2021-08-22 11:30:59
یک نابغه بزرگ توسط یک نابغه بزرگ دیگر شکل میگیرد که کمتر با حل شدن در آن یا رنده شدن در نتیجه اصطکاک ایجاد میشود. بلکه الماسی الماس دیگر را صیقل میدهد.
فلسفه دکارت به هیچ وجه فلسفه اسپینوزا را تولید نکرد، بلکه فقط آن را ترویج کرد. از این رو، اول از همه، روش استاد را در شاگرد مییابیم. این یک برد بزرگ است.
سپس در اسپینوزا، مانند دکارت، استدلال از ریاضیات وام گرفته شده است، این یک بیماری بزرگ است. شکل ریاضی، ظاهری تلخ به اسپینوزا میبخشد. اما این مانند پوست ترش بادام است.
هنگام خواندن اسپینوزا، این خوانش هسته است که فرح بخشتر است، احساس میکنیم به طبیعت در آرامش زندگی خود نگاه میکنیم. جنگلی از افکار بلند سر کشیده به آسمان، که قلههای شکوفا شده آن در حال جنبیدند، در حالی که تنههای تزلزل ناپذیرش، ریشه در زمین جاودانه دارند. اشاره خاصی در نوشتههای اسپینوزا وجود دارد که قابل توضیح نیست. انگار در آن از هوای آینده دمیدهاید. روح پیامبران عبری ممکن است هنوز بر نوادگان مرده آنها باقی بماند. در عین حال یک جدیت در او وجود دارد، یک غرور با اعتماد به نفس، عظمت فکری که به نظر میرسد وراثتی نیز باشد. زیرا اسپینوزا متعلق به خانوادههای شهیدی بود که توسط اکثر کاتولیک های پادشاه از اسپانیا اخراج شدند.
صبر و شکیبایی هلندی را نیز باید اضافه کرد که مانند زندگی و نوشتههای آن مرد هرگز منتفی نشدهاند.
گفتهاند که شیوه زندگی اسپینوزا عاری از هر گونه سرزنش و خالص و بیعیب و نقص بود، مانند زندگی پسر عموی الهیاش، عیسی مسیح.
مانند او نیز به خاطر آموزش خود رنج برد، مانند او تاج خار بر سر داشت.
هر جا که روح بزرگی اندیشه خود را بیان کند، {همانجا} جلجتاست.
هاینریش هاینه، در مورد تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان، کتاب دوم
ترجمه: نریمان
@Hegemony_Culture
633 viewsedited 08:30