Get Mystery Box with random crypto!

چارلز بوکفسکی

Logo of telegram channel charles_bukowski_poetry — چارلز بوکفسکی چ
Logo of telegram channel charles_bukowski_poetry — چارلز بوکفسکی
Channel address: @charles_bukowski_poetry
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 4.85K
Description from channel

Instagram and Telegram @charles_bukowski_poetry

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2022-09-01 19:33:57 "غیرعادی است"

مُردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
چه جانانه جنگیده باشند چه بد،
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
چه دوستشان داشته باشیم
چه نداشته باشیم،
آنها مانند ساختمان‌ها و خیابان‌های قدیمی هستند،
مانند اشیا و مکانهایی که به آنها عادت داریم،
و به سادگی به‌خاطرِ حضورشان قبولشان کرده‌ایم.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
شبیه مردن پدر، یا سگ و گربه خانگی‌ست،
کشته شدن یا خودکشی آدمهای مشهور هم غیر عادی‌ست.
مشکل این است که آنها باید با چیزی جایگزین شوند،
و تقریبا هرگز چیزی جای‌شان را پر نمی‌کند،
و این اندوهی منحصربه‌فرد برای ما ایجاد می‌کند.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
پیاده‌روها دیگرگونه به نظر می‌آیند،
کودکان و هم‌بستران و پرده‌ها و ماشینها، دیگرگونه به نظر می‌رسند‌.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست:
ما دچار مشکل می‌شویم.
#چارلز_بوکفسکی
ترجمه #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده

@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
447 viewsMahyar Mazloumi, 16:33
Open / Comment
2022-08-31 03:49:54 .
"نابغه"
َمردی که ازش حرف می‌زنم
گاهی یادش میره کیه.
گاهی خیال میکنه پاپه.
گاهی فک میکنه یه خرگوش صیدشده‌س
و زیر تخت قایم میشه.
بعد ناگهان حواسش سر جاش میاد
و شروع به خلق هنر میکنه.
اونوقت برای مدتی حالش خوبه.
بعد مثلا وقتی با زنش و سه‌چهار نفر دیگه
نشستن و در مورد چیزهای مختلف حرف میزنن،
اون منطقی، اصیل و دلربا به نظر میاد.
یهو یه کار عجیب ازش سر میزنه.
مثلا یه بار بلند شد
زیپشو کشید پایین
و روی فرش شاشید.
یه بار دیگه دستمال کاغذی رو خورد.
یه بار دیگه سوار ماشینش شد
و دنده‌عقب تا فروشگاه رفت
و دنده‌عقب برگشت.
همه داد و هوار میکردن
ولی اون به مقصد رسید
بدون هیچ سانحه‌ای
و بدون اینکه پلیس نگهش داره.
اما به نظرم پاپ بودن بیشتر بهش میاد
چون زبان لاتین هم خوب بلده.
کارهای هنریش خیلی استثنایی نیستن
اما بهش این اجازه رو میدن که زندگی رو سر کنه
و با یه سری دختر نوزده ساله که
موهاشو کوتاه میکنن
ناخوناشو میچینن
پیش‌بند دور گردنش میندازن
و غذا دهنش میکنن،
زندگی کنه.
این مرد حوصله همه رو سر میبره،
غیر از خودش.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
#charlesbukowski #mahyarmazloumi #thepleasureofthedamned #thegenius
@charles_bukowski_poetry @mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/Ch54D3AuwZq/?igshid=MDJmNzVkMjY=
899 viewsMahyar Mazloumi, 00:49
Open / Comment
2022-08-30 03:25:43 .
"اون بزرگه"

ماهی ۵تا ماشین میخره،
و بعد از کلی صافکاری و تمیزکاری
چندهزار دلار گرونتر میفروشه.
یه زن خوبِ یهودی داره
و بهم میگه جوری سکس میکنه که دیوارها میلرزه.
یه کلاه قرمز سرش میذاره.
چشماشو تو نور تنگ میکنه.
و کنار ماشین‌بازی یه شغل ثابت هم داره.
من هیچ ایده‌ای ندارم که به چی میخواد برسه
و شاید خودش هم.
نسبت به بقیه آدم بهتریه
همیشه از دیدنش شاد میشم، با هم میخندیم
و حرفهای به‌درد بخور میزنیم.
اما هروقت میبینمش برای اون
برای خودم و همه ما غمگین میشم.
چون فقط برای اینکه کاری انجام داده باشیم
مدام اژدهایانِ کوچک رو قربانی می‌کنیم
در حالی که اژدهای بزرگ منتظر نشسته.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده

#charlesbukowski #thebigone #thepleasureofthedamned
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/Ch3QmBYuSjh/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.1K viewsMahyar Mazloumi, 00:25
Open / Comment
2022-08-20 15:29:51 .
"نظرات راجع‌به آخرین کتاب شعرم"

بهتر از همیشه‌ای.
همه‌رو فروختی.
ریدی.
مامانم ازت متنفره.
پولدااار.
بهترین نویسنده انگلیسی‌زبانی.
میشه بیام ببینمت؟
منم مثل تو می‌نویسم، اما بهتر.
چرا بی‌ام‌و می‌رونی؟
چرا شعرخونی‌های بیشتری نمیری؟
هنوز می‌تونی راست کنی؟
الن گینزبرگ رو می‌شناسی؟
نظرت راجع‌به هنری میلر چیه؟
دیباچه کتاب بعدی‌م رو می‌نویسی؟
یه عکس از سلین برات فرستادم.
ساعت جیبی مادربزرگم‌رو برات فرستادم.
جلیقه‌ای که فرستادم رو زنم به روش باواریایی بافته.
تا حالا با میکی رورک هم‌پیاله شدی؟
من یه دختر ۱۹ساله‌م، میام خونه‌تو تمیز می‌کنم.
تو یه حرومزاده‌ بوگندویی که میگی شکسپیر قابل خوندن نیست.
نظرت راجع‌به نرمن میلر چیه؟
چرا از همینگوی می‌دزدی؟
چرا به تولستوی اهمیت نمیدی؟
الان زندونم، وقتی اومدم بیرون میام ببینمت.
بد ریدی.
زندگی لعنتی منو نجات دادی.
چرا از زنها متنفری؟
عاشقتم.
توی مهمونیا شعراتو می‌خونم.
همه اون اتفاقا برات افتاده؟
چرا مشروب می‌نوشی؟
توی میدون اسب‌دوانی دیدمت، اما مزاحمت نشدم.
بیا رابطه‌مون رو از نو بسازیم.
واقعا شبا همه‌ش بیداری؟
توی پیک‌زدن پوزتو می‌زنم.
از شروود اندرسون کپ می‌زنی.
تا حالا اِزرا رو دیدی؟
من تنهام و هر شب بهت فک می‌کنم.
کیو فک کردی داری اسکل می‌کنی؟
پستونام بزرگ نیستن، اما پر و پای خوبی دارم.
گاییدمت.
زنم ازت متنفره.
میشه شعرایی که برات فرستادم رو بخونی و نظر بدی؟
همه اون نامه‌هایی که برام نوشتی رو منتشر می‌کنم.
عوضیِ جقی، هیچ‌کی رو نمی‌تونی اسکل کنی.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_میگذریم
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
1.9K viewsMahyar Mazloumi, 12:29
Open / Comment
2022-08-19 02:07:26 .
"پروانه‌ها مرا بلعیده‌اند"
شاید برنده جایزه بخت‌آزمایی بشوم
شاید دیوانه شوم
شاید انتشارات هارکورت بریس تلفن کند
یا شاید اداره بیمه بیکاری
یا آن لزبین خرپولی که بالای تپه زندگی می‌کند.
شاید تناسخی در کار باشد که قورباغه شوم
یا کیسه پولی به اندازه هفتادهزار دلار در حمام بیابم.
من به کمک نیاز دارم
من مردی نحیفم
که توسط درختان سبز
پروانه‌ها
و شما
دارد خورده می‌شود.
بچرخ، بچرخ.
چراغ را روشن کن.
دندانم درد می‌کند.
دندانِ روحم درد می‌کند.
نمی‌توانم بخوابم.
دعا می‌کنم
برای مردگان
برای موش سفید
برای موتورهای در حال سوختن
برای خون روی روپوش اتاق عمل.
من گیر افتاده‌ام.
زوزه‌های وحشیانه می‌کشم.
بدنم آنجاست و چیزی جز من پرش نکرده است.
منی که در میانه خودکشی و پیری گیر افتاده‌ام.
هم‌پای جوانان در کارخانه‌ها خرحمالی می‌کنم
جوش می‌آورم
و سرپرستمان پوزخند می‌زند.
شعرهایم فقط پنجه‌هاییست که به کف قفس می‌کشم.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
#charlesbukowski
#mahyarmazloumi
#thepleasureofthedamned
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/Chay8mZMWR-/?igshid=MDJmNzVkMjY=
2.1K viewsMahyar Mazloumi, edited  23:07
Open / Comment
2022-08-18 03:47:23 .
"صحنه‌ای در سال ۱۹۴۰"
گفت: می‌دونستم آدم چغری هستی.
ته کلاس هنر می‌نشستی و لام‌تا‌کام حرفی نمی‌زدی.
بعد توی یه دعوای اساسی با اون مرده که موهای زرد کثیفی داشت دیدمت.
از آدمایی مثل تو خوشم میاد.
کمیابین. خالصین. قانون خودتون رو می‌سازین.
گفتم: گورتو گم کن.
گفت: دیدی، همینه.

