2023-04-03 01:09:18
● حکایت حسادت همسر ابوالحسن_صبا ●
#جمشید_صداقت_نژاد طی مقالهای درمجله تهران_مصور (تیر1351) تحت عنوان "زندگی صبا" راجع به بانو #منتخب_اسفندیاری همسر صبا مینویسد: اولین سفر کاری صبا پس از ازدواج به همراه #حسین_استوار برای اجرای کنسرت در مشهد (سال 1311) بود. آنها بعداز بازگشت قصد داشتند کنسرتی را در شیراز برگزار کنند ولی موفق به اجرای آن نشدند.
همسرش میگوید: صبا به علت گریه و زاری شدید من از این سفر صرف نظر کرد. صبا که در آن ایام جوان بود خیلی خوب ساز میزد و همهی این عوامل دست به دست هم میداد و باعث نگرانی خاطر من میشد، اما او نسبت به تمام زن هایی که مثل پروانه گِرد شمع وجودش می گشتند بی اعتنا بود اما در آن زمان قادر به درک چنین چیزی نبودم و با حسادتهای خودم عرصه را بر او تنگ میکردم.
صبا انتظار داشت پس از 7 سال به درک درستی از این موضوع رسیده باشم. حضور #ملکه_برومند (حکمت شعار) در این سفر به تمام نگرانی و حساسیتها افزوده بود. صبا علاقه زیادی به ملکه برومند از خود نشان میداد و این باعث حسادت من میشد و سروصدا ایجاد نموده بود.
صبا ملکه_حکمت_شعار را دوست میداشت ولی به من میگفت: ملکه حکمت شعار گل است و من بلبل، من تخمش را کاشتم، آب دادم، مراقبت کردم و به ثمر رساندم، اکنون باید از زحماتم استفاده کنم و از صدایش لذت ببرم. من آن روزها فکر میکردم صبا عاشقانه حکمت شعار را دوست دارد اما اکنون متوجه شدهام که علاقهی صبا از نوع عارفانه بوده است.
جواد_بدیع_زاده مینویسد: در این سفر صبا و مرتضی_محجوبی از جهت روش اخلاقی تا حدی با هم مانوس و مساوی، ولی از جهت هنر و نوازندگی در جهت مخالف هم بودند و سازش هنری نداشتند، زیرا صبا ساز خود ویولن را مافوق ساز مرتضی میدانست و مرتضی نیز به ساز پیانو بیشتر تکیه میکرد. مرتضی حتی با برادرش رضا_محجوبی که ویولن میزد سازش اخلاقی و هنری نداشت.
بردیا_وفا
Join @Culture_Art_Music
31 views22:09