Get Mystery Box with random crypto!

روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)

Logo of telegram channel drpoonak — روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران) ر
Logo of telegram channel drpoonak — روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
Channel address: @drpoonak
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 1.11K
Description from channel

@Doctor.law.

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2022-08-20 00:21:04 مباحث قواعد فقهی،
واگویه نود و نهم،
گروه های پنجگانه قواعد فقهی ، ،
گروه دوم ، قواعد ضمان که دوازده قاعده است ،
قاعده سوم :
"الامین لا یضمن الا بالتعدی او الاتفریط،"
ايا مى توان ضمان را بر امين ومستامن شرط كرد؟ نقد قول به فساد شرط ضمان،
تفاوت شرط نتیجه وشرط فعل،
وصحت شرط نتیجه در صورت نداشتن سبب خاص،
135 views21:21
Open / Comment
2022-08-20 00:21:04 مباحث اصولی،
واگویه چهارصد وهفتاد وچهارم ،
مباحث عقلی؛
مبحث قطع ،
حجیت عقل در فرایند استنباط،
مطالعه مبادی مکتب اخباری در بطلان نقش عقل، نقد
دلیل سوم اخباریان در عدم کارایی عقل در استنباط احکام روایات است،بررسی گروه دوم وسوم وچهارم روایات
131 views21:21
Open / Comment
2022-08-19 04:25:43 الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ- فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا- وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ مِنْهَا رِزْقَهُ مِنْهَا

المعنى

استعار للرزق وصف الطالب باعتبار أنّه لا بدّ من وصوله فهو كالطالب لصاحبه.

و نفّر عن طلب الدنيا بما يلزمها من الغاية المقدّرة و هى الموت فكأنّه طالب للمرء لغاية إخراجه من الدنيا بسبب طلبه لها، و رغّب في طلب الآخرة بما يلزمه من طلب الدنيا و أهلها لمن انقطع عنها حتّى يصل إليه رزقه منها و هو محمود. و قد بيّنا فيما سلف وجه إقبال الناس على من ينقطع عنهم.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 450)
124 views01:25
Open / Comment
2022-08-19 00:13:20 برادر الهیار خان که در فن شمشیر زنی و استفاده از سپر ، مهارت ویژه ای داشت به سختی و با سرعت زیاد به سمت نادر حمله کرد و چند ضربه نثار سر و ران نادر کرد که بهره ای نداشت ، در کسری از دقیقه همگان دیدند که کلاه خود و جمجمه برادر الهیار خان هر دو طعمه تبرزین نادر شد و با فرقی شکافته ، نقش زمین شد و جنگ هرات به اتمام رسید ، هیچکس به نادر نگفت که هماورد و حریف او در آن مبارزه ، برادر تنی الهیار خان بود ، خود الهیار خان هم چیزی به نادر نگفت


از آنطرف ، سردار نادر که برای سرکوبی امیر حسین خان غلجائی ، برادر محمود افغان رفته بود پس از محاصره شهر فراه ، امیر حسین خان که از بالای برج و باروی قلعه سپاهیان را دید به تصور اینکه نادر شخصا به سراغ وی آمده ، شبانه بهمراه یاران وفادارش به کوههای اطراف پناه برد ، بامداد روز بعد که مردم شهر از گریختن امیر حسین خان مطلع شده بودند پرچم سفید برافراشته و با دود کردن اسفند و هلهله و شادی به استقبال سردار نادر آمدند و شهر فراه ، بدون جنگ و خونریزی به تصرف سپاه نادر درآمد ، نادر مجددا الهیارخان را به حکومت هرات و بخش های بزرگی از افغانستان گمارد و به سوی مشهد مراجعت کرد


نادر را در شهر مشهد رها می کنیم و به اصفهان می رویم ، شاه تهماسب که تا همین دو سال پیش فقط بر قزوین و ری مسلط بود و کسی او را بعنوان شاه ایران نمی شناخت ، اکنون به لطف نیروی شمشیر نادر ، بر تمامی ایران ، فرمان‌می راند


هنگامی که نادر ، جنگ با عثمانیان را رها کرد و از آذربایجان ، به جهت سرکوبی یاغیان افغان به مشهد رفت ، اطرافیان شاه تهماسب که هنری بجز چاپلوسی و مفت خوری نداشتند ، شروع به بدگوئی از نادر کرده و او را یاغی قلمداد کرده و از شاه تهماسب خواستار مجازات و برکناری وی ، از سپهسالاری سپاه ایران شدند


