Get Mystery Box with random crypto!

سعید هلیچی

Logo of telegram channel heleichi_saeed — سعید هلیچی س
Logo of telegram channel heleichi_saeed — سعید هلیچی
Channel address: @heleichi_saeed
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 5.28K
Description from channel

Web Site:
www.saeedheleichi.com
Instagram:
www.instagram.com/saeed.heleichi
Youtube:
https://www.youtube.com/@saeed.heleichi
Facebook:
https://www.facebook.com/saeed.heleichi
Twitter:
https://twitter.com/saeed_heleichi

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 4

2022-07-09 11:33:58 با کمی تأخیر و به بهانه‌ی سال‌مرگ غسان کنفانی نویسنده‌ی مبارز فلسطینی...



تکه‌های تو جزئی از گوشت سوخته شده نیست
بلکه آن عکا، حیفا، قدس، طبریه و یافا هستند
خوشا به حال جسدی که هر تکه‌اش شهری‌ست...



بخشی از شعر #محمود_درویش
در سوگ #غسان_کنفانی
کتاب: #تاریخ_دلتنگی
ترجمه: #سعید_هلیچی


Channel: @heleichi_saeed
769 views08:33
Open / Comment
2022-07-08 21:34:39 #موسیقی_بیکلام
#Residue
#Luca_Longobardi


سکوت چقدر زیباست
موسیقی بی‌کلام چقدر زیباست
چشمان تو چقدر...

Channel: @heleichi_saeed
702 views18:34
Open / Comment
2022-07-08 20:11:45
اگر مرگمان به خاطر امری⁣
سترگ و مهم بود⁣
مشتاقانه و خنده‌کنان⁣
به‌سوی مرگمان ⁣می‌شتافتیم
یا اگر مرگمان به خاطر مقاومتی⁣
شرافتمندانه و باشکوه،⁣
یا آزادی سرزمین⁣ی
و آزادی ملتی بود⁣
از همگان برای ورود⁣
به بهشت سبقت می‌گرفتیم⁣
اما آن‌ها مصمم‌اند بمیریم⁣
که نظـام باقی بماند⁣
و عموهایِ این نظـام⁣
و دایی‌های اینِ نظـام⁣
و بمانند مجسمه‌های⁣
ساخته‌شده از خمیر...⁣


برشی از شعر #نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
از کتاب #تاریخ_عشق_و_عصیان



Channel: @heleichi_saeed
981 viewsedited  17:11
Open / Comment
2022-07-08 13:26:47
تنها فکری که استبداد دارد، تحقیر انسان است.


#کارل_مارکس


Channel: @heleichi_saeed
578 views10:26
Open / Comment
2022-07-08 13:21:51
جانم آن لحظه که غمگین تو باشد شاد است


#مولوی


Channel: @heleichi_saeed
557 views10:21
Open / Comment
2022-07-07 16:32:52
قربان مردمک‌های سرگردان چشم‌هایت بروم
قربان غم و شادی‌ات بروم
تو چه هستی که جز در تو
آرام نمی‌گیرم...



#فروغ_فرخزاد



Channel: @heleichi_saeed
623 views13:32
Open / Comment
2022-07-06 14:22:44 غم سنگین سمجی تمام ذهنم و حتی حس می‌کنم خون و استخوانم را اشغال کرده است. و عمیقاً نمی‌دانم چه غمی. اما حس می‌کنم؛ غم جدایی. غم دوری. نه جدایی من از یک خاک معلوم. نه جدایی من از تو. و نه جدایی تن از تن. جدایی انسان از انسان. دوری انسان از خودش.


#بهمن_فرسی



Channel: @heleichi_saeed
663 views11:22
Open / Comment
2022-07-05 22:07:12 دکتر می‌گفت ارزش قلم از تفنگ بیشتر است: انقلاب مشروطیت این را نشان داد. کاغذ اگر زبان داشته باشد، از هر چریکی چریک‌تر است. قلم بهترین چریک‌هاست. بی‌خود نیست که دولت زبان نویسنده‌های مملکت را بریده.



