Get Mystery Box with random crypto!

انگیزه‌ها انسان هر مشخصة مهم و چشمگیر و منحصر به فردی هم برای | من ابژه نیستم

انگیزه‌ها
انسان هر مشخصة مهم و چشمگیر و منحصر به فردی هم برای خود داشته باشد، نهایتاً تحت مفهوم حیوان، طبقه‌بندی می‌شود و نوعی از انواع حیوان است. آگاهی از منظر تکاملی، خصیصه‌ای است که برخی از حیوانات به آن دست یافته‌اند.

هر مورد از مواردی که برای حیوانات، فراهم‌آورندة تجربه‌کردن شرایط ناگوار است، اگر در مورد یک انسان رخ دهد، جنایت تلقی خواهد شد. این که حیوان آگاهی دارد یا نه، در تعیین این که آیا ما در حال ظلم به حیوانات هستیم یا خیر، تعیین‌کننده است. عده‌ای هم مخالف این اهمیت‌اند و می‌گویند چه حیوان آگاه باشد چه نباشد، ظلم، ظلم است. در نتیجه:
1. اگر حیوانات آگاه نیستند، باید مورد ملاحظة اخلاقی قرار گیرند.
2. اگر آگاهند، شایستة ملاحظة اخلاقی نیستند.
جان سرل می‌گوید انتساب حالات قصدی و احساسی به سگ‌ها توسط ما و به نحو شهودی و مبتنی بر فهم مشترک، بار معرفتی بیشتری نسبت به توجهات شکاکانة برانگیخته‌شده به طریق فلسفی دارند. کراترز (Carruthers ) هم مدعی است که حیوانات آگاهی ندارند و نباید دلسوزشان بود. بسیاری از دانشمندان، همداستانند که سنگینی کفة ترازوی شواهد، نشانگر آنست که انسانها در برخورداری از زیرلایه‌های عصبی‌ای که باعث پدیدآمدن آگاهی می‌شوند، منحصر به فرد و بی‌مانند نیستند. در مقابل، مارین استپ داوکینز، چهرة سرشناس جریان رفاه حیوانات، آگاهی را رازی سر به مهر می‌داند. اگرچه زبان قادر است امکان برملاکردن این راز سر به مهر را در میان انسانها و از طریق انتقال بیانیِ تجربیات‌شان به دیگران حل کند، این امکان برای سایر حیوانات، همچنان سر به مهر است.

مفاهیم آگاهی
معانی آگاهی:
1. حالتی که در آن، موجود بیدار است، نه در خواب یا مثلاً در کما.
2. توانایی ابتدایی اندامها برای ادراک حسی و نشان‌دادن واکنش به ویژگی‌های خاص پیرامون‌شان که آنها را نسبت به آن ویژگی‌ها آگاه می‌گرداند.
3. آگاهی‌ای که در آن، بازنمایی‌های ذهنی می‌توانند به منظور استفاده در کنترل عقلانیِ کنش فیزیکی یا زبانی، آماده نگهداشته شوند. آگاهی دسترسی (access consciousness )، ایده‌ای است که می‌گوید محتوای بازنمودی، برای سایر سیستم‌ها نیز قابل استفاده است. دکارت، منکر این نوع آگاهی در حیوانات بود.
4. آگاهی پدیداری که به جنبه‌های کیفی، سوبژکتیو، تجربی یا پدیدارشناختی تجربة آگاهانه اشاره دارد که بعضاً با کیفیات ذهن، یکی گرفته می‌شوند.
خودآگاهی یعنی هشیاریِ (awareness ) یک سوژه از خودش. این عبارت، دارای ابهام است. زیرا حالات و معانی دیگری هم داریم که در آنها سوژه می‌تواند خود-هشیار (self-aware ) باشد:
1. هشیاری فرد نسبت به بدن خود به مثابة یک ابژة فیزیکی یا به مثابة واسطة ادراک حسی و کنش خود فرد. (خود-هشیاری بدنی).
2. هشیاری فرد نسبت به حالات ذهنی خود (خود-هشیاری تجربی یا ذهنی).
3. هشیاری فرد نسبت به خود، آنچنان که توسط دیگران یا به مثابة عضوی از یک گروه اجتماعی مثل خانواده یا یک گروه یا انجمن ادراک می‌شود (خود-هشیاری اجتماعی).
4. هشیاری فرد نسبت به خود به مثابة شخصیتی پایدار، آنگونه که خودش یا دیگران روایت می‌کنند (خود-هشیاری روایی).

زمینة تاریخی
کتاب حیوانات عقلانی؟ اثر هارلی و نادز به عقلانیت در حیوانات و اثبات آن می‌پردازد.
ارستو بر تمایز غریزه و عقل/استدلال‌ورزی (reason ) و دکارت بر تمایز عکس‌العمل مکانیکی و تفکر عقلانی در انسان و حیوان تأکید می‌کرد.
برخی معتقدند که تجربة آگاهانه می‌تواند کنش‌های غریزی و بازتابی را توأمان داشته باشد. نیز آگاهی پدیداری که امری است بسیار نزدیک به حیوانات، بر تفکر عقلانی و درون‌نگرانه متکی است.
زنده‌شکافی به جالینوس بازمی‌گردد. دکارت، هم دست به این کار می‌زد و از آن دفاع هم می‌نمود. مالبرانش نیز به همین صورت. اینان فهم مردم از این که حیوانات، مستعد درد کشیدن و رنج بردن هستند و باید مورد توجه عقلانی باشند را مانع دستاوردهای علمی و زنده‌شکافی می‌دانستند.
آزمایش فردریک کوویه از سال 1804 تا 1838، یعنی تا زمان مرگش، بر روی تکامل جنسی و رفتار اجتماعی پستانداران محبوس در قفس، انجام گرفت.
آزمایشات تجربی داگلاس اسپالدینگ (1872) در باب رفتارهای غریزیِ معطوف به تغذیه در جوجه‌ها، مکتب‌آفرین شد.
داروین دربارة انعطاف رفتاری در کرم‌های خاکی و عزیمت‌های ماهرانه‌شان، تحقیق و آزمایش کرد و تصمیم داشت هوش/خرد/عقل (intelligence ) شایان توجه را در آنها نشان دهد.
دکارت، آگاهی پدیداری در حیوانات را انکار می‌کند. تی اچ هاکسلی، نفی آگاهی پدیداری را طرح و ترسیم می‌کند. در آزمایشات او، قورباغه‌ها رفتار بازتابی/واکنشیِ (reflexive ) بسیار مشابهی را نشان می‌دهند. حتی وقتی نخاع‌شان قطع است یا اجزای بزرگ مغزشان، جابه‌جا یا حذف می‌شود. یعنی قورباغه بدون مغز، فاقد آگاهی است.