اطرافیان بی خاصیت شاه تهماسب که میدیدند نادر ، استانهای همدان و کرمانشاه و تبریز و ارومیه را از سلطان عثمانی بازپس گرفته ، به او توصیه کردند شخصا سپاهی آراسته و به عثمانی تاخته و خودی نشان دهد ، آنقدر در گوش شاه جوان زمزمه کردند که در نهایت وی را راضی کردند که به عثمانی بتازد و بقیه شهرهای ایران را از آنان ، باز پس بگیرد


اولین دستور و خطای بزرگ شاه تهماسب ، برکناری بیستون بیک ، سردار دلاور و جنگاور نادر از سپاه آذربایجان بود و بجای وی سردار محمد بلوچ را به فرماندهی سپاه برگزید ، سپس سربازان بیستون بیک را نیز با خود برد و خود او را نیز از خدمت و فرماندهی برکنار کرد ، نخستین هدف شاه تهماسب باز پس گیری ایروان (پایتخت فعلی ارمنستان) بود ، سپاه ایران از رود ارس گذشته و شهر ایروان را به محاصره درآورد


هنوز بیست روز از محاصره ایروان نگذشته بود که به شاه اطلاع دادند که ذخیره آذوقه لشگر در حال تمام شدن است ، اطرافیان شاه تازه یادشان آمده بود باید آذوقه شش ماه را با خود می آوردند


از آنطرف سلطان عثمانی که از عدم حضور نادر در سپاه ایران اطلاع یافته بود ، احمد پاشا سردار خود را به جنگ شاه تهماسب فرستاد ، سرداران بی لیاقت شاه تهماسب بی آنکه هیچ ارزیابی درستی از نیروهای دشمن داشته باشند فورا دستور حرکت دادند و به رو در روئی با احمد پاشا شتافتند



پایان قسمت هجدهم


... دوست
130 views21:13
Open / Comment
2022-08-19 00:13:19 زندگی نامه نادر شاه افشار


پسر شمشیر ، سردار نا آرام


*قسمت هجدهم*


نادر پس از ورود به مشهد ، نزد دو همسرش که یکی از آنان دختر بابا علی بیک ، حاکم سابق ابیورد و دیگری خواهر شاه تهماسب بود رفت و پس از دلجویی از آنان بابت غیبت های طولانی اش ، نزد پسر محبوبش بنام رضا قلی میرزا که اینک جوانی رشید و زیبا شده بود رفته و او را مورد نوازش و محبت خود قرار داد و سپس به رتق و فتق امور مشهد و مَرَمًت و بازسازی دیوارهای قلعه نمود ، هنوز خانواده نادر ، او را سیر ندیده بود که نادر پس از تجهیز و آماده کردن سپاه خود ، بسوی افعانستان براه افتاد


نادر هنگام ورود به افغانستان ، برای جلوگیری از فرار یاغیان افغان به کشورهای دیگر ، سپاه خود را به چهار قسمت تقسیم کرد


دسته اول را به شمال (مرز ازبکستان فعلی) ، دسته دوم ، به شرق افغانستان (مرز فعلی افغانستان با چین امروزی) و دسته سوم را نیز به سراسر جنوب افغانستان (مرز هندوستان امروز) فرستاد و فرماندهی دسته چهارم را خود به عهده گرفت تا به چند استان دیگر افغانستان که اینک ، نسبت به حکومت و دولت مرکزی ایران یاغی شده بودند ، حمله و آنها را گوشمالی و مجازات کند


ذوالفقار خان که مطمئن بود نادر دست بردار نیست و بهیچ وجه او را رها نخواهد کرد ، پس از رسیدن به هرات ، آذوقه و خواربار فراوانی تهیه کرده و سپس دروازه های دژ را بسته و خندق های اطراف قلعه را نیز پر آب کرده و به انتظار نادر نشست


