Get Mystery Box with random crypto!

Hegemony & Culture | هژمونی و فرهنگ

Logo of telegram channel hegemony_culture — Hegemony & Culture | هژمونی و فرهنگ H
Logo of telegram channel hegemony_culture — Hegemony & Culture | هژمونی و فرهنگ
Channel address: @hegemony_culture
Categories: Politics , Uncategorized
Language: English
Subscribers: 1.62K
Description from channel

«حقيقت هميشه انقلابی‌ است»
آنتونیو گرامشی
Admin: t.me/hegemony_admin
Email: hegemony.cult@gmail.com
twitter: https://twitter.com/hegemonyculture
Instagram: https://www.instagram.com/hegemony.culture

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


The latest Messages 11

2021-11-22 22:44:59 داستان پادگان خاکستری
غلامحسین ساعدی. ( ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز _ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس)

https://soundcloud.com/khoroos/fqfg6hdnrqkc?ref=clipboard&p=a&c=0&si=da537efae32c46b6b5b704ca299b5443&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
125 viewsedited  19:44
Open / Comment
2021-11-22 13:23:40
فیلم کوتاهی از مراسم خاکسپاری «غلامحسین ساعدی»
۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس

@Hegemony_Culture
186 viewsedited  10:23
Open / Comment
2021-11-16 14:41:20
Ozbi
Asi
260 viewsedited  11:41
Open / Comment
2021-11-16 11:47:00 آن­‌ها تفنگ­‌های پر از باروت را آوردند
آنان دستور این کشتار وحشیانه را صادر کردند
آن­‌ها این‌جا با خلقی مواجه شدند
گردآمده به حکم عشق و وظیفه
که سرودی می­‌خواندند.
دخترک با پرچمش فرو افتاد
و پسر، خندان، زخمی، در کنارش
مردم وحشت­‌زده، با درد و خشم
دیدند آنان را که بر خاک می­‌افتادند
و همان‌جا که کشتگان افتاده بودند
مردم پرچم­‌های‌شان را در خون زدند
تا آن را رو به دژخیمان دوباره بر پا دارند.
به خاطر این مردگان، به خاطر مردگان‌مان
مجازات می­‌خواهم!
برای آن­‌ها که بر خاک میهن خون ریختند
مجازات می­‌خواهم!
برای جلادی که حکم این کشتار را داد
مجازات می­‌خواهم!
برای خیانت­کاری که به قیمت خون دیگران بالا رفت
مجازات می­‌خواهم!
برای آن‌که فرمان مرگ داد
مجازات می­‌خواهم!
برای آنان‌ که از این جنایت دفاع کردند
مجازات می­‌خواهم!
نمی­خواهم دست خون‌آلوده‌شان را به سمتم دراز کنند
من مجازات می­‌خواهم!
نمی­‌خواهم سفیر من باشند،
نمی­‌خواهم حتی در خانه­‌شان راحت بنشینند
مجازات می­‌خواهم!
می­‌خواهم در همین مکان، همین میدان، محاکمه شوند
من مجازات می­‌خواهم!
من مجازات می­‌خواهم!

#پابلو_نرودا

@Hegemony_Culture
195 views08:47
Open / Comment
2021-11-14 01:16:45 چرا تمام جدایی هایم را به یاد نیارم؟
چرا فراق هایم را شبانه روز خواب نبینم؟
و مردگان جوانم را چرا از زیر خاک درنیارم؟
و استخوانهاشان را با لبان لرزانم با اشک خون دوباره نشویم؟
چرا الواح نامهاشان را بر سینه ام ناخوانده بگذارم؟
وقتی جهان تمام شد چرا که دیگر هرگز جوان نخواهد شد وقتی که آن طناب دور گردن این تاریخ پاره شد

آن مردگان از آسمان وَحیی انسانی دوباره روی زمین نازل خواهند شد
روشن خواهد شد که فراموش نکرده ام
شاگرد حرفه ای آغوش های گشوده بوده ام
من فقر این مدادِ آزاد را
و لبخند تلخِ یک زن زندانی از پشت میله های تجاوز را
با سراسر این کائنات زروَرَقی داد و ستد نمی کنم
انسان نامش را نخست از لب و دندان زن شنیده بود نه از لبانِ تو قانونِ تو
ببین سراسر عمرم را آری سراسر عمرم را، که در ذیل متن های پرنده و پرنده شناسی عبور می کند
الواح نامهای خاتونان زخم خورده را بر سینه ام نگاشته دارم
و روشن است اگر به ترازوی عادلی
ایمان خویش را تفویض کرده باشم

