Get Mystery Box with random crypto!

جامعه شناسی - سراج زاده

Logo of telegram channel shserajzadeh — جامعه شناسی - سراج زاده ج
Logo of telegram channel shserajzadeh — جامعه شناسی - سراج زاده
Channel address: @shserajzadeh
Categories: Uncategorized
Language: Not set
Subscribers: 635

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 4

2022-10-12 08:32:53 ادامه
چطور گسست اجتماعی بین حاکمیت و نسل جوان بر مسائل مدنی همچون حجاب را میتوان پر کرد؟
۲|۳


در مقابل آن سیستمی را در نظر بگیرید که در تامین نیازهای اساسی مردم ناکارآمد است، به شکل‌های مختلف در عرصه‌های سیاسی و در ارتباط با حقوق شهروندی حقوق مردم را نقض می‌کند، فساد در آن زیاد است، بدون اهتمام جدی برای رفع این مشکلات بیاید و منابع جامعه و نیروهای انتظامی را روی موضوع حجاب متمرکز کند که مربوط به حوزه اخلاق و معنویت است و آن را به اجبارِ قانونی تبدیل کند، کاملا روشن است که این ناکارآمدی و عدم توفیق‌ بصورت مضاعفی تشدید می‌شود.
 
 
بخش قابل ملاحظه‌­ای از نسل جدید، افرادی هستند که به انواع و اقسام منابع اطلاعاتی دسترسی دارند و بسیار بیشتر از نسل­‌های قبلی حقوق آزادی‌­های فردی، برابری جنسیتی و تنوع در سبک ­های زندگی را مطالبه می‌کنند. از طرفی حاکمیت هم نشان نداده که این واقعیت­ ها را درک کرده و به این مطالبات احترام می­ گذارد؛ در نتیجه، شکاف و فاصله بین نسل جوان و حاکمیت بیشتر و بیشتر شده، ضمن اینکه عرض کردم این شکاف بین حاکمیت و مردم منحصر به این نسل نیست اما در بین این ها بیشتر است.
 
به نظر می‌رسد بهتر است، موضوع شکل حجاب و پوشش تبدیل شود به تاکید بر ارزش عفت و پاکدامنی و منحصر به جنس خاصی هم نباشد و موضوع شکل پوشش جنبه عرفی داشته باشد که اکثریت جامعه به صورت فرهنگی آن را تعیین می­ کنند و واگذار شود به تنظیمات جامعه و نظام جامعه‌پذیری که در جامعه جریان دارد. با همه این‌ها نباید انتظار داشت که اساسا فکر کنیم روزی می‌رسد که با آموزش می‌شود الگویی را همه بپذیرند. جامعه جدید جامعه‌ی متکثر است. تکثرهای فکری و فرهنگی به‌عنوان یک واقعیت در آن ایجاد شده و این جامعه متکثر را نمی‌شود به یک سبک و الگوی واحد درآورد و یکدست و یک شکل کرد.
 
ایده ایجاد یک جامعه یکدست و یکسان در شرایط جدید ایده ناممکنی است و هر کس و هر سیستم حکومتی که این دیدگاه را اتخاذ کند چاره‌ای جز توسل به قهر و زور ندارد و توسل به زور در این چنین عرصه‌هایی عملا به ضد خود تبدیل می‌شود. مقاومت ایجاد می کند و حکومت را به تدریج از پایگاه گسترده مردمی محروم می­کند؛ تجربه‌ای که به عینه پیش روی ما است.
 
بعنوان یک جامعه‌شناس فکر می‌کنید رفتار اخیر مردم هیجانی است؟
مردم ایران در ارتباط با همین موضوع کاملا یکدست و یک‌نظر نیستند و یک واکنش ندارند. از یک اقلیتی می‌توانیم صحبت کنیم که هنوز دیدگاه‌های نزدیک به حاکمیت را دارند و از حجاب اجباری حمایت می‌کنند تا اکثریتی که ممکن است با حجاب اجباری موافق نباشند، که این داده‌ها بر اساس شواهد و نظرسنجی مرکز پژوهش‌های مجلس است، حتی در بین کسانی که خودشان مقید به حجاب و پوشش کامل و چادر هستند که تعدادشان کم هم نیست، بسیاری با اجبار قانونی حجاب مخالف هستند.
 
