شاعرِ سکوت

2016-03-04 15:38:19 کانالِ شعرهایِ عاشقانه:
@sherhayeasheghane_channel Open / Comment

2016-02-25 07:43:54 به تو فکر می‌کنم
و زبانی که در خانه شیر است
اعتراف می‌کند
زور می‌گوید
شعر می‌نویسد
و در دهانِ تو گربه است
مظلوم
صبور
آرام
تا مبادا چشم‌هایت را که باز کردی
از بوسیدنِ دوباره‌ام شرم کنی
+
#علیرضا_رضایی #مجنون
پی‌نوشت:
سلام بویِ خوشِ مریم، سلام شعله‌ی گرمِ آفتاب، سلامِ ساده‌ی ماه، سلام
شنیدی که می‌گویند گربه در خانه‌اش شیر است و بیرون از آن موش هم نه؟ حالِ من است، وصفِ همین روزهایم که می‌نویسم و می‌خوانی، که تا می‌بینمت کسی دیگرم. همین روزها که شرم می‌کنم اعتراف کنم، بی‌پرده دوستت داشته باشم و مثلِ آفتاب صریح در آغوشت بگیرم
همین روزها که شرم می‌کنم به چشم‌هایت نگاه کنم ودریا را که دیدم، لباس‌ِ مضحکِ این شعرها را دور بیاندازم و در چشم‌هایت غرق شوم
این نامه را نخوان، این نامه را هرگز نخوان، تا شرم نداشته باشم فردا که دیدمت، تا دوباره نقشِ قبلی‌ام طبیعی جلوه کند، تا هنوز هم دوست داشتن از چشم‌هایم بریزد نه لب‌هایم
این نامه را نخوان تا جراتِ دیدنت را داشته باشم Open / Comment

2016-02-24 02:28:30 اعتراف می‌كنم، امشب كه پایانِ این دفتر است؛ اعتراف می‌كنم كه تا ابد، در زندانِ حسادتِ زن‌های شهر خواهی سوخت و دختری كه در آینه خود را می‌بیند، حتماً به چشم‌های تو حسادت می‌کند و از لب‌هایت بیزار می‌شود.
من واقعیت‌های زیادی را جاودانه كرده‌ام؛ با همین چند نامۀ دلتنگ و چند سالِ گریه‌دار. باور كن كه جاودانه خواهی شد و از هر كوچه‌ای كه عبور كنی، مردمانِ زیادی می‌شناسندت!

#علیرضا_رضایی #مجنون
بخشی از نامه‌ای برایِ لیلا
از کتابِ #من_از_چشم_های_تو_اهلی_میشوم انتشارات #نسیما Open / Comment

2016-02-22 07:29:38 .
گریه می‌کنم
فاتحِ خیبرم ولی
بعد از تو
گریه می‌کنم
اسماء که آب می‌ریزد و
حسن که آب می‌شود

.
و حسین
که بی‌آب می‌ماند
+
#علیرضا_رضایی #مجنون
از کتابِ #بعد_از_تو انتشارات #نسیما
@majnoonrze_channel
.
. Open / Comment

2016-02-20 02:35:17 از مرگ به لب‌هایت
پلی‌ست با طعمِ عشق
هربار که می‌بوسی‌ام
بلیطِ جهنمم را باطل می‌کنی
+
#علیرضا_رضایی #مجنون
از کتابِ #دوزیست انتشارات #نسیما
@majnoonrze_channel Open / Comment

2016-02-19 06:39:52 جا گذاشتمت
در لباسِ زنی كه در كافه
خرمایيِ چشم‌هایش را
در استكانِ چایی‌ام حل كرد
.
دیگر به كافه نمی‌روم
و دیگر چای نمی‌نوشم
ولی تمامِ خرمایيِ رطب‌ها را
زیر زبانم به حرف می‌كشم...
.
من ذوقِ دوباره بوسیدنِ توام
تا نگاه می‌كنی و من
غرقِ خیالی دوباره‌ام
+
#علیرضا_رضایی #مجنون
@majnoonrze_channel Open / Comment

2016-02-18 01:30:15 چشمه‌های #اشک
چشمه‌هایِ خونِ دل
نا گرفته آشیانه‌ام
#ناشیانه عاشقم

آخرین #مسافر ایستاده مُرد
آخرین #غریبه رفت
کوچه‌های بی‌دلیل #آشنا
گورهایِ دسته جمعیِ منند
.
یک نفر ولی هزار
یک نفر ولی هزارها #هزار
یک نفر ولی هزارها دلیل
من جنازه هایِ بی شمارِ واژه‌ام
یا مسافرانِ کوچه‌های #عاشقم

چشمه‌های اشک
دست‌هایِ زخمیِ نگاه
گام‌هایِ بی‌دلیلِ بی‌گناه
زخم خورده زخم‌هایِ زخمی‌ام
سرو قامتی که پیرم و کنار جاده‌اي
#دفتری برای یادگاری‌ام

روی من نوشت #دختری
این درختِ استوار
تکه هیزمانِ من كنارِ برف

تا ابد در #انتظار آتشم
+
#علیرضا_رضایی (#مجنون) Open / Comment

2016-02-16 22:52:50 می‌نوازمت
و سکوت
همه‌ی دنیا را می‌گیرد
شب‌هایی که دلتنگِ یک‌دیگریم
+
#علیرضا_رضایی #مجنون Open / Comment

2016-02-16 21:53:37 دِل می‌بُرد
خیاطِ خفته در زنی
+
#علیرضا_رضایی #مجنون
از کتابِ #در_چایی_صبحانه_ام_حل_شو
انتشارات #نسیما

لینکِ طرح و شعر در سایتِ شعرهایِ عاشقانه:
http://www.sherhayeasheghane.ir/showpoem.aspx?id=737

کانالِ شعرهایِ عاشقانه:
@sherhayeasheghane_channel Open / Comment