🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

تفحص خویش

Channel address: @selfinquiry
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 18.93K
Description from channel

آدرس صفحه اینستاگرام:
| instagram.com/direct.path

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


The latest Messages 2

2024-04-18 10:33:07
این معجزه‌ی زندگی روی زمین و همین زنده‌بودنِ بدن شما، از طریق ذهن و تفکر بوجود نیامده است. به وضوح هشیاری‌ای بسیار عظیم‌تر از ذهن در کار است. چطور یک سلول انسان* که اندازه آن یک‌هزارم اینچ است می‌تواند اطلاعاتی معادل هزار کتابِ ششصد صفحه‌ای را درون دی‌ان‌ای خودش جای دهد؟ هرچه بیشتر درباره عملکرد بدن می‌آموزیم بیشتر درک می‌کنیم که هوشِ موجود در آن چقدر عظیم و گسترده است و دانش ما چقدر کم و محدود است. هنگامی‌که ذهن دوباره با آن هشیاری مرتبط شود به ابزاری فوق‌العاده تبدیل ‌شده و آنگاه در خدمت چیزی عظیم‌تر از خودش درمی‌آید.
#اکهارت تُله

* طبق آخرین تحقیقات تعداد سلول‌های بدن یک فرد بالغ حدود 30,000,000,000,000 یا سی تریلیون سلول است.

-این عکس قسمتی از سلول است که شاهد بخشی از اجزای آن و فعالیت‌های پیچیده و عجیب آن هستید. فقط در نظر داشته باشید که خود سلول هم از مولکول و مولکول‌ها هم از اتم‌ها و اتم‌ها هم از ذرات زیر اتمی و ... ساخته‌شده‌اند.
9.4K views07:33
Open / Comment
2024-04-17 14:23:04 بعد از مرگ چه چیزی نیست که حالا هست؟

به خودتان یا اطرافیانتان نگاه کنید، این چه چیزی است که در حال حاضر هست و بعد از مرگ دیگر نیست.
شما یا فردی که مشغول نگاه کردن به او هستید مجموعه‌ای از حالات و عواطف و احساسات و افکار ویژه هستید که شما را نسبت به دیگری متمایز می‌کند.
اما چیزی مقدم بر تمام این‌ها وجود دارد که اگر آن نباشد هیچ‌کدام از این‌ها نیز نخواهند بود؛ و گویا تمام این عواطف و حالات و احساسات و افکار متصل به آن هستند.

آن چیست؟

این چه چیزی است که وقتی موجودی می‌میرد آن موجود را ترک می‌کند؟
این موضوع را عمیقاً به تحقیق بگذارید.

درست بعد از مرگ رفته‌رفته تمام فعالیت‌هایی که به‌طور «خود به خودی» در جریان بودند متوقف می‌شوند. جریاناتی ازجمله تنفس، تقسیمات سلولی، عملکرد مغز، عملکرد کبد، عملکرد ماهیچه‌ها، عملکرد حواس پنج‌گانه و بیشمار امورِ خودبه‌خودیِ دیگر.

تا پیش‌ازاین چه نیرویی این امور خود به خودی را پیش می‌برد؟

این چه چیزی است که با نبودنش تمام این امور ناگهان متوقف می‌شوند؟
مکثی کنید و با تعمق آن را بررسی کنید.

چه چیزی در هنگام مرگ ما را ترک می‌کند؟

جواب چیزی نیست که حقیقتش با کلمات ادا شود بلکه شما باید درون خودتان پیدایش کنید و شاهدش باشید.
صرفاً برای اشاره در قالب کلمات به آن،
«زندگی»
میگوییم.
زندگی یا نیروی حیات.

زیربنای تمام حالات گوناگون من، پدرم. همسرم، فرزند، همکارم و ... همین «نیروی حیات یا زندگی» است.
این زندگی را در آنها و در خودت ببین، پیدایش کن، نگاهش کن.

اطرافیان شما حرف می‌زنند، راه می‌روند، کار می‌کنند، می‌خندند، گریه می‌کنند، غصه می‌خورند، شادی می‌کنند، نگاهشان کن.
زندگی را درونشان ببین.