چهار ماه طول کشید تا نادر مطمئن شد سپاهیانش در محل های خود مستقر شدند ، بهمین خاطر ، نادر عمدا با تلف کردن وقت ، بسیار آرام و آهسته به سوی هرات پیشروی می کرد تا هم راههای فرار یاغیان بسته شود و هم اینکه آذوقه یاغیان کاهش یابد ، ذوالفقار خان و مردم شهر هرات‌ که منتظر بودند ظرف پانزده الی بیست روز با نادر روبرو شوند ، انتظار کُشنده ای را تحمل کردند ، هر روز دیده بانهای دژ هرات از بالای برج ها و باروهای قلعه ، سرک می کشیدند ، مردم دژ نیز برای زراعت و کارهای دیگر اجازه خروج نداشتند و خود را زندانی ذوالفقار خان می دیدند و خودِ ذوالفقار خان و نیروهایش در بلاتکلیفی و سردرگمی آزار دهنده ای بسر می بردند ، در این چهار ماه رفته رفته آذوقه مردم رو به کاهش گذاشته بود و شب و روز همگان ، از سپاهی تا دیگر افراد ، تواًم با تشویش و دلهره می گذشت ، تا اینکه رفته رفته موج نارضایتی بین مردم شهر هرات بالا گرفت ، سربازان نیز اندک اندک اظهار ناخشنودی می کردند و می گفتند شاید نادر ، اصلا به هرات نیاید و از اینگونه حرفها


از آن طرف نادر مطلع شد برادر محمود افغان بنام امیر حسین غلجائی ، در استان فراه نیز سر به شورش برداشته لذا نیروهای خود را به دو بخش تقسیم کرد و یکی از سرداران خود را مامور شکست استاندار فراه نمود و خود نیز بهمراه ده هزار مرد جنگی راهی هرات شد


سرانجام انتظار مردم هرات و عده ای از سپاهیان ذوالفقار خان بسر آمد و طرفداران حکومت ایران از نظامی و غیر نظامی ، شروع به زمزمه هایی در مخالفت با ذوالفقار خان نمودند ، و مخفیانه به نادر پیغام دادند و از ذوالفقار خان اعلام بیزاری کردند و در نهایت نیز ، سه تن از سرداران ذوالفقار خان ، وی را کشته و از بالای برج به پائین پرتاب کردند ، مردم که جنازه ذوالفقار خان را دیدند سر به شورش برداشته و با پرچم سفید دروازه های شهر را گشوده به استقبال نادر آمدند و سپاهیان نادر بداخل شهر هرات رفتند


در این سو عده ای از سرداران و سربازان ذوالفقار خان که هنوز به وی وفادار بودند با عقب نشینی به ارگ حکومتی (کاخ حکومتی - ساختمانهایی با برج و دیوارهای بلند که بخودی خود ، قلعه کوچکی بشمار می آمد و محل زندگی سران و حکومتیان و خانواده آنان بود) از تسلیم شدن خودداری و بشدت شروع به مقابله با نیروهای نادر نمودند


سردسته شورشیان ، برادرِ الهیارخان بود که اینک از مشهد بهمراه نادر به هرات آمده بود تا حکومت از دست رفته خود را پس بگیرد ، جنگ تن به تن و سختی درگرفت


نادر که مقاومت یاران ذوالفقار خان را دید ، شخصا به میدان آمده و در کنار سربازان خود به جنگ با شورشیان پرداخت ، که در این اثناء ، برادر الهیار خان که شمشیرزن زبردست و‌چالاکی نیز بود ، نادر را در میان سربازانش شناخته و مستقیما بسوی او تاخت و وی را به مبارزه دعوت کرد ، سرداران نادر به حمایت از فرمانده شان به سمت برادر الهیارخان حمله کردند ، که نادر مانع آنان شده و دستور داد عقب بروند و دستور داد دخالت نکنند ، سپس جنگی تن به تن ببن نادر و حریف نامدارش درگرفت ، گارد ویژه نادر ، وحشت زده و نگران ، نظاره گر مبارزه بودند و قلبهایشان در سینه با سرعتی سرسام آور می تپید ، الهیار خان که جنگ برادرش را با نادر می نگریست ، حالت دگرگونه ای یافته بود و نمی دانست پیروزی کدامیک را ، آرزو کند ، صورتش را در میان دو دستش گرفته بود و جراًت بالا آوردن سرش را نداشت
116 views21:13
Open / Comment
2022-08-19 00:12:01 جان خود دفاع کنند ، افغانها که در سپیده دم ، تصور می کردند تا ظهر همان روز مشهد را به جنگ خواهند آورد ، اکنون فقط برای زنده ماندن و فرار از آن معرکه هولناک و گریز از اسارت تلاش می کردند ، سپاه نادر که با انداختن کوله پشتی ها احساس سبکی فوق العاده ای می کردند خستگی آن راه طولانی را فراموش کرده و به چالاکی یک سرباز تازه نفس ، مانند بختک بر سر متجاوزین افغان فرود آمدند