اتفاقی که افتاد به‌خاطر اعمال قانون حجاب اجباری و گشت ارشادی بود که منجر به جان باختن این دختر بی­گناه  و بی­ پناه (از نظر اکثریت مردم) شد که بسیار رویداد غم‌انگیزی است. این موضوع اکثریت مردمی را که مخالف با حجاب اجباری بودند برانگیخته کرد.
درک آنها این بود که به خاطر یک قانونی که اکثریت جامعه با آن موافق نیستند، یک رویه‌هایی اتخاذ می‌شود که زن جوانی جان شریفش را از دست می‌دهد و بسیاری رفتارهای تحقیرآمیز و هتک حرمت و عزت بانوان و خانواده ­ها در جریان این دستگیری‌ها و اعزام به مراکز پلیس وجود داشته و دارد.
 
در نتیجه یک اندوه گسترده ملی ایجاد شد و اعتراضاتی را به‌دنبال داشته است. در مجموع من واکنش ایجاد شده را هیجانی نمی‌دانم. احساس همدردی از موضع اخلاقی و انسانی بوده است و ابراز نارضایتی از رویه­ ها و قوانینی که بازنمای خواست اکثریت نیست؛ البته صورت‌های بروز و ظهورش در بین قشرهای مختلف مردم متفاوت بوده که این یک امر طبیعی است.
 
@SHSerajzadeh
ادامه
248 views05:32
Open / Comment
2022-10-12 08:32:40 چطور گسست اجتماعی بین حاکمیت و نسل جوان بر سر مسائل مدنی همچون حجاب را می‌توان پرکرد؟
مصاحبه سایت نوروز با سیدحسین سراج‌زاده

۱|۳

این شکاف فقط منحصر به نسل جوان نیست و می‌توان گفت گسترده‌تر است و نسل‌های مختلف را نیز در برمی‌گیرد با این تفاوت که شکاف بین نسل جوان و حاکمیت عمیق‌تر است و گسست و ناهمزبانی بیشتری بین آنها وجود دارد.
 
موضوع را اگر بر مبنای رویدادها و اعتراضات اخیر در نظر بگیریم که مربوط به رفتار گشت ارشاد و اجبار به سبک خاصی از پوشش و حجاب و پیامدهای فاجعه بار آن است، می‌توان گفت بخش قابل توجهی از زنان جامعه با این اجبار حجاب مشکل دارند.
 
در جامعه ما اگر به قبل از انقلاب و دهه ۵۰ برگردیم، در سرتاسر کشور تنوعی از سبک پوشش وجود داشت؛ زنانی بودند که بر اساس باورهای سنتی و مذهبی پوشش کامل داشتند و در کنار آن‌ها گروه‌هایی بودند که بخصوص در شهرهای بزرگ مثل تهران و بقیه شهرهای بزرگ کشور، تحت تاثیر جریان‌های فکری جدید تغییراتی در باورهایشان ایجاد شده بود و پوشش و حجاب را به‌صورت سنتی باور نداشتند. این‌ها همه زندگی مسالمت‌آمیزی با یکدیگر داشتند و یکدیگر را پذیرفته بودند و با هم زندگی می‌کردند. در خانواده‌های مختلف از هر دو سبک پوشش کم و بیش وجود داشت و حتی در تظاهرات قبل از انقلاب بر علیه دیکتاتوری پهلوی هم بخشی از زنان بدون پوشش چادر و روسری مشارکت داشتند، به خصوص در شهرهای بزرگی مثل تهران. در عین حال یک گفت‌وگوی فرهنگی انتقادی هم در درون خانواده ­ها و در جامعه بین آنها جریان داشت که یکی از نمونه های بارز آن مباحث استاد مطهری درباره حجاب است.
 
اگر بخواهیم نسبت افراد دارای پوشش سنتی (چادر) و بدون چادر و روسری را در نظر بگیریم، هر چه از سمت قشر متوسط به بالای جامعه و از شهرهای بزرگ مثل تهران به سمت شهرهای کوچک‌تر و سنتی‌تر می‌رفتیم، نسبت کسانی که مقید به پوشش حجاب و چادر بودند بیشتر بود؛ به طوری که زمان انقلاب اکثریت مردم قائل به پوشش حجاب بودند به همین دلیل وقتی اجباری شدن حجاب پیش آمد، در جامعه از طرف برخی زنان مقاومت ­ها و اعتراضاتی شد اما خیلی عمومی و گسترده نبود.
 
