🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

فاطمه اختصاری

Logo of telegram channel fateme_ekhtesari — فاطمه اختصاری ف
Logo of telegram channel fateme_ekhtesari — فاطمه اختصاری
Channel address: @fateme_ekhtesari
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 8.00K
Description from channel

www.ekhtesari.com
https://instagram.com/fateme.ekhtesari
https://twitter.com/fatemeekhtesari
www.kallepaa.blogfa.com
https://www.goodreads.com/FatemehEkhtesari

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

1


The latest Messages 3

2021-12-12 17:09:52
اولین سلفی؟
@fateme_ekhtesari
913 viewsedited  14:09
Open / Comment
2021-12-08 18:10:55 .
#صدروزصدشعر
روز پنجام و سوم

با جیغ بی‌صدای کسی توی خواب‌هام
من سال‌هاست قاطی این اضطراب‌هام
چیزی نگو، نخواه، نپرس از جواب‌هام
نگذار دستشان برسد به کتاب‌هام
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

این سایه‌های رد شده از کوچه کیستند؟!
دنبالِ اسمِ کوچکِ کی توی لیستند؟!
لطفاً بگو که منتظرِ من نایستند!
اینها که محرمِ تو و این خانه نیستند
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

از لابلای چادر مادر، کت پدر
از عکس‌های بچّگی‌ام، چشم‌های تر
از خاطراتِ در بغلت، گیج، غوطه‌ور
هی می‌کشند پیرهنم را به سمت در
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

نگذار حس کنند تو و ترس توت را
نگذار بشنوند صدا یا که بوت را
نگذار بغض پر کند از غم گلوت را
از من نخواه خواب نبینم سقوط را
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

در گریه مثل ماهیِ گیجی شناوری
آشفته موی وحشی‌ات از زیر روسری...
یک لحظه بایست، تکان نخور، می‌خواهم در ذهنم حفظت کنم، می‌دانم می‌آیی و
یک روز از این شکنجه مرا در می‌آوری
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

از روزهای دلهره در انتظارمی
مثل دو چشمِ خیره به در، بی‌قرارمی
زنجیرِ موی بافته، راه فرارمی
حس می‌کنم همیشه تر از هر... کنارمی
دارند می‌برند مرا، آه فاطمه!

فاطمه اختصاری
@fateme_ekhtesari
457 views15:10
Open / Comment
2021-12-07 15:43:17
618 views12:43
Open / Comment
2021-12-02 17:31:40 .
این شعر از دهان ماهی شروع می‌شود
از قلابی که آب‌شش‌ها را پاره کرده
در جستجوی آن کلمه‌ی گم‌شده

در اتاق نشستن و اتاق را بر دوش بردن
تا سر کوچه
سر کوچه را گرفتن میان دو دست
از دهانش سوال کردن
کدام کلمه؟

کلمه‌ای مثل آب
در هجاهای اسفنج پنهان می‌شود
و اسفنج، ماه آخر سال است

در اتاق دراز کشیدن و کشیدنِ دراز تا پشت‌بام
دراز را تا کردن در ابعاد یک صفحه کاغذ
که اگر بیفتد
با آرامشِ آدمی که در اتاق نشسته، در حال چای خوردن
هوا را می‌بُرد و پایین می‌افتد

کلمه‌ای مثل ارتفاع
در آجرهای لب بام معنی می‌گیرد
و آجر، ماه آخرِ پاییز بود

در اتاق خوابیدن و بیدار شدن در دریا
دویدن با پاهایی که بریده شده
بال زدن با باله‌ای که نمی‌پرد
جویدنِ ناخن‌های فلسی
در جستجوی کلمه

اتاق، در من نشسته است
با گوشه‌های تیز
و کوچه، سرش را به دَرَم فرو می‌کند
درم که باز است، دریا بریزد توی اتاق

اسفنج را فشار دادم و از گریه تهی شدیم
امسال تمام شد
دهانم را عوض کردم
تا کلمه‌ای جدید بگویم

فاطمه اختصاری
@fateme_ekhtesari
504 views14:31
Open / Comment
2021-11-27 00:45:45
زنی شعار می‌دهد «مرگ بر خامنه‌ای»
مردم همراهی می‌کنند و بنر خامنه‌ای را به آتش میکِشند.
Dariush_Zand

@VahidOnline
232 views21:45
Open / Comment
2021-11-20 17:33:18 تو خوبی
شبیه غروبی که از پشت شیشه همیشه به من، به وطن ربط دارد
ستون‌های چوبی این خانه‌ی عاشقانه
بدون دلیل و بهانه به زن ربط دارد
به نزدیکی و دوریِ دوست
به حسّ سرانگشت بر پوست
به تاریکیِ مطلقِ هیچ در مشت
به عاشق شدن ربط دارد