ببین که مقدم بر هر چیزی در آنها، این زندگی است که حضور دارد. زندگی را درون آنها تشخیص بده. این زندگیِ در جریان و رقصان را. این زندگیِ به فرم آمده را.
حالا به خودت نگاه کن.
آیا نیروی حیاتی که درون آنها جریان دارد با آنی که اینجا درون خودت در جریان است متفاوت است؟
مکث کن.

پرنده‌ی در آسمان چطور؟
گربه‌ی در خیابان چطور؟
به گل‌های درون خانه نگاه کن، به درختان، آنها چطور؟
با این جریان زندگی بمان.
محوش شو، غرقش باش.
نگاهش کن.

این چه چیزی است که وقتی می‌میریم "ما" را ترک می‌کند.
و حالا سؤال اصلی اینکه:

این "ما" اصلاً کجاست؟
آیا اصلاً بدون آن «زندگی»، مایی وجود دارد؟
آیا اصلاً فرقی بین «ما» و «جریان زندگی» وجود دارد؟
آیا اصلاً فرقی بین موج و اقیانوس وجود دارد؟

درنگ کن و درونش غرق شو.

#مسیرمستقیم
5.2K views11:23
Open / Comment
2024-04-17 14:23:04
5.1K views11:23
Open / Comment
2023-07-25 10:58:33 Q: Our real being is all the time with us, you say. How is it that we do not notice it?
M: Yes, you are always the Supreme. But your attention is fixed on thing...s, physical or mental. When your attention is off a thing and not yet fixed on another, in the interval you are pure being. When through the practice of discrimination and detachment (viveka-vairagya), you lose sight of sensory and mental states, pure being emerges as the natural state.
Q: How does one bring to an end this sense of separateness?
M: By focussing the mind on 'I am', on the sense of being, 'I am so-and-so' dissolves; "I am a witness only" remains and that too submerges in 'I am all'. Then the all becomes the One and the One -- yourself, not to be separate from me. Abandon the idea of a separate 'I' and the question of 'whose experience?' will not arise.
I AM THAT – #Nisargadatta Maharaj

Where the first thought has left and the other is not arisen, that is Consciousness, that is Freedom, that is your own place, your own abode. You are always there, you see.

Shift attention, change the gestalt. Don't look at the figure, look at the background! If I put a big blackboard the size of a wall here and mark it with a white point and ask you, "What do you see?" Ninety-nine percent of you will not see the blackboard! (Laughs) You will say, "I see a little white spot." Such a big blackboard and its not seen, and only a little white spot, which is almost invisible is seen! Why? Because this is the fixed pattern of the mind. To look at the figure , not the blackboard, to look at the cloud , not at the sky; to look at the thought and not Consciousness.

That's all the teaching is. Always look to Consciousness. Always look to Consciousness and know this is what you are! This is your own place, your own abode, Stay Here. No one can touch you. Who can enter Here where you are? Even your mind cannot enter.
#Papaji

You have two thoughts.
Thought number one appears, and disappears.
Thought number two appears and disappears.
But at no time is there the disappearance of Awareness.
So, what exists, or what is present between the two thoughts?
Q: “Awareness.”

So from the point of view of thought, how long does that gap between two thoughts last?

Q: “Thought knows nothing of it.”

Thought knows nothing of it, because all objects can only appear in thought. So thought cannot know anything about the gap in between thoughts; and therefore it says it is non-existent. But if it was non-existent, then there would be no connection between the thoughts. There would be no continuity to experience.

So, the duration between two thoughts doesn’t take place in time. Time is only in thought. So from thought’s point of view, the duration between two thoughts is non-existent; there is no time there, there is nothing there.

Deep sleep is the gap between two dream states; and the dream state is just two thoughts (or two series of thoughts). So how long does that gap last?

Q: “It’s not in time.”