به تدریج جامعه ایران دچار تغییراتی شده است؛ ۴۰ سال زمان کمی نیست و طبیعی است دگرگونی‌هایی که در سطح تحصیلات و نقش­ های اجتماعی اقتصادی زنان ایجاد شده و آشنایی‌هایی که با دیدگاه­ های برابری‌طلبانه در آنها ایجادشده، بر نگرش آنها نسبت به حجاب هم اثر بگذارد. از طرفی چون حجاب یک اجبار قانونی شد، این اجباری شدن سبب ایجاد مقاومت در بین گروه ­هایی شد که به آن باور نداشتند. از طرفی نظام جامعه‌پذیری  حکومتی و سنتی مثل آموزش و پرورش، رسانه­ های رسمی حکومتی و نهاد دین و خانواده‌ها هم نتوانسته‌اند اقناع لازم را برای پذیرش پوشش مورد نظر خود ایجاد کنند‌ و البته در جامعه متکثر امروزی این امر از محالات هم هست و نباید انتظار داشت که در زمینه­ های مختلف از جمله نوع پوشش با یکدستی و یکسانی روبرو شویم و یک  سبک و سلیقه مسلط شود.
 
به ­نظر من اجباری شدن حجاب، مقاومت کسانی را که به آن باور نداشتند تشدید کرد و تبدیل به قانونی شد که با ضرب و زور اعمال شد و این رویه‌های برخورد در خیایان با کسانی که الگوی مورد نظر را رعایت نمی کنند از دهه ۶۰  تاکنون هرازگاهی شاهد بوده­ ایم.  یعنی پلیس مامور اجرای این قانون می‌شد و برخوردهایی با دختران و زنان می‌کردند که خود همین‌ها نه تنها  رغبت و پذیرش را ایجاد نکرده و نمی ­کند، بلکه مقاومت، طرد و نفی را به‌دنبال داشته­ است چرا که اساسا بسیاری از آموزه‌های دینی-اخلاقی اگر تبدیل به اجبارِ قانونی شود حتما نتایج نامناسب و معکوسی خواهد داشت که ما هم شاهد آن بوده ­ایم. به علاوه، هنجارهای اخلاقی به خصوص آنها که جنبه عرفی هم دارند، اگر با اجبار قانون و با ترس از تنبیه و مجازات اجرا شوند، بازار تظاهر و ریا را گرم می‌کنند که خود نقض غرض اخلاق ودینداری است.
 
از دهه ۷۰ به بعد خیلی از جامعه‌شناسان این بحث را مطرح و بیان می‌کردند که این شیوه اجباری کردن حجاب به ضد خودش تبدیل خواهد شد. باید اضافه کنم که در یک دستگاه حکومتی و دولتی اگر فساد و تبعیض و سرکوب وجود نداشته باشد و به حقوق شهروندی احترام گذاشته ‌شود و نظام کارآیی در تمشیت امور جامعه وجود داشته باشد، اگر در چنین شرایطی قانونی مثل رعایت حجاب وضع شود، احتمال اینکه مردم این قانون را بپذیرند بیشتر است.
 
@SHSerajzadeh
ادامه
274 views05:32
Open / Comment
2022-09-30 07:35:05 بیانیه دانشگاهیان در دفاع از کنشگری آزادیخواهانه و عدالتخواهانه دانشجویان و درخواست آزادی بازداشت شدگان

