2021-11-14 02:44:29
خدا در مکتب های مختلف
کلا سه دیدگاه درباره ی وجود خدا در تاریخ بشر مطرح شده است:
۱۰ نگاه ماتریالیسم نچرالیستیک:در این تماشاگه فکری تمام جهان موجود همین جهان اثباتی و فیزیکی و با قوانین فیزیکی و شیمیایی است. فیلسوفان مادی معتقدند وجود خدای متعال توهم است. چیزی به نام خدا وجود ندارد .اگر هم وجود دارد برای نوع بشر با روش های علمی اثبات نشده است.
۲.نگاه تیولوژیک : ازاین منظر خدای متعال خارج از طبیعت و در ملکوت اعلی نشسته و خالق و مدیر جهان است. جهان بدون خدای متعال عدم اندر عدم است. خدایی که علاوه بر اداره کاینات مدیر زندگی انسان است. پیامبرانی می فرستد و نمایندگانی دارد و حکومت و خانواده و کلیه ی ابعاد زندگی بشر با مجوز های خاص او در الواح و دسر و کتاب های دینی است.
۳. رویکرد هوشمندی کاینات : بنیانگذار این مکتب جناب تامس نگله است که با نگارش کتاب «ذهن و کیهان» طرحی نو در افکندند.
اوبه چند دلیل می گوید ماتریالیسم ترانسفورمیستی داروینیستی بجد نمی تواند قصور ذاتی طبیعی کیهانی را تبیین سازد
یکم : ذهن آدمی به هیچ وجه پایگاه مادی و فیزیکی و شیمیایی ندارد. نمی توان دنیای درون آدمی را از قبیل خرد و منطق و عشق و نفرت و پردازش ذهنی فقط با قوانین طبیعی بیان نمود. هنوز هیچ فیزیک دانی قوانین ذهنی را با ابزاری قوانین فیزیکی تبیین نکرده است.
دوم: خود قوانین حاکم بر طبیعت ملموس و مادی نیستند. جاذبه کجایش مادی است؟
سوم : قوانین اخلاقی و ارزش ها و قوانین حقوقی و هنجارها و حتی ریاضیات غیر مادی است.
چهارم اختیار آدمی است.اختیار و انتخابگری انسان به هیچوجه مبنای مادی ندارد.
پنجمین دلیل هوشمندی طبیعت است. طبیعت کور و بی هدف نیست. ژن ها و میکرو ارگانیسم ها و تمام کاینات هوشمندانه عمل می کنند. بدن انسان هوشمند است.
هوشمندی و غایت گرایی و هدفمندی طبیعت مرکز ثقل مادی ندارد.
در نتیجه جناب تامس نگله نتایج زیر را بدست می دهند:
۱. طبیعت خودش ذی شعور است و هوشمندی حاکم بر طبیعت در خود طبیعت نهفته است و این هوشمندی بسیار باعظمت را می توان خدا نام نهاد.
۲.خدایی خارج از طبیعت به روایت ادیان وجود نداردکه با دستانی از خارج از طبیعت جهان را اداره کند و نمایندگانی داشته باشد و بگیر و ببند داشته باشد و دکان و دستگاهی داشته باشد. اینها دون شان آن روح پر عظمت است.
۳. خدای ایشان همان خدای ارسطو و اسپینوزا و کانت است. خدایی که فاعل اخلاقی و مختار و حکیم و علیم است. دیگر خیلی از اوصاف انسان گونه ی خداوند را قبول ندارد.
جناب دکتر سروش این تفکر جدید را با نگاه عرفانی وحدت وجود تکمیل نمودند. جناب مولوی می گوید:
پس زمین و چرخ را دان هوشمند
چونکه کار هوشمندان میکنند
وحدت وجودی طبیعت را مظهر اسماء و جلال و جمال می داند و طبیعت همان خدا است .لکن خدای متعال محاط بر طبیعت نیست بلکه محیط بر طبیعت است. چون طبیعت امتداد دارد و امتداد پایان ندارد.شما هر نقطه پایانی بر کیهان بگذاری ذهن یک دایره دیگری می کشد..
در نگاه عرفانی خدا در طبیعت نیست. طبیعت در خداست . خدای متعال فراتر از طبیعت است والله محیط بالکافرین
امیر المومنین ع می فرماید داخل فی الاشیاء لا بالممازجه خارج عن الاشیاء لابالمفارقه
اگر جناب نگله مطالعات عرفانی و شرقی هم داشتند بی گمان وحدت وجودی می شدند.
بنظر من نگاه تیولوژیک نگله بر اساس کلام مسیحیت است و مطالعات اسلامی و عرفانی نداشته است.
از چشمه سار حکمت #سروش
https://t.me/joinchat/P-GeI1GiWjJsaB3n
172 viewsedited 23:44