Get Mystery Box with random crypto!

واژه چهارصد و بیست و سوم) covert /kʌ̱və(r)t, koʊvɜː(r)t/ adj. | 1100WordsCoding

واژه چهارصد و بیست و سوم)

covert
/kʌ̱və(r)t, koʊvɜː(r)t/
adj.

پنهان، مخفیانه، پوشیده، سری

کاورت = کاورد = covered = پوشیده، مخفی

ریشه‌شناسی:
این واژه با واژه cover (پوشش، پوشاندن) همریشه است.

a covert glance
نگاه دزدانه، نگاه پنهانی

covert threat 
تهدید پنهانی

a covert agent
مامور مخفی

a covert mission
ماموریت مخفی

a covert spy
جاسوس مخفی

covert activities
فعالیت‌های پنهانی

to arrange covert meetings
ملاقات های پنهانی گذاشتن؛
ترتیب دادن جلسات مخفی

He stole a covert glance at Lily.
نگاه دزدانه ای به لیلی انداخت.

The spy did his best to make sure his enemies would not discover his covert plans.
جاسوس تمام تلاشش را کرد تا مطمئن شود دشمنانش به نقشه‌های پنهانی اش پی نمی‌برند.

... I am working very hard to keep my husband's surprise party covert.
... دارم کلی سعی می‌کنم تا مهمانی غافلگیرانه شوهرم مخفی بماند.

As an investigator, John often uses covert surveillance methods to follow his suspects without being seen.
جان در مقام یک کارآگاه اغلب از شیوه‌های مراقبت مخفی استفاده می‌کند تا بدون این که شناسایی شود مظنونینش را تحت تعقیب قرار بدهد.

 This operation is covert, so don't tell anyone about it.
این عملیات مخفی است، بنابراین از آن به کسی چیزی نگویید.

They have been supplying covert military aid to the rebels.
آنها کمک نظامی مخفیانه در اختیار شورشیان قرار می‌داده‌اند؛
آنها مخفیانه به شورشیان کمک نظامی می‌کرده‌اند.

 The depth of covert racism in my own profession frightens me.
عمق نژادپرستی پنهان در حرفه خودم من را به وحشت می‌اندازد.

Every year, Santa Claus makes a covert trip into billions of homes across the world. 
بابانوئل هر ساله مخفیانه به میلیاردها خانه در سراسر جهان سفر می‌کند.

The criminals usually do their covert deeds at night ...
مجرمین معمولاً اعمال مخفی خود را در شب انجام می‌دهند...

Syn: secret, hidden, clandestine, concealed

@WordsCodes