جنگی هولناک درگرفت ، ذوالفقار خان در حالیکه عده زیادی از لشگر خود را از دست داده بود با زحمت زیاد فقط توانست عده اندکی از افراد زنده مانده خود را نجات داده ، به سمت هرات ببرد و جان خود و افرادش را برای چند صباح دیگر نجات بخشد ، سرداران نادر قصد تعقیب وی را داشتند که نادر اجازه نداد و وارد شهر مشهد شد و پس از آن به شکرانه این پیروزی ، از لشکریانش ستایش کرد



پایان قسمت هفدهم


... دوست
102 views21:12
Open / Comment
2022-08-19 00:12:01 نادر پنهانی به اردوی ذوالفقار خان رسید و از تحرکات لشگر افغانها پی برد حمله به شهر مشهد طی یکی دو روز آینده ، قطعی است لذا با دو نفر همراهش ، سریعا به سمت اردوی خود بازگشت تا بدون حتی یک لحظه تاخیر ، دستور حرکت صادر کند


بقال یکی از روستاهای سرِ راه نادر می گوید ، سواری را بهمراه دو نفر که بعدا فهمیدم نادر است دیدم که جلوی دکان من توقف کرد ، در حالی که علاوه بر اینکه بسیار گرسنه بود عجله زیادی هم در رفتارش مشاهده می شد ، او از من درخواست مقداری آرد و روغن و شیره کرد که به وی دادم ، بعد از پرداخت پول آن ، ظرفی را هم از من طلب کرد که فی الفور برایش حاضر کردم ، سپس در کمال تعجب دیدم نادر ، روغن و آرد و شیره را در ظرف ریخته و با دستان خاک آلود خود آنها را با هم مخلوط و آنرا بصورت سه گلوله توپی شکل درآورده و بلافاصله پس از تقسیم آن با همراهان ، دوان دوان در حالیکه آردهای مخلوط به شیره و روغن را گاز می زد با شتاب تمام ، سوار بر اسبان خود شده و با تاخت ، دکان مرا ترک کرده و رفتند


نادر با شتاب تمام به اردوی سپاه خود در شصت کیلومتری مشهد رسید و دستور حرکت فوری داد و طی فرمانی به تمام سربازان و سرداران خسته خود دستور داد کوله پشتی های خود را از سنگ پر کنند و هر سرباز و حتی سرداران موظف شدند پنج من (پانزده کیلو) سنگ با خود حمل کنند ، این دستور ضمن اینکه باعث اعتراض یاران نادر شده بود حیرت آنان را نیز برانگیخته بود ولی از آنجائیکه هیچکس جرات چون و چرا ، آن هم هنگام جنگ با نادر را نداشت ، بناچار اطاعت کرده و با نارضایتی تمام با کوله های سنگین بسوی مشهد براه افتادند ، نادر نیز مانند دیگران کوله پشتی خود را با سنگ پر کرد و بسوی دشمن رهسپار شد و لحظه به لحظه به مشهد نزدیکتر می شد


بهره و فایده خواندن ، و دانستن تاریخ و جانفشانی های بیشمار پدران و نیاکان ما در برهه های مختلف ، و پر فراز و نشیب ایران عزیز ما ، کمترین نتیجه اش آن است که از عمق جانمان درک می کنیم ، این آب و خاک ، چگونه و با چه سختی ها و مشقات ریز و درشت ، بدست ما رسیده و حداقل باعث خواهد شد که قدر و ارزش آنرا هر جه بیشتر بدانیم و با سربلندی و اعتماد به نفس ، به آن افتخار کنیم و در حقیقت تاریخ ما ، هویت ماست و میهن ما بواسطه بزرگان کوچک و بزرگش در کوران زمان ، مایه غبطه و حسرت و گاهی مایه حسادت ملل دیگر می باشد


واقعا حیرت انگیز است ، نادر شصت کیلومتر رفته و شصت کیلومتر بازگشته و بدون یک لحظه ای توقف ، مجددا شصت کیلومتر با کوله ای پانزده کیلوئی مانند یک سرباز زیردست خود ، به سوی دشمنان غدار این مرز و بوم تاخته ، چنین فرمانده و سربازانی در طول تاریخ ملت ها ، حکم کیمیا را داشته و واقعا نادرند