It’s not in time. Thought knows nothing of it. That’s why the non-objective experience of deep sleep (which is simply the zero-dimensional gap between two images or thoughts) seems to be non-existent from the point of view of thought; just like the gap between two thoughts seems to be non-existent. But it is your experience that Awareness is continuous…, When I say ‘your experience’, I mean it is Awareness’ experience: I am Continuous (or more accurately) I am ever-present. Deep sleep is not something that lasts in time. It is eternity. It is awareness.
#RupertSpira
1.6K views07:58
Open / Comment
2023-07-25 10:58:14 تفحص خویش pinned ««وقفه‌ای از بی‌فکری در بین دو فکر وجود دارد. آن وقفه، خویش (آتمن) است. آن صرفاً آگاهی محض است.» جوگ باسشت «سؤال: شما می‌گویید وجود حقیقی ما همیشه با ماست. چطور است که متوجه آن نمی‌شویم؟ ماهاراج: بله شما همیشه آن متعالی هستید؛ اما توجه شما متمرکز بر چیزهای…»
07:58
Open / Comment
2023-07-25 10:58:07 «وقفه‌ای از بی‌فکری در بین دو فکر وجود دارد. آن وقفه، خویش (آتمن) است. آن صرفاً آگاهی محض است.»
جوگ باسشت

«سؤال: شما می‌گویید وجود حقیقی ما همیشه با ماست. چطور است که متوجه آن نمی‌شویم؟
ماهاراج: بله شما همیشه آن متعالی هستید؛ اما توجه شما متمرکز بر چیزهای فیزیکی یا ذهنی است. هنگامی‌که توجه شما از چیزی کنار می‌رود و هنوز روی چیز دیگری متمرکز نشده است در آن وقفه، شما وجود یا بودن محض هستید. هنگامی‌که از طریق تمرین تفکیک حقیقی از غیرحقیقی (Viveka) و رهایی از وابستگی‌ها (vairagya) دیدگاه خود نسبت به وضعیت‌های حسی و ذهنی را از دست بدهید، وجود یا بودن محض به‌عنوان وضعیت طبیعی ظاهر می‌شود.
پرسشگر: فرد چطور به این حس جدایی پایان بدهد؟
نیسارگاداتا ماهاراج: با متمرکز کردن ذهن روی «من هستم»، روی حس بودن، «من چنین و چنانم» از بین می‌رود و «من فقط شاهد هستم» باقی می‌ماند و همان هم در «من همه هستم» ادغام می‌شود آنگاه همه به یک‌چیز تبدیل شده و آن واحد یعنی خویش شما جدا از من نیست. این باور «من» مجزا را رها کن و آنگاه پرسش «این تجربه‌ی چه کسی است؟» برنمی‌خیزد.»
#نیسارگاداتا ماهاراج

«جایی که فکر اول تمام شده و فکر بعدی هنوز برنخاسته آن «آگاهی» است، آن رهایی است، آن جایگاه تو است، منزلگاه توست. تو همیشه آنجایی.
توجه‌ات را تغییر بده، مسیرِ تمرکزِ توجه‌ات را تغییر بده. به شکل نگاه نکن، به پس‌زمینه نگاه کن. اگر من یک ‌تخته‌سیاه بزرگ اندازه یک دیوار اینجا بگذارم و یک نقطه سفید روی آن بکشم و از شما بپرسم که چه می‌بینید؟ نود و نه درصد شما تخته‌سیاه را نمی‌بینید! و میگویید: "من یک نقطه سفید می‌بینم."
میبینید، تخته‌سیاه به این بزرگی دیده نمی‌شود اما یک نقطه سفید که تقریباً هم نامریی است دیده می‌شود. چرا؟
چون این الگوی ثابت ذهن است.
ذهن به نقش و فرم نگاه میکند و نه به تخته‌سیاه،
به ابرها نگاه میکند نه به آسمان،
به افکار نگاه میکند و نه به آگاهی.
تمام تعالیم درباره همین است. همیشه به آگاهی نگاه کن. همیشه به آگاهی نگاه کن و بدان که آگاهی همان چیزی است که تو هستی. منزلگاه و جایگاه تو همین‌جاست، همین‌جا بمان. در اینجا کسی نمی‌تواند تو را متأثر کند. چه کسی می‌تواند وارد اینجایی که تو هستی بشود؟ حتی ذهنت هم نمی‌تواند واردش شود.»
#پاپاجی

«شما دو فکر دارید.
فکر شماره یک پدیدارشده و ناپدید می‌شود.
فکر شماره دو پدیدارشده و ناپدید می‌شود.
ولی آیا در هیچ زمانی آگاهی ناپدید می‌شود.
پس چه چیزی بین این دو فکر وجود دارد و حاضر است؟!
- آگاهی

از دیدگاه فکر، این وقفه زمانی بین دو فکر چه مدت دوام میاورد؟
- فکر اصلاً چیزی دراین‌باره نمی‌داند.

