Channel address:
Categories:
Telegram
Language: English
Subscribers:
511
Description from channel
«در خود، فرو رفته»
[تبادل نداریم.
کانالت را به هر دلیل قانعکننده
و غیرقانعکنندهای پیشنهاد نده]
https://t.me/BChatBot?start=sc-30864-mXFKXK6
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
The latest Messages 18
2021-05-28 22:42:52
«ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت»
خاقانی
76 viewsمحمود گیلک, 19:42
2021-05-28 22:35:55
چیزی بگویید.
89 viewsمحمود گیلک, 19:35
2021-05-28 21:13:25
بعد از سالها خبرم را گرفت. شاید بعد از پنج یا شش سال. موقع خداحافظی، میخواستم بگویم «در این کثافت زندگی، همین محبتهاست که میماند». نگفتم. راستش، برمیگردد به نوع دوستیمان. دوستشدن با او داستان کوتاه و جالبی دارد. بعضی از آدمها واقعاً عجیباند.
103 viewsمحمود گیلک, edited 18:13
2021-05-28 15:20:52
اما میترسم.
49 viewsمحمود گیلک, 12:20
2021-05-28 15:20:20
«غم مخور»
49 viewsمحمود گیلک, 12:20
2021-05-28 13:38:08
تا به حال شده که شخصی به نزدتان بیاید و شما آرام و خونسرد نگاهش کنید و منتظر باشید که حرفش تمام شود، کمی سکوت کند و آن حرف اصلی را بزند؟ انگار حس برزخی داریم. از پس دیوار کلمات و لبخند ساختگیشان، غم عمیقشان را میبینیم.
غم عمیق ما چیست؟ به همین فکر میکردم. من در پشت اینهمه رفتوآمد چه چیز را پنهان میکنم؟ دیگران از من چه میفهمند؟ غم دیگران را از فرسنگها میبینیم. غم خودمان را از فاصلهٔ هیچ! نمییابیم. ما غمخوار و هوشیار دیگران شدهایم. وطن را رها کردهایم. بیوطن شدهایم. آواره. لخت. مضحکه.
69 viewsمحمود گیلک, edited 10:38
2021-05-28 13:27:29
انسان مانند آب است. بیدلیل بهسمت جایی سرازیر نمیشود. آنکه میآید، برای چه آمده؟ گاهی اینطور به این موجود راستقامت نگاه میکنم، حتی به خودم. چرا آنجا رفتم/میروم و چرا میل به آن دارم؟
71 viewsمحمود گیلک, 10:27
2021-05-27 19:19:03
هرقدر هم تنومند و پرتوان باشیم، باز هم نیاز به تشویق و دلگرمی و نوازش داریم. بیچاره آدمهای تنهایی که حامی ندارند؛ بیچارهتر آن تنهایی که دیگران او را بینیاز از هرگونه توجهی میدانند.
86 viewsمحمود گیلک, 16:19
2021-05-27 17:56:24
93 viewsمحمود گیلک, 14:56
2021-05-27 16:45:01
عزیزان، انسان را بشناسید. رامین و فائزه و امیر را نمیگویم. انسان را، انسان را بشناسید. من اگر قصد رفتن به کوه را داشته باشم، طبعاً از خودم، شرایط و همسفرانم توقع رفاه و راحتی نخواهم داشت. میدانم کجا میروم. راه و مقصد را میشناسم. توقعاتم را بر همین اساس تنظیم میکنم. انسان آن چیزی نیست که بتوانید در کنارش آسودهٔ آسوده باشید، در عین حال، آن چیزی نیست که بتوانید بدون آن زندگی کنید. مسئله ساده است. چشمهایتان را باز کنید و راه بروید. با چشمهای بسته نمیتوان جایی رفت و زخمی نشد.
اینهایی که گفتم مربوط به مراحل بعد از «تصمیم» است. اول تصمیم میگیریم که با چه کسانی سر کنیم. بعد از آن است که باید به حرفهایی که زدم فکر کنید.
104 viewsمحمود گیلک, edited 13:45