مجددا به شهر مشهد و اردوی ذوالفقار خان می رویم ، نگهبانان دژ مشهد با توجه به استحکام قلعه با آسودگی در حال نگهبانی هستند و مردم شهر ، فارغ از هر حادثه ای در گوشه ای از شهر در حال خواب بودند که ناگهان برقی جهید و صدائی مهیب و تندر آسا ، سراسر شهر را فرا گرفت و بدنبال آن گرد و غباری عظیم ، ضلع شمال شهر و پس از آن ، مرکز شهر را نیز فرا گرفت


در سپیده دم بامداد ، ولوله و غوغائی در شهر پدید آمد و با فرونشست گرد و غبار و نمایان شدن ، شکاف های عظیم در پایه دیوار قلعه مشهد ، جارچی ها از بالای برج ها و مناره های مساجد ، مردم را فرا میخواندند تا به یاری نگهبانان شهر بشتابند تا از ورود سپاه ذوالفقار خان جلوگیری کنند


از آن طرف سپاهیان افغان ، با گذاشتن پل های از پیش ساخته شده بر روی خندق ها ، به سمت مشهد هجوم آوردند


مجددا به میان لشگر نادر باز می گردیم که با رسیدن به سه کیلومتری شهر مشهد و دیدن برق انفجار باروت ، به نیت و نقشه افغانها پی برد و بلافاصله دستور داد تمامی سپاه ، کوله پشتی های سنگین و پر از سنگ را از روی دوش خود انداخته و یکصدا با تمام نیرو و یکصدا با هم ، نوا و فریاد سر داده و بسوی مشهد بتازند ، با این ابتکار منحصر به فرد این نابغه نظامی ایران و جهان ، از یک سپاه خسته ، که بمدت پانزده روز از بیراهه و از میان کوهها و جنگل و کویر و دشت و صحرا ، راه پیموده بود ، سپاهی قبراق و سر حال ، برای جنگ با دشمن آماده شده بود (این ابتکار بی بدیل نادر تا همین امروز ، در میادین ورزشی و نظامی جهان تدریس و اجراء می شود)


از این طرف ، جلوداران سپاه افغان در حالیکه جیغ می کشیدند و هلهله می کردند در حال ورود به شهر بودند ، که ناگهان با صدا و فریادهای نادر بخود آمدند ، ذوالفقار خان که غافلگیر شده بود وقتی به پشت سر خود نگریست در کمال حیرت مشاهده کرد نادر به سان برق و باد ، با تبر زین معروفش مستقیما بسوی او می تازد ، او حتی از دور نادر را شناخت و سراسیمه به سپاه خود دستور داد که از حمله به جلو ، یعنی به سمت مشهد منصرف شده و فقط برای نجات جان خود و رویاروئی با نادر به سمت عقب بازگردند و از
104 views21:12
Open / Comment
2022-08-19 00:12:00 زندگی نامه نادرع شاه افشار


پسر شمشیر ، سردار نا آرام


*قسمت هفدهم*


رستم پاشا که شکست مفتضحانه ای از نادر خورده بود و روی بازگشت به کشورش را نداشت پیکی به سوی نادر فرستاد و درخواست آشتی و آتش بس کرد ، نادر قبول پیشنهاد وی را منوط به قبول دربار عثمانی کرد ، رستم پاشا نیز پیکی به دربار عثمانی فرستاد و سپس بعنوان نماینده تام الاختیار دولت عثمانی ، آتش بس را تا روشن شدن وضعیت دو سپاه و رایزنی های نمایندگان دو دولت ، پیرامون تعیین تکلیف شهرهای آزاد شده ایران پذیرفت ، نادر نیز با گرفتن غرامت جنگی ، اسرای عثمانی را آزاد نمود و قرارداد آتش بس را امضاء و آتش جنگ موقتا خاموش شد


قبول آتش بس از طرف نادر ، مایه تعجب سرداران وی شد زیرا آنان به خلق و خوی نادر آگاهی کامل داشتند و می دانستند که نادر تا تعیین تکلیف قطعی جنگ و آزاد سازی تمامی شهرهایی که از پیکر وطن جدا شده بود آرام و قرار نخواهد داشت ، ولی تعجبشان وقتی از بین رفت که نادر ، نامه برادرش ابراهیم خان ، حاکم مشهد را به نظر آنان رسانید