فکر هیچ‌چیز دراین‌باره نمی‌داند، زیرا فقط چیزها هستند که می‌توانند در افکار ظاهر شوند و ازآنجایی‌که فکر نمی‌تواند چیزی در مورد فاصله‌ی بین افکار بداند، وجود آن را نفی می‌کند. درصورتی‌که اگر وجود نداشت، ارتباطی بین افکار و همچنین استمرار تجربه وجود نمی‌داشت.

بنابراین فاصله‌ی بین دو فکر در زمان رخ نمی‌دهد. زمان فقط در فکر موجود است. ازاین‌رو از دیدگاه فکر، فاصله‌ای بین دو فکر وجود ندارد. آنجا نه زمان وجود دارد و نه هیچ‌چیزی.

خواب عمیق فاصله‌ی بین دو وضعیت رؤیا است و وضعیت رؤیا تنها متشکل از دو فکر (دو رشته فکر) هست. حال این فاصله چه مدت طول می‌کشد؟
- این موضوع در قالب زمان روی نمی‌دهد.

این موضوع در قالب زمان روی نمی‌دهد. فکر هیچ‌چیز دراین‌باره نمی‌داند. به همین دلیل از دیدگاه فکر، تجربه غیرمادی خواب عمیق (که صرفاً فاصله‌ی بدونِ بعدِ بین دو تصویر یا دو فکر است) وجود ندارد، درست مانند فاصله‌ی بین دو فکر؛ اما بنا به تجربه شما، آگاهی مداوم و مستمر است. منظورم از تجربه‌ی شما، تجربه‌ی آگاهی است: من پیوسته هستم یا به‌طور دقیق‌تر، من همیشه حضور دارم و هستم. خواب عمیق بدون رؤیا چیزی نیست که در زمان رخ دهد. ابدیت است. آگاهی است.»
#روپرت_اسپایرا
1.6K views07:58
Open / Comment
2023-07-25 10:58:04
1.6K views07:58
Open / Comment
2023-07-24 11:14:32 #ANNAMALAI SWAMI – FINAL TALKS
‘YOU HAVE TO MAKE AN ENORMOUS EFFORT’
AS: "Don't be afraid of the mind. It's a false tiger, not a real one.
Something that is not real cannot harm you. Fear and anxiety may come to you if you believe that there is a real tiger in your vicinity.
Someone may be making tiger noises as a joke to make you afraid, but when he reveals himself, all your fears go because you suddenly understand that there never was a tiger outside your imagination."
Question: One can have a temporary experience of the Self, the underlying reality, but then it goes away. Can you offer any guidance on how to stabilize in that state?
Annamalai Swami: A lamp that is lit may blow out if the wind is strong. If you want to see it again, you have to relight it. But Self is not like this. It is not a flame that can be blown out by the passing winds of thoughts and desires. It is always bright, always shining, always there. If you are not aware of it, it means that you have put a curtain or a veil in front of it that blocks your view. Self does not hide itself behind a curtain.
You are the one who puts the curtain there, by believing in ideas that are not true. If the curtain parts and then closes again, it means that you are still believing in wrong ideas. If you have eradicated them completely, they will not reappear. While these ideas are covering up the Self, you still need to do constant sadhana.
So, going back to your question, the Self does not need to stabilize itself. It is full and complete in itself. The mind can be stabilized or destabilized, but not the Self.
Question: By constant sadhana, do you mean self-inquiry?
Annamalai Swami: Yes. By strength of practice, by doing this sadhana, this veil will be removed completely. There will be no further hindrances. You can go to the top of Arunachala, but if you are not alert, if you are not paying attention, you may slip and end up at Easanya Math [a Hindu institution at the base of the hill].