بسمه‌تعالی

متأسفانه یک‌بار دیگر شاهد آن هستیم که شنیده‌نشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویه‌ها و تصمیم‌های نادرست منجر به جریحه‌دار شدن وجدان جمعی، ریخته‌شدنِ خون افراد بیگناه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتی‌آور است برخورد گسترده و بی‌ضابطه با دانشجویانی است که اعتراض خود را به ظلم و تلاشِ خود را برای تغییر ساختارها به شکل مسالمت‌آمیز و بدون کوچکترین تعرضی به اموال عمومی یا ارزش‌های دینی بیان کردند.
در فضای فعلی به باور ما، اعتراضِ دانشجویان به ظلم و رویه‌های غلط ساختاری، نشان‌دهندۀ تعهد اخلاقی، پویایی فضای دانشگاه و وفاداری دانشجویان به آرمان‌های گرانقدری چون ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی است. همگان باید وجود چنین دانشجویانی را که حاضرند برای دفاع از آزادی و عدالت و کرامت انسانی، از خودگذشتگی کرده و هزینه‌های آن را به جان بخرند، قدر دانسته و در برابر کنشگریِ اخلاقی و انسانی آنها سرِ تعظیم فرود آوردند.
متأسفانه، شاهد آن هستیم که نه فقط حساسیت‌های اخلاقی و انسانی دانشجویان گرامی‌ داشته نمی‌شود بعکس با برخوردهای گسترده با آنان عملاً فضای دانشگاه دعوت به انفعال و بی‌تفاوتی می‌شود.
ما امضاکنندگان این بیانیه، فراگیرشدنِ بی‌تفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به دلیل ترس از هزینه‌های ابراز نظر و آرمان‌خواهی و ظلم‌ستیزی را خلاف ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی می‌دانیم و ضمن دعوتِ همۀ همکاران به ابراز نظر و موضع‌گیری در دفاع از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی، لازم می‌دانیم به مسئولیت اجتماعی خود در برابر بهترین دانشجویانمان در دانشگاه عمل کنیم. به همین دلیل با توجه به التهاب کنونی فضای دانشگاه و نگرانی‌های بحق هم‌کلاسی‌ها و والدین و اساتید بازداشت‌شدگان از سرنوشت آنها، و به ویژه با توجه به تجربه‌های قبلی برخورد با دانشجویان، شدیداً نگرانِ سلامت و سرنوشت دانشجویان بازداشت‌شده‌ایم و خواهان آزادی این دانشجویان و حضور آنها سرِ کلاس‌های درس در اسرع وقت هستیم. در غیر این صورت التهاب و نگرانی در فضای دانشگاه ادامه خواهد یافت و  دانشگاه به فضای معمول خود باز نخواهد گشت.
@SHSerajzadeh

لینک امضای بیانیه و اسامی امضاکنندگان

https://forms.gle/8wK76DLGVfSLDzSE7
279 views04:35
Open / Comment
2022-09-19 22:32:42 ادامه
جامعه مدنی و نامعادله قدرت جامعه و حکومت| ۲

بسیاری از صاحب‌نظران ناکامیابی جامعه ایران در مهار قدرت حکومت و بازار و ماندن در مدار توسعه‌نایافتگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را ناشی از ضعف جامعه مدنی می‌دانند. دولت مدرن در ایران به علت ابتنا به سنت فرهنگ استبدادی ریشه‌دار و تاریخی و نیز اتکا به منابع سرشار نفتی همواره نسبت به جامعه و مردم احساس بی‌نیازی داشته و به آنها کمتر اهمیت داده است. در چنین شرایطی جامعه ایران از ابتدای شکل‌گیری دولت مدرن تا کنون با یک نامعادله پاردوکسیکال در رابطه قدرت دولت و قدرت جامعه روبرو بوده‌است: در یک سوی این معادله دولتی قرار داشته که از منابع قدرت به خصوص قدرت عظیم مالی و دیوانسالارانه و امنیتی و نظامی برخوردار و مایل به حفظ این قدرت بوده، و در نتیجه علاقه‌ای به قدرتمندشدن جامعه و سازمایابی جامعه مدنی ندارد و بلکه مانع آن هم هست؛ و در سوی دیگر، جامعه‌ای که برای مهار قدرت حکومت، در چند مقطع خیزش‌های انقلابی (مشروطیت، نهضت ملی ضد استعماری و ضداستبدادی سالهای ۳۰ تا ۳۲، انقلاب اسلامی سال ۵۷) داشته، اما فاقد قدرت فرهنگی و سازمان‌یافتگی مدنی برای حفظ و نهادینه‌کردن ارزش‌ها و آرمان‌های اصلی این خیزش‌ها، یعنی قدرتمند شدن جامعه در برابر حکومت و برخورداری از دولت مقتدر و کارآمد و در کنترل جامعه و مردم، بوده است.
آنچه که امروز مشکله (Problematic) اصلی جامعه ایران است این است که این نامعادله چگونه میتواند به یک معادله پایدار در رابطه دولت و ملت تبدیل شود؟ معادله‌ای که در آن دولت مقتدر و کارآمد نماینده مردم باشد و بر اساس ارزش های جامعه (برابری، آزادی، رفاه و آسایش مردم و خیر جمعی) اعمال حاکمیت کند. چگونه می‌توان یک جامعه مدنی سازمان‌یافته و مقتدر داشت که هم رابطه گروه‌های مختلف مردم با یکدیگر و هم رابطه مردم با نهاد سیاست و حکومت و همچین نهاد اقتصاد و بازار را به صورت متعادلی تنظیم کند؟