مفاد نامه حاکی از آن بود که ذوالفقار خان افغان که در جنگ های قبلی در افغانستان از نادر شکست خورده بود با حمله به هرات ، حاکم دست نشانده نادر بنام الهیار خان (او هم قبلا از نادر شکست خورده بود ولی در حضور نادر و شاه تهماسب سوگند خورده بود که به ایران وفادار باشد ، نادر نیز جوانمردانه او را علیرغم مخالفت درباریان چاپلوس ، به حکمرانی هرات منصوب کرد) را شکست داده ، الهیار خان شبانه به مشهد گریخت و به ابراهیم خان ، برادر نادر و حکمران مشهد پناهنده شد ، ذوالفقار خان افغان که از نادر کینه ای سخت به دل داشت ، با اتحاد با چند ولایت دیگر در افعانستان ، لشگری آراسته و اکنون نیز ، شهر مشهد را به محاصره درآورده و با توجه به غیبت نادر مطمئن بود ، دیری نخواهد پائید که شهر مشهد را تصرف و با دراختیار گرفتن دژ مستحکم آنجا در صورت امکان ، به خانواده و ناموس نادر نیز اهانت و جسارت روا دارد ، نادر پس از دستور ساخت استحکامات مرزی و استقرار نیروهای مرزبانی ، با وجود خستگی نیروهای تحت امرش ، دستور داد سپاه خسته و تازه از جنگ برگشته اش با عجله تمام به سمت مشهد حرکت کند


دستور نادر در مسیر حرکت به مشهد ، بر پایه راهپیمائی سریع صادر شده بود ، یعنی خواب و‌خوراک بر روی اسب تا رسیدن به مقصد (البته در روزهایی از هفته ، بخاطر اینکه سربازان از پا نیفتند بدستور نادر ، اجازه چهار ساعت خواب بر روی زمین و دو ساعت توفف برای خوردن و آشامیدن و دیگر امور داده می شد ، یعنی سپاه ایران روزانه هجده ساعت بر روی اسب ، راه می پیمود که این از عجایب جنگهای نادر است)


نادر را از مسیر جاده های ناهموار تبریز به مشهد ، رها می کنیم و به مشهد می رویم ، ابراهیم خان ، حاکم مشهد قبل از آمدن افغانها و محاصره شهر ، آذوقه شش ماه مردم را تدارک دیده و انبار کرده بود ، ذوالفقار خان افغان که از این موضوع آگاه شده بود ، و میدانست با بازگشت نادر از مرزهای غربی آذربایجان ، توان رویاروئی با وی را ندارد ، بهمین خاطر دستور داد هر شب عده ای از سربازانش با سوار شدن بر مَشک های باد شده (خیک ، پوست گوسفند که یک سر آن را می دوختند و از سر دیگر در آن می دمیدند تا مانند بادکنک باد شده و سپس با بندی محکم ، سر دیگر آنرا هم بسته و تبدیل به جسمی شناور بر روی آب می شد) پنهانی از روی خندق های پر آب دژ مشهد عبور کرده و با رعایت سکوت کامل ، شروع به شکافتن و سوراخ کردن سطوح پائینی دیوارهای قلعه کنند ، بدستور ذوالفقار خان ، درختان تنومند روستاهای اطراف نیز بریده تا با ساختن پل بر روی خندقهای دژ ، هنگام حمله به مشهد ، برای عبور لشگریان سوار و‌ پیاده اش ، مشکلی ایجاد نشود


مدت ده روز طول کشید تا شکافهای دیوارهای دژ به اندازه کافی عمیق شده و ساخت پل های متعدد برای عبور لشگریان افغان به اتمام برسد ، در این مدت به اندازه کافی ، باروت نیز تهیه و همه چیز برای تصرف مشهد آماده شده بود ، شورای فرماندهان افغان در چادر ذوالفقار خان تجمع کرده و در خصوص چگونگی حمله و ورود به مشهد با کمترین تلفات ، به رایزنی پرداختند ، ولی ذوالفقار خان و سردارانش خبر نداشتند و اصولا هیچ عقل سلیمی باور نداشت ، نادر که همین بیست روز پیش در نزدیکی های باکو و اردبیل در حال نبرد با ابر قدرت عثمانی است در حال حاضر به شصت کیلومتری مشهد رسیده باشد (معجزه نبود ولی از معجزه هم چیزی کم نداشت)


