واژه سیصد و هفتاد و دوم) pecuniary /pɪ'kju:nɪərɪ/ adj. پ | 1100WordsCoding
واژه سیصد و هفتاد و دوم)
pecuniary /pɪ'kju:nɪərɪ/ adj.
پولی، مالی، نقدی
گفته بودی توی این کار نفع مالی بهم میرسونی، (په کو نیاری) من میزارم میرم! [پس کو؟ پول رو نیاری، من میزارم میرم]
pecuniary problems مسائل پولی
pecuniary loss/benefit زیان/سود مالی
pecuniary reward پاداش نقدی (/مالی)
a pecuniary offense تخلفی که مجازات نقدی دارد؛ تخلف جریمهدار
... to eliminate the pecuniary inequality between the poor and the rich... ... از بین بردن نابرابری مالی میان فقرا و ثروتمندان...
pecuniary needs خواستههای مالی؛ نیازهای پولی
He is free from pecuniary anxieties... نگرانی پولی (/مالی) ندارد.
He denies having any pecuniary interest in the railroad. او [برخورداری از] هر گونه منفعت مالی در راه آهن را انکار میکند؛ او مدعی است هیچ منفعت مالی ای در راه آهن ندارد.
Jason has such a poor pecuniary history he cannot get a bank loan. سابقه مالی جیسون چنان ضعیف است که او امکان دریافت وام بانکی ندارد.
When the stock market crashed, the millionaire’s pecuniary status changed dramatically... با سقوط بازار بورس، وضعیت مالی این میلیونر به وضوح دچار تغییر شد...
The lottery winner hired an adviser with a great deal of experience in pecuniary matters. برنده بخت آزمایی یک مشاور مجرب در امور مالی استخدام کرد.
Meredith is taking a long lunch because she needs to discuss a pecuniary issue with her accountant. مِرِدیت مشغول یک ناهار طولانی است، چون باید در مورد یک مسئله مالی با حسابدارش صحبت کند.
If Sarah wins the scholarship, she will not have to worry about her pecuniary situation while in college. اگر سارا این بورس تحصیلی را ببرد، دیگر از بابت وضعیت مالی اش در دوره کالج نگرانی نخواهد داشت.