واژه چهارصد و شصت و چهارم) inanimate /ɪn'ænɪmət/ adj. بی جا | 1100WordsCoding
واژه چهارصد و شصت و چهارم)
inanimate /ɪn'ænɪmət/ adj.
بی جان، فاقد حیات، فاقد سرزندگی، دلمرده، بی نشاط
این کلمه از دو بخش تشکیل شده: in پیشوند منفی ساز است و animate به معنی "زنده، جاندار، سرزنده". پس کد متضاد animate رو یاد میگیریم تا با یه تیر دو نشون زده باشیم: کد animate : (انیمات)ور کسیه که به تصاویر بی جان رو زنده و جاندار میکنه!
میپرسید این کلمه یعنی چی؟ (این یعنی مات) و بی حرکت و بی جان!
ریشهشناسی: بخش anim به معنی "جاندار، زنده" هست و در کلمات زیر دیده میشه:
inanimate objects like bricks and stones اشیاء بی جان مثل آجر و سنگ
The global warming affects both living and inanimate things. گرمایش زمین هم روی جانداران تاثیر میگذارد هم روی اشیاء بی جان.
He looks at me as if I'm an inanimate object. طوری به من نگاه میکند که انگار من یک شیء بی جان هستم.
He thinks that inanimate objects have a life of their own. او معتقد است اشیاء بی جان هم زندگی خودشان را دارند.
Start by photographing inanimate objects and move on to people later. با عکاسی از اشیاء بی جان شروع کن و بعد برو سراغ انسان ها.
In the famous kids’ film, inanimate items like cups and saucers sing catchy tunes while dancing. در این فیلم مشهور کودکانه، چیزهای بی جان مثل فنجان ها و نعلبکی ها همزمان با رقص، ترانههای جذاب میخوانند.