به اردوی نادر که اینک در شصت کیلومتری مشهد اردو زده بود می رویم ، نادر برای اینکه بی گدار به آب نزده باشد در شصت کیلومتری مشهد دستور توقف داد و به سرداران لشگرش دستور داد هر کس و هر کاروانی که بسوی مشهد میرود را توقیف نمایند تا خبر آمدن وی به گوش افغانها نرسد ، سپس خود بهمراه دو نفر از یارانش ، بیدرنگ به سوی مشهد ، به تاخت حرکت کرد
106 views21:12
Open / Comment
2022-08-17 19:20:54 #مسکن_سازی_افسار_گسیخته


یکی از سیاست های پوپولیستی دولت تامین مسکن مردم است . مسکن یک امر خصوصی است و هیچ دولتی نمی تواند مسکن کل ملتی را تامین کند .الان ارزش یک خیابان برابر بودجه یک کشور است. دولت چگونه می تواند در سراسر کشور میلیون ها واحد مسکونی بسازد.

دولت جمهوری اسلامی پیرو وعده های پوپولیستی و غیر علمی بودجه مملکت را به سمت مسکن سوق می دهد و بصورت قارچ گونه مجتمع های مسکونی و شهرک های اقماری در کنار شهرها و کلان شهر می سازد و بیابان را خیابان می کند و انواع معضلات اجتماعی و فساد و بیکاری و فحشا و تیره روزی را ایجاد می کند.

این رویکرد سبب تخریب فضاهای سبز و اراضی کشاورزی و بودجه های سرسام آور برای خیابان کشی و جاده کشی و زیرساخت های شهری و آب و برق و مدرسه و پارک و ضروریات زندگی شهری گردد .
این سیاست زمینه های مهاجرت افسار گسیخته به شهرها و کلان شهرها و تخریب و غیرمسکونی شدن روستاها و شهرهای مرزی است
هجوم بی رویه ملت به پای تخت و شهرهای بزرگ و جرم خیزی و انواع مفاسد اجتماعی و بیکاری و تغییر سنت های چند هزارساله ی زندگی بومی ایران از آثار این روند ناصحیح است.

نتیجه: دولت بجای شهرسازی لگام گسیخته و انباشت توده های وسیع آجر و سیمان و آهن و خانه سازی سباست های صحیح آمایش سرزمین و مهاجرت معکوس و آبادانی روستاها و ممنوعیت مهاجرت بی رویه را در پیش،بگیرد .
مطالعات درستی درباره ی تعادل استفاده صحیح از مراتع غیر مشجر و ساخت و ساز الگوهای مسکن در داخل مناطق غیر شهری شود.
نگارنده در سفر اروپایی دقت کردم مردم تا قله ی کوه با فاصله ی مجاز داخل جنگل و مراتع خانه سازی داشتند و موجب آشتی انسان و منابع طبیعی شده بود.

مسکن از کالای سرمایه ای به کالای مصرفی تغییر یابد و سرمایه گذاری در امر مسکن موجب انتقال منابع اقتصادی به سمت مسکن و تعطیلی تولید و کارخانجات و بانک ها و خدمات و شرکت ها و صنعت و کشاورزی می شود.
گرانی مسکن خود نعمتی بزرگ و بزرگترین عامل بازدارنده برای مهاجرت است . اصرار دولت بر ارزانی مسکن موجب مهاجرت و انتقال منایع ثروت به امور غیر مولد می شود.

الان روستاهای کشور خالی شده و قنات ها خشکیده شده و زمین های کشاورزی بایر و مرتع شده و شغل های سنتی و کسب و کارهای چند هزار ساله تعطیل شده است .
دولت بیاید با سیاست گذاری‌های صحیح و مطالعات اجتماعی درست بر اساس برنامه های علمی کشور را مدیریت کند و این مدیریت پوپولیستی و سیاست گذاری از پشت تریبون های انتخاباتی را متوقف سازد

https://t.me/drpoonak
1.1K viewsedited  16:20
Open / Comment
2022-08-16 00:24:21 تجربه ی روز

پرونده ی جدیدی به نام جرم اختفای فعالیت اقتصادی و کتمان درآمد مالیاتی وکیل دادگستری بررسی کردم .

طبق بند دوم ماده ۲۷۴ قانون اصلاحی مالیات های مستقیم اختفای فعالیت اقتصادی و کتمان درآمد مالیاتی جرم انگاری شده است.

