Get Mystery Box with random crypto!

واژه چهارصد و چهل و چهارم) analogous /ə'næləgəs/ adj. قابل | 1100WordsCoding

واژه چهارصد و چهل و چهارم)

analogous
/ə'næləgəs/
adj.

قابل مقایسه، مشابه، همسان، قابل قیاس

چشم انسان مشابه و قابل قیاس با سیستم دوربین (آنالوگس)!
[... مشابه و قابل قیاس با سیستم دوربین آنالوگ است، هر دو عدسی و ... دارند]

Sport is in some ways analogous to life.
ورزش از بعضی جهات شبیه زندگی است.

Brains and computers are often considered analogous.
مغز و کامپیوتر را اغلب مشابه (و قابل قیاس با هم) می‌دانند.

The telescope's lenses are analogous to a person's glasses.
لنزهای تلسکوپ مشابه شیشه‌های عینک انسان است؛
لنزهای تلسکوپ با شیشه‌های عینک انسان قابل قیاس هستند.

The two situations are roughly analogous.
 این موقعیت ها تقریباً مشابه هم هستند.

The company is in a position closely analogous to that of its main rival.
شرکت در وضعیتی کاملاً مشابه وضعیت رقیب اصلی اش است.

The national debt is analogous with private debt.
بدهی ملی چیزی مشابه بدهی شخصی است.

Remote voting via the Internet is analogous to absentee voting and will have the same kinds of problems.
رای دادن از راه دور از طریق اینترنت مشابه رای دادن غیابی است و همان دست مشکلات را خواهد داشت.

We couldn’t decide between the two tiles because they were analogous to one another.
نمی‌توانستیم بین آن دو کاشی یکی را انتخاب کنیم چون شبیه هم بودند.

The two actors were analogous to each other in appearance.
دو بازیگر به لحاظ ظاهری شبیه هم بودند.

Syn: comparable, similar

@WordsCodes