حالمو به هم می‌زد.
راهمو کشیدم و رفتم.

اون از من زرنگ‌تر بود.
چون می‌دونست تحمل تعریف و تمجید رو ندارم.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
#charles_bukowski
#mahyarmazloumi
#thepleasureofthedamned
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/ChYZl7cured/?igshid=MDJmNzVkMjY=
4.9K viewsMahyar Mazloumi, 00:47
Open / Comment
2022-08-15 22:40:58 همراهان گرامی بنابر تقاضای شما فایل pdf جلد نخست و دوم کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی را برایتان آپلود کرده‌ام.

با مهر
میترا جشنی

@MitraJashni
2.3K viewsMahyar Mazloumi, 19:40
Open / Comment
2022-07-20 17:16:14
یکی از شاهکارهای هنرپیشگی #چارلی_چاپلین با
قطعه #رقص_مجارستانی اثر #یوهانس_برامس
موسیقیدان مورد علاقه #چارلز_بوکفسکی
چارلی چاپلین این صحنه را فقط با یک برداشت بازی کرده است.
@charles_bukowski
1.3K viewsMahyar Mazloumi, 14:16
Open / Comment
2022-07-20 17:16:14 موسیقی خوب بشنوید.
قطعه #رقص_مجارستانی اثر #یوهانس_برامس
موسیقیدان مورد علاقه #چارلز_بوکفسکی
@charles_bukowski
1.3K viewsMahyar Mazloumi, 14:16
Open / Comment
2022-06-29 15:00:42 .
"شعر مانند یک شهر است"

شعر مانند شهری‌ست
پُر از خیابان و فاضلاب،
پر از قدیسان،
قهرمانان،
گدایان،
دیوانگان.
پر از ابتذال و مشروب.
پر از باران و طوفان و خشکسالی.
شعر شهری‌ست جنگ‌زده.
شعر مانند شهری‌ست
که مدام از ساعت میپرسد چرا چرا؟
شعر شهری‌ست سوزان.
شعر شهری‌ست زیر رگبار تفنگها.
شعر شهری‌ست که سلمانی‌هایش پر از آدمهای مستِ بدبین است.
شعر شهری‌ست که خدا در آن لخت می‌راند،
مانند بانو گودایوا.
شعر شهری‌ست که سگها شبها در آن واق‌واق می‌کنند،
و به دنبال پرچمها می‌دوند.
شعر شهری‌ست مملو از شاعران،
که اکثرشان شبیه همند،
حسود و پرخاشگر.
شعر، این شهر است اکنون،
پنجاه مایل دورتر از ناکجاآباد،
ساعت نه و نه دقیقه صبح،
با مزه‌ی مشروب و سیگار،
بدون پلیس،
بدون عشق،
پرسه‌زنان در خیابان.
این شعر،
این شهر،
با درهای بسته و محصور‌شده،
تقریبا خالی،
سوگوار، بی‌قطره اشکی،
در حال پیر شدن،
بی ترحمی،
این کوههای سرسخت،
اقیانوسی به رنگ شعله‌های بنفش،
ماهی، خالی از عظمت،
موسیقی ملایمی از پنجره‌های شکسته.
شعر مانند یک شهر است،
شعر یک ملت است،
شعر، کل دنیاست.
حالا من این شعر را زیر شیشه می‌چسبانم،
تا ویراستار دیوانه با موشکافی آن‌ را بررسی کند،
در حالی‌که شب در جای دیگری شروع شده است،
و زنهای خاکستری بی‌هوش در صف ایستاده‌اند،
سگها دنبال هم تا خلیج می‌دوند،
شیپورها چوبه‌های دار را برپا می‌کنند،
و آدمهای حقیر در مورد کارهایی که از انجامش عاجزند، یاوه‌گویی می‌کنند.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
insta @charles_bukowski_poetry
telegram @charles_bukowski
@mahyarmaz
#charlesbukowski
#mahyarmaz
A #poem is a #city
#photo by #mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/Ba9U4d8FCar7wceUNPK8JPDYdcmeuqmHMmA8o00/?igshid=3klzfzisk9k0
2.7K viewsMahyar Mazloumi, 12:00
Open / Comment