🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

۱/۳ عجب دورانی گذشت این چند ماه. کامل وارد جزییاتش نمیشم | Narges Kalbasi نرگس كلباسي

۱/۳
عجب دورانی گذشت این چند ماه. کامل وارد جزییاتش نمیشم چون واقعا پیچیده و زیاده. بعد از چند هفته سردرگمی و حتی اصرار عمل کمر برای مشکل دیسک و تنگی کانال از بیمارستانی که در اون بستری بودم، بالا پایینی های فراوان با تشخیص های متفاوت، بلاخره با اصرار خودم و شناختی که از نوع دردهام داشتم، یک پزشک عفونی قبول کردن که به صورت امتحانی داروهایی که چند سال پیش میخوردم برای تب مالت را مجددا شروع کنم. به نظرم میومد که این خیلی بهتر از راهکار عمل بود و ضررش کمتر. خودم را مرخص کردم و در خونه مصرف دارو هارو ادامه دادم و یک هفته هست که به طور عجیبی حالم بهتر شده. کمتر عرق میکنم، اشتهام باز شد، درد کمر و لگن تقریبا نصف شده و سرپا هستم با مصرف نصف تعداد مسکن قبلی. نمیدونم چرا انقدر سخت بود. یا نقص دانش کافی پزشکی در مورد این بیماریست یا نقص بدن منه، به هر حال تغییراتی به سمت بهبودی میبینم و خیلی خوشحالم. اون ضایعه در پای چپم هم هنوز مشخص نشده که دقیقا چی هست ولی یک تیمی از متخصصان فوق‌العاده مهربان در اصفهان دارن روش کار میکنن که خیلی ازشون ممنونم. تشخیص که نهایی شد، هر کاری که لازم باشه براش انجام میدم. حتما بهتون خبرشو میدم.

در این مدت، خیلی فکر کردم در مورد گذشته‌ام و آینده که میخوام برای خودم بسازم. از ۲۱ سالگی همش سر پا بودم، همش اینور‌و اونور و انگار هیچ وقت فرصت نشده که بشینم فکر کنم به اینکه چه گذشت و درست لذشتو ببرم. من همیشه آزاد زندگی کردم، آنچه که فکر میکردم درست بود و خوشحالم میکردو انجام دادم، همیشه. شاید اگر پدر مادرم بالا سرم بودن اینطور نمیشدم ولی از سن کم، مجبور شدم که دنیا را طور دیگه‌ای ببینم، بدون پشتوانه و وابستگی به کسی، چیزی یا جایی. از این بابت، از خدا ممنونم. باعث شد به قدرت عجیب روحی و جسمی خودم که همه ما انسان ها به همان اندازه داریم پی ببرم. با آدم هایی در زندگیم آشنا شدم که اگر زندگیم طور دیگه‌ای بود، هرگز پیداشون نمیکردم. از آدم هایی ضربه خوردم که حتی با رفتنشون هم باعث بزرگ شدنو بهتر شدن زندگیم شدن. همش خیرو برکتو عشق بود، حتی مریضیهام هم همش درس های عمیقی بود که حتما طور دیگه‌ای نمیتونستم به دستشون بیارم…

ادامه در پست بعدی

https://t.me/NargesKalbasi/3450