تو خوبی
شبیه یک آهنگِ دلتنگ را از دو سوی جهان گوش دادن
به گوشیِ خاموش و آغوش او فکر کردن
به بغضِ پلنگِ پتو فکر کردن
به بوی تنش که مرا می‌سپارد به هر موج
که دفنم کند توی دریاچه‌ای باستانی
به جنگِ جهانیِ در خواب‌هایم
که می‌آیم از اوج پایین و پایین
به یک جوجه که مادرش دیر کرده
به یک بغض سنگین که توی گلو گیر کرده

تو خوبی
شبیه کشش‌های آتش به پنبه
پس از هفته‌ها دیدنت چندشنبه
از این مردِ آماده‌ی مرگ
از آن آخرین برگ
به تو پل زدن
تو را دیدن و بو کشیدن به محض رسیدن
هوس کردنِ بوسه بر گردنت
بغل کردنت از زمین و زمان مثل بادی رها
به آن چشم‌ها زل زدن

تو خوبی
صدای «حمیرا»ی در جاده‌های شمالی
شبیه تکان خوردنِ شانه در رقص‌های جنوبی
در این روزهایی که با سوز از چشمِ خیسم به تو می‌نویسم
در آن لحظه‌ای که رفیقانِ نزدیک
در آن راهِ بی‌ماهِ تاریک
پس از دیدن برق شلّیک
مردّد شدند
من از اسب افتادم و عاشقانم
همه از کنارم فقط رد شدند
اگر دوستان بد شدند
در آن روزهای عمودیِ دودی
پس از بر تنم جای زخم و کبودی
تو بودی
در این روزهای فقط گریه در حال مستی
تو هستی

من از یاد بردم که از یاد بردم
زمین را، زمان را، غم جاودان را
همه دوستان را، همه دشمنان را
غم عشق و نان را
فراموش کردم
تو ماندی فقط بر تنم مثل یک خالکوبی
به آغوش تو فکر کردم
به آواز خاموش تو فکر کردم
تو خوبی
تو خوبی...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
262 views14:33
Open / Comment
2021-11-06 18:47:08 فراخوان ارسال اثر برای شماره‌ی شش گاه‌نامه‌: تشدید
این شماره ویژه‌نامه‌ای است برای آثار ادبی ترجمه‌‌شده‌ از سایر زبان‌ها به فارسی.

همراهان گرامی؛ مترجمین عزیز!
ترجمه‌های خود را برای ما ارسال کنید.
در ارسال آثار به نکات زیر توجه داشته باشید:

۱. علاوه بر متن ترجمه، متن اصلی را نیز برای ما ارسال کنید.
۲. نام نویسنده‌ی اثر و یک بیوگرافی کوتاه از او، نام مترجم و اگر آن اثر در کتابی منتشر شده، مشخصات آن کتاب، حتما در فایل ارسالی ذکر شود.
۳. فقط ترجمه‌هایی را برای ما ارسال کنید که به حوزه‌ی ادبیات مرتبط باشند؛ نظیر شعر، داستان، ترانه و...
۴. آثار ارسالی باید ترجمه‌ی یک اثر کامل باشند (برای مثال متن کامل یک شعر). از فرستادن ترجمه‌ی بخشی از یک رمان، فیلمنامه یا... خودداری فرمایید.
۵. لطفاً آثار خود را فقط و فقط به صورت فایل word به ایمیل نشریه ارسال کنید. آثاری که به صورت فایل پی‌دی‌اف، عکس، تکست یا کپی شده در متن ایمیل ارسال می‌شوند، قابل انتشار در نشریه نخواهند بود.
۶. آثار خود را فقط و فقط به ایمیل postmodern4444@gmail.com ارسال کنید و در صورتی که بعد از ۱۰ روز پاسخی دریافت نکردید، ایمیل را دوباره بفرستید. از فرستادن آثار در پروفایل اینستاگرام نشریه خودداری فرمایید.
۷. آثار ارسالی می‌توانند از هر زبانی به فارسی ترجمه شده باشند و محدودیتی در زبان مبداء وجود ندارد.
۸. مهلت ارسال آثار برای این شماره‌ی نشریه، تا اول دی‌ماه ۱۴۰۰ می‌باشد.

لطفاً این فراخوان را با دوستان مترجم خود به اشتراک بگذارید!

@fateme_ekhtesari
475 views15:47
Open / Comment
2021-11-06 18:46:26
470 views15:46
Open / Comment
2021-11-06 18:46:15
460 views15:46
Open / Comment