برخی گمان می کنند که عدم درج مبلغ حق الوکاله در وکالتنامه ی الکترونیک جرم مالیاتی است در حالیکه قانونگذار دو عنصر برای جرم انگاری قید کرده یکی اختفای فعالیت اقتصادی و دوم کتمان درآمد مالیاتی
بنابراین اگر کتمان درآمد مالیاتی با فعالیت آشکار اقتصادی باشد و وکیل حق الوکاله را از طریق تراکنش بانکی معتبر دریافت کند اختفای فعالیت محقق نشده است.
اختفای فعالیت اقتصادی زمانی است که وکیل بدون تنظیم قرارداد و بدون دریافت حق الوکاله از طریق سامانه ی بانکی و بدون ثبت سامانه الکترونیک فروشگاهی اقدام و حق الوکاله را از طریق دلار و سکه دریافت و قرارداد تنظیم ننماید.

برابر ماده ۱۹ لایحه ی استقلال کانون وکلای دادگستری قرارداد خصوصی حق الوکاله بدون ارائه به دادگاه بین وکیل و موکل معتبر است .

وکیلی که مبلغ حق الوکاله را از طریق تراکنش بانکی دریافت کند چون تراکنش های بانکی در دسترس اداره دارایی قرار دارد مرتکب اختفای فعالیت اقتصادی نشده است.

در این رابطه اکثریت قضات نیز در نشست قضایی عدم درج حق الوکاله واقعی را جرم ندانسته اند.نظریه اکثريت نشست قضایی:

نظر به اینکه وفق ماده 103 قانو ن مالیات‎های مستقیم مصوب 3/12/1366 با اصلاحات و الحاقات بعدی وکلا مکلفند معادل 5 % رقم حق‌الوکاله بابت علی‌الحساب مالیاتی روی وکالت‌نامه تمبر الصاق و ابطال نمایند و منظور از کلمه علی‌الحساب در ماده مزبور این است که مالیات وکلا به همین تمبر مالیاتی که برای وکالت‌نامه اخذ می‌شود، محدود نمی‌گردد و در پایان هر سال ممیز مالیاتی به دفتر وکیل مراجعه و مالیات بر درآمد کل سال را محاسبه می‌کند (اعم از حق‌الوکاله، حق المشاوره و سایر درآمدها) و در این صورت میزان حق تمبرهای مالیاتی از کل مالیات محاسبه شده کسر و الباقی اخذ می‌شود. لذا به نظر می‌رسد ضمانت اجرای عدم اقدام وکیل وفق ماده یک قانون مزبور همان حکم مندرج در تبصره یک آن ماده بوده که وکالت وکیل با رعایت مقررات قانون آئین دادرسی مدنی در هیچ یک از دادگاههای قابل قبول نخواهد بود و تا زمانی که تمبر را نپرداخته است دادگاه وکالت او را نخواهد پذیرفت و اگر احیانا لایحه‌ای آورده باشد به لایحه وی ترتیب اثر داده نخواهد شد و در صورتی که وکیل خودش دادخواست بدهد چون وکالت‌نامه جزء منضمات دادخواست است، اگر نقض تمبر داشته باشد توسط دفتر دادگاه ادامه اخطار رفع نقض داده خواهد شد. ضمانت اجرای کیفری پیش‌بینی شده در ماده 274 قانون مالیات مستقیم در احراز تخلف وکیل در تمیز مالیات بر درآمد کل سال اعمال می‌گردد نه در الصاق و ابطال تمبر علی‌الحساب مالیاتی. به نظر می‌رسد هر یک از حسابداران، حسابرسان و موسسات حسابرسی، ماموران مالیاتی و کارکنان بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری مندرج در ماده 276 قانون مالیات‌های مستقیم و اعلام و اخبار ضابطان دادگستری، مقامات رسمی یا اشخاص موثق و مطمئن وفق بند ب ماده 64 قانون آئین دادرسی کیفری به دادستانی انتظامی مالیاتی و یا سایر مراجع قانونی وفق تبصره 2 ماده 274 قانون مالیات‌های مستقیم صورت می‌گیرد.



نتیجه گیری : طبق اصل برایت و اصل ۳۷ قانون اساسی و اصل تفسیر مضیق قوانین جزایی به سود متهم صرف عدم درج مبلغ واقعی حق الوکاله در قرارداد الکترونیک فرار مالیاتی و جرم مالیاتی محسوب نمی شود.

https://t.me/+PlmzjyE-vtWN41_U
151 views21:24
Open / Comment