روزی که بلندترین روشن ترین و رنگین ترین روز جهان خواهد بود
شهری نزدیک تر شده به تپش های انتظار چندین هراز ساله مان
در زیر پرچم بلند و آزاد و مواج رنگین کمان گیسوانی سرکش بلند خواهد شد
و ثروت خود را بر چشم های فقیر خواهد پاشید
و ما مردها را از چنگ این کابوس چندین هزار سالۀ تاریخی آزاد خواهد کرد
از پشت سر ببین ازین پل بی پُل چگونه می گذرم

این واژه بود در آغاز این واژه است هم اکنون این واژه است به پایان
از من فقط یک ساعد و سه انگشت و دو چشم یشمی مانده که آنها را هم به دوزخ تسلیم کرده ام

تو آبروی خدا را بردی!
ملت چرا به خدایی ایمان بیاورد که قاتلی مثل تو را حاکم این ملت کرده!
هر کس عمیق تر بزند زخم را گو بزن! دستش را می بوسم
ما همه در عصر شوم خداحافظی در برابر هم ایستاده ایم

و این، متن من است.

#رضا_براهنی
۴-۶ شهریور ۱۳۸۹، تورنتو ـ کانادا
169 views22:16
Open / Comment
2021-11-14 01:16:45 ما همه در عصر شوم خداحافظی در برابر هم ایستاده ایم
و این، متنِ من است
همه در عصر شومِ خداحافظی
ببین سراسرِ عمرم را که در ذیل متن های پرنده وَ پرنده شناسی عبور می کند
و متن ها عبور می کنند نه بیت به بیت
که به مصراع های هر شکسته شکلی که چشم هایم آغوش های فراموشی را به زخم های درونم بسپارند
سراسر عمرم را به تماشای آن نگاه یشمی به آب و خاک و باد سپردم جهان را سراسر یشمی دیدم

جدایی هایم از کشتی ها و آدم ها را یک به یک به یاد دارم:
ما همه در عصر شوم خداحافظی در برابر هم ایستاده ایم
الواح نام های خاتونانِ دنیا را بر سینه ام نگاشته دارم حتی اگر به کسی آنها را نشان نداده باشم
تنها وقتی جهان تمام شد از آسمانی دیگر نزول خواهند کرد
زیر ستارگان جدید روشن خواهد شد که من، آری، من کسی را جز خود فراموش نکرده ام

شاگردِ حرفه ای آغوش های گشوده بوده ام هرچند گوشه نشین خیالِ هر جمعی
هر کس عمیق تر بزند زخم را، گو بزن! این منم که دستش را می بوسم
قصدم از این سفر شناختن پرنده ای بوده که در آغوش او گرفته شدن را تنها با فراموشیِ خودِ آغوش آزموده ام
بی رحم بوده ام؟ به خود یا به دیگری؟ نمی دانم اما غلامِ حلقه به گوشِ آغوشهای گشوده بوده ام
بازوی من همیشه از باز الهام می گیرد روزی ام از روز شبم از ظلمتی که شما بر روز حاکم کردید وَ بر باز وَ بر بازو

یک روز هم الهۀ گمنامی گوشم را از پشت سر گرفت و جوید و بعد چیزی جویده گفت، بعد هُلم داد
به سوی نقش های آهوی رنگینی که من به محض رؤیت هُرمِ بهشتِ او بهشت را فراموشیدم
یک روز هم خدا ـ همان خدای بزرگ ـ شخصاً ـ نه از طریق واسطه ای ـ گفت، مرا با تو در ظلمات تنها گذشته،
رفته خداوندیِ جهانی دیگر را به دست گرفته، زیرا که از منی به نام بندۀ خود سراسر و یکسر نفور وَ نومید بوده است

من زخم هایم را حتی از چشم حافظه هایم مخفی نگاه داشته ام
زیرا که من دو حافظه دارم، یک حافظه برایم هرگز کافی نبوده
حافظه ای از تمام فراموشی و حافظه ای یادگار آن تمام فراموشی
از من فقط یک ساعد و سه انگشت و دو چشم یشمی مانده، که آنها را هم به دوزخِ قلمم تسلیم کرده ام