این یک پرسش بنیادین است که به نظر می‌رسد بسیار هم مجادله آمیز می‌باشد و لازم است بسیار درباره آن مطالعه، تحقیق و گفتگو شو؛ تا در خلال کنش‌های ارتباطی و گفتگویی همه گروه‌های مختلف اجتماعی نسبت به آن حساس شوند و در نتیجه، آگاهی‌های اجتماعی معطوف به کنش دراین حوزه افزایش یابد و به سازمان‌یافتگی، قوام و دوام و قدرت هر چه بیشتر جامعه مدنی بیانجامد.
@SHSerajzadeh
لینک مقاله

https://www.hamooniran.ir/item/13759
227 views19:32
Open / Comment
2022-09-19 22:31:46 جامعه مدنی و نامعادله قدرت جامعه و حکومت |۱

سرمقاله اختصاصی سیدحسین سراج زاده بر سالنامه ارغنون هامون (۴)-۱۴ شهریور ۱۴۰۱

تنظیم رابطه دولت/حکومت و مردم مهمترین مسئله برای جوامعی است که در پی توسعه همه جانبه و پایدار هستند. جامعه برای حرکت در مسیر توسعه نیازمند یک دولت مقتدر، کارآمد و برآمده از اراده مردم است؛ اما دولت حتی در نظام‌های سیاسی که حکومت‌ها به صورت دموکراتیک و با رای مردم برگزیده می‌شوند، همواره به کنترل و مهار مردم تمایل دارد و از منطق قدرت که منطق سپهر سیاست است پیروی می‌کند. در چنین زمینه‌ای قدرت جامعه برای مهار حکومت بسیار اهمیت پیدا می‌کند.
ازدیگر سو یکی از مهمترین ضرورت‌های زندگی به خصوص در شرایط توسعه‌ای برخورداری از اقتصاد توانمند و پر رونق است که تامین کننده رفاه جامعه باشد؛ در عین حال در سپهر اقتصاد و بازار (Market)، قاعده تمایل به سود حداکثری قاعده غالب است که بروز و ظهور مهارنشده آن ارزش‌های اجتماعی همبستگی، عدالت و محیط زیست را به مخاطره می اندازد. اینجا هم قدرت جامعه است که می‌تواند از طریق بروز و ظهور در نظام فرهنگی و سیاسی و از طریق رسانه‌های آزاد و نظام قانونگذاری و قضایی، منطق و تمایلات سودآوری بی‌حساب و کتاب و لجام‌گسیخته در سپهر اقتصاد و بازار را به نفع خیر جمعی مهار کند.
اراده مردم نمی‌تواند به صورت سیال و ناسازمان‌یافته اثر سازنده داشته باشد و صورت‌های توده‌ای بروز و ظهور آن ممکن است حتی زمینه‌ساز شکل¬‌گیری جنبش‌های ضد انسانی و اجتماعی، همچون ناسیونالیسم شونیستی، فاشیستی، بنیادگرا، و .. باشد.
 