#رضا_براهنی



Channel: @heleichi_saeed
674 viewsedited  19:07
Open / Comment
2022-07-04 22:30:56 #موسیقی_بیکلام
#Embers
#Michael_Haslam


نمی‌دانم آخرین موسیقی که گوش می‌دهم
کدام موسیقی باشد اما دوست دارم بی‌کلام باشد
نمی‌دانم آخرین انسانی که می‌بینم
چه کسی باشد، اما دوست دارم تو باشی...



Channel: @heleichi_saeed
734 views19:30
Open / Comment
2022-06-23 15:23:33
ساعت ۹:۳۰ صبح به اداره‌ی پلیس می‌روم که مرا از گناهی نو نوشته در قانونی که خودشان به آن پایبند نیستند مطلع سازند.
مثل همیشه آنچه از آن من است را می‌گیرند تا بعد از یک یا دو ساعت برای باز پس گرفتنشان، از آن‌ها تشکر کنم.
سرباز بومی که در خدمت اشغالگران بود دستور می‌دهد که پشت سرش حرکت کنم. در مسیر کوتاهی که می‌بایست چند پله برای سقوط، بالا می‌رفتم به چهره‌ی سرباز نگاه می‌کردم و در این اندیشه بودم که چگونه می‌توان وطن را به اشغالگران سپرد و سپس در خدمت آن‌ها بود؟ مسیر کوتاه‌تر از آن بود که بیش از یک جواب برای پرسش خود زمان داشته باشم. در انتظار ورود به اتاق، کتابی از کتابخانه‌ی کوچکی که در راهرو بود را بیرون آوردم، عنوان کتاب آزادی انسان بود. کتاب را نخوانده به اسارتگاهش برگرداندم و با خود فکر کردم که آزادی را نیز می‌توان در بند کرد آن هم در جایی همچون اینجا که به سقو‌ط‌گاه شبیه است. زمان کوتاه‌تر از آن بود که حتی به سقوط آزادی بیاندیشم چرا که مرا به اتاق فراخواندند و در صندلیِ کنار در نشاندند و با چند سوال متوالی بی‌آنکه به جواب منطقی من بیاندیشند مرا به اطاعت از قانون دعوت کردند!
گفتم: آیا این اطاعت همان بردگی نیست؟ که به اندک نان و اندک آب و اندک هوایی که بیش از این، از ما ربوده‌اید و اکنون با چهره‌ای کریمانه می‌خواهید به ما ببخشید، خشنود سازید؟!
گفت: اینجا را امضا کن، بیشتر از این سخن بگویی به محکمه خواهی رفت.
منظورش سیاه‌چاله بود، چون در سرزمینی که به دست اشغالگران می‌افتد، حکم محکمه برای انسانی که فریاد سر دهد هرگز به ضرر خود اشغالگر نخواهد بود و محکمه در چنین وضعیتی چیزی نیست جز ساختمانی برای چپاول ثروت سرزمینت و ثروت خواه انسان باشد، خواه زمین و خواه یک رود.
در حال امضای گناهِ نو نوشته‌‌شان بودم و زیر لب می‌گفتم: "وطن از آن توست وطن از آن توست وطن از آن توست و پاسخ به غارتگران عشقی مضاعف به این وطن است، چرا که هر ضعفی میان تو و وطن، روزنه‌ای‌ست برای غارتگران..."


#سعید_هلیچی
___
پ.ن۱: در استانی که علاوه بر کشور خود، تامین کننده‌ی نیازهای گوناگون چندین کشور است و شش رود دارد، مردمانش چیزی جز ظلم و تبعیض ندیده‌اند. این مردم با هیچ نقطه از این کشور قابل قیاس نیستند و نخواهند بود.
پ.ن۲: وطن از آن توست و پاسخ به غارتگران عشقی مضاعف به این وطن است، چرا که هر ضعفی میان تو و وطن، روزنه‌ای‌ست برای غارتگران...
نقشه یا قتلگاه، زمین یا اندیشه...
وطن از آن توست و خنجر هرگز تو را
متقاعد نمی‌کند که برای آنهاست...
برشی از نثر #محمود_درویش
ترجمه: #سعید_هلیچی


Channel: @heleichi_saeed
122 viewsedited  12:23
Open / Comment