واژه چهارصد و شصت و یکم) anthropologist /ænθrə'pɔlədʒɪst/ n. | 1100WordsCoding
واژه چهارصد و شصت و یکم)
anthropologist
/ænθrə'pɔlədʒɪst/
n.
مردم شناس، انسان شناس
(انتر رو پا)+ logist:
انسان + شناس
انتر رو پا: میمونی که روی دو پا راه میره میشه انسان دیگه!
پسوندهای logy و logist به ترتیب به معنی "شناخت و دانش" و "شناسنده، دانشمند" هستند و در آخر کلماتی مثل biology (بیولوژی، زیست شناسی) و biologist (بیولوژیست، زیستشناس) و بسیاری کلمات دیگه دیده میشوند.
anthropology
مردمشناسی، انسانشناسی
He is a famous anthropologist.
او مردمشناس مشهوری است.
An anthropologist is a person who studies humans, their customs, beliefs and relationships.
مردمشناس کسی است که روی انسان ها و سُنَن، باورها و روابط آنها مطالعه میکند.
According to anthropologists, the human race comes from Africa.
طبق نظر مردمشناسان، خاستگاه نژاد بشر افریقا است.
An anthropologist is a scientist who probes the origin of human life.
مردمشناس دانشمندی است که درباره منشاء زندگی انسان تحقیق میکند.
As an anthropologist, Sara spends her days examining the evolution of human beings.
سارا به عنوان مردمشناس روز خود را صرف بررسی تکامل انسان ها میکند.
a cultural anthropologist
مردم شناس فرهنگی
Syn: an expert in the study of human beliefs, races, customs, etc.
@WordsCodes