کوشش‌های نخبگان سنتی و جدید جامعه ایران و نیز مردم عادی این سرزمین برای مهار قدرت حکومت و دولت و توسعه جامعه از انقلاب مشروطیت به این سو با فراز و فرودهایی ادامه داشته اما هنوز مهمترین مسئله جامعه چگونگی تقویت قدرت مردم و جامعه در برابر حکومت و بازار، یا به تعبیری چرخاندن چرخ این دو نهاد مهم بر اساس اراده جمعی و ارزش‌های تامین‌کننده خیر عمومی است.
جامعه مدنی مفهومی است که برای صورتبندی نظری و هنجاری قدرت جامعه در برابر حکومت و بازار ساخته و پرداخته شده است و در جامعه ایران از دهه هفتاد شمسی در گفتگوهای علمی، اجتماعی و سیاسی در سطح گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفته است. این مفهوم از یک سو بازنمای واقعیت قدرت جامعه در برابر حکومت و بازار است، به نحوی که کوشش‌های اجتماعی به صورت پویش‌ها و جنبش‌های اجتماعی مثل حقوق شهروندان، زنان، کارگران، حقوق کودکان، محیط زیست، و … و همچنین سازمان یابی های مردمی در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد و سازمان‌های نیکوکاری دینی و عرفی جلوه‌هایی از آن هستند. در عین حال این مفهوم به صورت هنجاری بازتاب دهند ارزش‌های اجتماعی است که لازم است مبنای تعامل بخش‌های مختلف جامعه با یکدیگر و همچنین تعامل جامعه با نهاد سیاست و اقتصاد باشد؛ ارزش‌هایی همچون همبستگی اجتماعی بر مبنای عدالت، آزادی و حقوق شهروندی، صلح و دوستی و توسل به روش‌های مسالمت¬آمیز برای حل اختلافات و تضادها، و تاکید بر گفتگو و کنش‌های ارتباطی برای نیل به حقیقت.
@SHSersjzadeh
ادامه

لینک مقاله

https://www.hamooniran.ir/item/13759
218 views19:31
Open / Comment
2022-09-16 20:50:20 فاجعه مرگ دختر جوان هموطنمان مهسا امینی در جریان دستگیری توسط گشت ارشاد، اندوه بزرگ و دردآوری است که دل هر انسانی را که وجدان بیداری داشته باشد به درد می آورد.
امروز که با اندوه و بغض این خبر را دنبال می کردم نگاهی کردم به یادداشت کوتاهی که سال ۹۶ در ارتباط با موضوع حجاب اجباری نوشته شد:


دوستی درباره پدیده زنان و دخترانی که در فضای عمومی بر بلندی می ایستند و پوشش از سر بر می دارند و آن را بر فراز چوبی تکان می دهند از من نظر خواست.

کوتاه عرض کردم:

درست بخواهیم نظر دهیم باید درباره این افراد اطلاعات داشته باشیم و امکان گفتگو با آنها فراهم باشد، که فعلا این امکان فراهم نیست یا دشوار است.

اما به نظر می رسد بخشی از مقاومت نمادین و عملی بر علیه حجاب اجباری و تبعیض های جنسیتی بر علیه زنان است و با حمایت اجتماعی گسترده ای که از آن می شود، با برخورد های پلیسی و قانونی هم به راحتی قابل مهار نیست. همان طور که به جبر قانون، مقاومت در برابر حجاب اجباری در هم نشکست.

در این خصوص، خطای بزرگ جمهوری اسلامی این بوده که حجاب را که می توانست یک قاعده اخلاقی اختیاری و انتخابی باشد، که ارزش و اعتبار آن هم به همین انتخاب و اختیار است، به یک اجبار قانونی و نیز به نماد و بیرق خود تبدیل کرده است. نماد و بیرقی که ظرفیت نمایشی و عملی زیادی برای  نقض و زیرپاگذاشته شدن دارد.

این خطای بزرگ، یک قاعده اخلاقی را به یک نماد اعتراض و مقاومت سیاسی تبدیل کرده و به ظرفیت های اخلاقی اش آسیب زده است.

