واژه چهارصد و نود و دوم) hoard / hɔ:d/ v. احتکار کردن، انب | 1100WordsCoding
واژه چهارصد و نود و دوم)
hoard / hɔ:d/ v.
احتکار کردن، انباشتن، اندوختن، انبار کردن، تلمبار کردن
اونا که جنس ها رو احتکار میکنند، در واقع دارن خون مردم رو میکنن توی شیشه و (هورت) میکشن!
They hoarded their money instead of spending it. به جای خرج کردن، پول خود را میاندوختند.
During the siege people began hoarding food. در طول دوره محاصره مردم شروع کردند به انبار کردن غذا.
He is one of those people who hoarded food and supplies during the war. او یکی از آن افرادی است که در طول جنگ غذا و مواد مصرفی را احتکار میکردند.
They've begun to hoard food and gasoline... شروع کردهاند به احتکار مواد غذایی و بنزین...
Consumers did not spend and create jobs; they hoarded... مصرفکنندگان پول خرج نمیکردند و باعث ایجاد شغل نمیشدند؛ پول ها را تلمبار میکردند...
They hoarded the money in the closet. پول را داخل کمد ذخیره میکردند.
They had hoarded rations. آنها جیره ها را احتکار (/انبار) کرده بودند.
He likes to hoard clothing and has filled three closets with dresses that she doesn't need. او به انبار کردن البسه علاقمند است و سه تا کمد را پر کرده از لباس هایی که نیازی به آنها ندارد.
Believing that another battle might break out, the military troop began to hoard huge stockpiles of ammunition in the bunker. سربازان که احتمال میدادند نبرد دیگری دربگیرد، شروع کردند به انباشتن مقادیر زیادی مهمات در زاغه.
There would be enough food on a daily basis if people were not hoarding it. اگر مردم دست به احتکار غذا نمیزدند، غذای روزانه کافی موجود بود.