🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

واژه چهارصد و شصت و دوم) artifact /ˈɑː(r)tɪfækt/ n. دست ساخ | 1100WordsCoding

واژه چهارصد و شصت و دوم)

artifact
/ˈɑː(r)tɪfækt/
n.

دست ساخته، دست سازه، مصنوع، مصنوعِ دست بشر (به ویژه بشر اولیه)، ابزار، ابزار دست ساخت

این موزه فقط کارهای دست ساز و هنری رو به نمایش میگذاره. شعار موزه اینه:
کارهای دست ساخته و (آرتی فقط)!
[... کارهای دست ساخته و art ی (هنری) فقط]

ancient Egyptian artifacts
دست ساخته های مصر باستان

The museum's collection includes artifacts dating back to prehistoric times.
کلکسیون این موزه شامل دست ساخته هایی است که قدمت آنها به ادوار ماقبل تاریخ می‌رسد.

The artifact I found in my backyard is an Indian arrowhead.
دست سازه‌ای که در حیاط خلوتم پیدا کردم یک نوک پیکان سرخپوستی است.

Because the artifact was quite delicate, the archaeologist took great care in removing it from the soil.
از آنجا که دست سازه بسیار ظریف بود، باستان‌شناس هنگام بیرون کشیدن آن از خاک دقت فراوانی به خرج داد.

The artifact was discovered near the site of the ancient burial ground.
این دست سازه در نزدیکی محوطه گورستان باستانی کشف شد.

If an artifact is found during the dig, it will be placed in the national museum of history.
اگر در طول حفاری دست سازه ای یافت شود، در موزه ملی تاریخ قرار خواهد گرفت.

gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb...
ابزار طلا و نقره یافته شده در یک قبر ماقبل تاریخ...

to identify the age of an artifact...
تعیین کردن قدمت یک دست سازه...

Syn: artefact, a man-made object

@WordsCodes