You have to make an enormous effort to realize the Self. It is very easy to stop on the way and fall back into ignorance. At any moment you can fall back. You have to make a strong determined effort to remain on the peak when you first reach it, but eventually, a time will come when you are fully established in the Self. When that happens, you cannot fall. You have reached your destination and no further efforts are required. Until that moment comes, constant sadhana is required.
- Final Talks pp. 6, 7
2.6K views08:14
Open / Comment
2023-07-24 11:14:32 «شما باید تلاش عظیمی انجام دهید»
#آنامالای سوامی : از ذهن نترسید. ذهن یک ببر تقلبی است. آن یک ببر واقعی نیست.
چیزی که واقعی نباشد نمی‌تواند به شما آسیبی بزند. ترس و اضطراب فقط زمانی به سراغتان می‌آید که باور داشته باشید که یک ببر واقعی در مجاورت شما وجود دارد.
شاید کسی برای مسخره‌بازی صدای ببر از خودش دربیاورد تا شما را بترساند اما وقتی خودش را نشان می‌دهد تمام ترس‌های شما از بین می‌رود زیرا شما ناگهان متوجه می‌شوید که هرگز هیچ ببری خارج از تصورات شما وجود نداشته است.
پرسش: فرد می‌تواند تجربه موقتی از خویش، یعنی همان حقیقت اساسی داشته باشد اما سپس آن از بین می‌رود. آیا می‌توانید راهنمایی کنید که چطور در آن وضعیت ثابت باقی بمانیم؟
آنامالای سوامی: اگر باد قوی باشد ممکن است شمعی که روشن است را خاموش کند. اگر می‌خواهید دوباره آن را ببینید باید دوباره روشنش کنید؛ اما خویش چیزی مثل این نیست. آن همچون شعله نیست که با بادی از امیال و افکار از بین برود. خویش شعله‌ای همیشه درخشان است. اگر شما از آن آگاه نیستید به این معناست که جلوی آن پرده یا حجابی گذاشته‌اید که جلوی دید شما را گرفته است. این‌طور نیست که خویش خودش را پشت یک حجاب مخفی کرده باشد.
شما خودتان همان کسی هستید که با اعتقاد به باورهایی که درست نیستند آن حجاب را آنجا قرار داده‌اید. اگر پرده بازشده و دوباره بسته می‌شود به این معناست که شما همچنان به آن باورهای غلط اعتقاد دارید. اگر آنها را به‌طور کامل ریشه‌کن کرده باشید آنها دوباره ظاهر نمی‌شوند. وقتی این باورها همچنان خویش را می‌پوشانند نشان‌دهنده این است که شما همچنان باید تمرینات معنوی را به‌طور مداوم انجام دهید.
پرسش: منظور شما از تمرینات معنوی مداوم همان تفحص خویش است؟
آنامالای سوامی: بله. با نیروی این تمرین با انجام تمرین معنوی این حجاب به‌طور کامل از بین می‌رود. هیچ مانع دیگری وجود نخواهد داشت. شما می‌توانید به قله کوه آروناچالا بروید اما اگر هشیار نباشید، اگر متوجه نباشید ممکن است از آن بالا بلغزید و تا پایین سقوط کنید.
برای ادراک خویش باید تلاش عظیمی انجام دهید. شما به‌راحتی می‌توانید در راه متوقف‌شده و دوباره به سمت نادانی و جهل سقوط کنید. این سقوط در هرلحظه‌ای می‌تواند اتفاق بیفتد. وقتی برای اولین بار به قله رسیدید باید به‌طور مصمم تلاش جانانه‌ای انجام دهید تا در همان‌جا باقی بمانید؛ اما درنهایت زمانی فرامی‌رسد که شما به‌طور کامل در خویش تثبیت می‌شوید. هنگامی‌که این اتفاق بیفتد دیگر نمی‌توانید سقوط کنید. در آنجا شما به مقصد رسیده‌اید و دیگر نیازی به تلاش بیشتر نیست. تا زمانی که آن لحظه فرابرسد انجام تمرینات معنوی مداوم لازم است.
2.6K views08:14
Open / Comment
2023-07-24 11:14:00
2.5K views08:14
Open / Comment