختن چهارمضراب و مشتقات آن، مناسب‌ترند. همچنين مقاله او درباره تصنيفهاي ايراني و انواع آن كه مثل مقاله چهار مضراب، مفصل و پر از نكته‌هاي خواندني و قابل استفاده است. او اين مقالات را با تكيه بر مستندات موسيقي زمان خود، آثار قدما (كه حجم قابل ت
41 views18:55
Open / Comment