کسی که زنی زانیه را می کشد نمی داند که خود زنازاده است
هزاران هزار سال پیش از اختراع خدا
مگر مردمان جهان جز زنا کار دیگری کردند؟
مگر تمامی آن زانیان و زانیه ها نبودند که ایمان آوردند
که گفتند اگر خدایی هست باشد، اگر نیست بهتر است دستکم در خیال هر کسی باشد
من در برابر دوزخ دست به سینه سر فرود می آرم
خواه از آنِ آدمیان، یا فرشتگان، وَ یا خودِ تو ـ برای من که هر سه یکی است
کسی که نداند که من چگونه پشت به او می کنم نمی فهمد فردوس زشت ترین خاک جهان است
چرا که “طاعت”، خواستنش، پلیدترین خودخواهی
و اجابتش، فاحش ترین حقارتِ دنیاست

ما فقرِ این مداد آزاد را با سرسرای این کائنات زروَرَقی داد و ستد نمی کنیم
با این مداد فِسقلی ام واژه های زبان را به سرپیچی دعوت کردم
سرم را پیچیدم گردنم را افراشتم روی دو پایم بلند شدم

حالا بمان! بمان آن پشت سر و تماشا کن ببین از این پلِ بی پل چگونه گذر کردم
با شهوتِ عبور که من شهوتِ عبور داشته ام
و تو شهوتِ فرو ماندن در آن تالابِ ابتدایی پوشالی
بهتر! چه بهتر! که رونده ست آینده وَ زنده ست
هزاره های شبی را پشت سر گذاشته ام تا بگویم که تو، همین تو، یکسره پوشالی هستی!
با آن باغ قلابی خیالی که در آن بی شعورهای کفن پوش و مُرده مجیزت را می گویند
آنان که صدها هزارسال پیش از آن که بمیرند مرده بودند
حالا سراسر عمرم عبور می کند به سوی این پرنده شناسی وَ این متنِ من است
بی بال می پَرَم بی رحم بوده ام اول به خود، که بعد به دنیا، سراسر بار
بی بال می پَرَم تا این که این جهان بداند که من چشم از خواب، نیمه بیداری و بیداری، با هم پوشیده ام

آنقدر تهدید کن با چشم های تیرۀ غیظ آلودت که تهِ مابعدالطبیعه ات در برابر خلقِ جهان بزند بیرون
دعای خلایق شبانه روز این است که پیش از آنکه جهان را یکسره ویران کنی، به طرفة العینی ویران شوی
کسی که سرنوشت جهان را، جهان مندرسش را، به دست بی کفایت تو می سپرد
فرقِ الاغِ بارکش را از آهوی سرکش خوش خطّ و خال نمی دانست

مرا پرندگان زیبای آیندۀ جهان بر این زبان در این زمان زاییده اند
تُف بر تو و هزاران تُف بر تو که جهانِ به این زیبایی را به دست تاریکی، به این پلیدی سپرده ای!

حق داشته ایم حق داشته ایم نخواهیم دنیا ما را به نام تو بشناسد
کسی که دنیا را به رنگ یشمی روشن دیده هرگز دنیا را فراموش نخواهد کرد
حتی اگر دنیا آن یشمیِ روشن را فراموش کرده باشد

زیرا که عادت دنیاست اصلِ فراموشی وَ عادت من این نیست زیرا انسان مخالفِ نسیان است
158 views22:16
Open / Comment
2021-11-12 22:29:32 https://naghd.com/2021/11/09/%d9%87%da%98%d9%85%d9%88%d9%86%db%8c-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%e2%80%8c-%d8%b7%d8%a8%d9%82%d8%a7%d8%aa%db%8c-%d9%85%d9%84%db%8c-%d9%80-%d9%85%d8%b1/
141 views19:29
Open / Comment
2021-11-07 22:31:59 https://www.marxist.com/russian-revolution-as-never-seen-before-the-real-story-told-by-an-eyewitness-exclusive.htm
107 views19:31
Open / Comment
2021-11-04 01:04:05 https://apparatuss.com/capitalismo-cognitivo/
101 views22:04
Open / Comment
2021-11-03 23:23:45 رادیو تراژدی
https://open.spotify.com/episode/4tVCvZzf1Y3Z53aezqnCKG?si=qjpzc4FhR4utmsubfb1zFA&utm_source=native-share-menu

@Hegemony_Culture
135 viewsedited  20:23
Open / Comment