Get Mystery Box with random crypto!

واژه سیصد و شصت و هشتم) exonerate /ɪg'zɔnəreɪt/ v. تبرئه | 1100WordsCoding

واژه سیصد و شصت و هشتم)

exonerate
/ɪg'zɔnəreɪt/
v.

تبرئه کردن، بی گناه اعلام کردن، رفع اتهام کردن، مُبرا کردن

بعد از مطرح شدن اتهام، متهم (اگه از اون راحت) بشه، میگن دادگاه متهم رو تبرئه کرده!
[... اگه از اون اتهام راحت بشه، میگن دادگاه متهم رو تبرئه کرده]

He was exonerated from all the charges brought against him.
او از کلیه اتهامات وارده تبرئه شد؛
او در برابر کلیه اتهامات وارده تبرئه شد.

 He was eventually exonerated because DNA testing showed he was innocent.
سرانجام از او رفع اتهام شد زیرا آزمایش دی اِن اِی نشان داد که بی گناه است.

Her attorney claims that this new evidence will exonerate the defendant completely.
وکیل وی مدعی است که این مدرک جدید به طور کامل از متهم رفع اتهام خواهد کرد.

An examination of the secret files exonerated him.
بررسی فایل های محرمانه برائت او را اثبات کرد.

This evidence completely exonerates the President.
این سند رییس‌جمهور را به طور کامل تبرئه می‌کند.

Syn: to free from guilt, to clean from blame, absolve, acquit

@WordsCodes