آیا واقع بینی برای اصلاح این خطا ایجاد شده است، یا بر این خطا پافشاری می شود و منابع اقتصادی، اجتماعی، سازمانی، و از همه مهمتر، اخلاقی و معنوی بیشتری به پای آن هزینه می شود؟

سیدحسین سراج زاده
۱۴ بهمن ۹۶

@SHSerajzadeh


امروز با اندوه عمیق ناشی از جان باختن این دختر جوان هموطن و داغدار شدن یک خانواده شریف، و مظالم و خشونت های دیگری که در راستای پافشاری بر این خطا صورت می گیرد، آیا می توان انتظار داشت پاسخ سوال بالا مثبت باشد؟

اگر به روند گذشته بنگریم، امیدی نیست؛ اما شوک ایجاد شده از این فاجعه و واکنش های گسترده اجتماعی نسبت به آن، شاید وجدانهایی را بیدار و چشم هایی را باز کند.
چنین باد.
923 views17:50
Open / Comment
2022-08-07 12:41:05
مکتب آزادگی

بلبل آسا روز و شب ،شور و نوا خواهم نمود
گوش گردون را یقیین کر زین صدا خواهم نمود
دیده گوهر بار خواهم کرد چون ابر بهار
چهره را بس زردتر از کهربا خواهم نمود
کربلا جولانگه عشق حسین بن علی ست
جان فدای این چنین عشق و صفا خواهم نمود
گفت شاه تشنه با ایثار خون خویشتن
مکتب آزادگی را من بپا خواهم نمود
جز سعادت من نمی بینم به مرگ خویشتن
"زندگی با ظالمان را من رها خواهم نمود"
هر که باشد پیرو این مکتب عالی "سراج"
خاک راهش توتیای دیده ها خواهم نمود

(سید محمد سراج زاده)
@SHSerajzadeh
152 views09:41
Open / Comment
2022-07-24 09:56:14 پیش شرط آشتی دولت و مردم پذیرش نهادهای مدنی است
گفتگو مجله آینده نگر با سیدحسین سراج زاده-شماره ۱۲۰ خرداد ۱۴۰۱
@SHSerajzadeh
70 viewsedited  06:56
Open / Comment
2022-07-24 09:55:29 |مجله آینده نگر در شماره خرداد ماه ۱۴۰۱ مصاحبه ای با موضوع «مشکلات نهادهای مدنی در ایران» با من داشته که متن مصاحبه و فایل پی دی اف آن به اشتراک گذاشته میشود.|

پیش شرط آشتی دولت و مردم پذیرش نهادهای مدنی است
گفتگوی آینده نگر با سید حسین سراج زاده-شماره ۱۲۰ خرداد ۱۴۰۱

لیلا ابراهیمیان
 
*برخی‌ها می‌گویند، حاکمیت در ایران در برابر نهادهای صنفی، تشکل‌های حرفه‌ای و نهادهای مدنی استراتژی «از آن خودسازی» را پیگیری می‌کند. شما چه تصویری از نهادهای مدنی در ایران دارید؟
 
من این بحث را با یک زمینه‌سازی به این شکل مطرح می‌کنم که اصولاً اگر دوره بعد از انقلاب را در نظر بگیریم، از همان ابتدا تا به امروز دو دیدگاه در بین افراد، جریان‌ها و نیروهایی که در حاکمیت بودند وجود داشته است و این دو دیدگاه مبتنی بر دو فلسفه سیاسی است. یک فلسفه سیاسی با اصول مردم‌سالاری و استقرار یک نظم دموکراتیک در جامعه، ارتباط بهتری دارد یا تمایل و گرایش به این سمت‌وسو دارد. فلسفه سیاسی دیگر هم فکر می‌کند حکومت کردن و مدیریت جامعه حق انحصاری اقشار و گروه‌های خاصی است و سعی می‌کند سامان سیاسی را هم بر اساس تحقق این حق انحصاری پیش ببرد و سمت‌وسو بدهد. این دو دیدگاه در ارتباط با نهادهای مدنی هم نگاه متفاوتی دارند. به میزانی که جریان‌های سیاسی به نظم مردم‌سالار و دموکراتیک گرایش بیشتری داشته باشند، نگاه مثبت‌تری به نهادهای مدنی و تشکل‌های حرفه‌ای و صنفی هم دارند و هر چه به سمت دیدگاه دوم نزدیک‌تر شوند، نسبت به این‌ها نگاه منفی‌تری دارند، بدبین هستند و سیاست‌هایشان به سمت از آن خودسازی و از بین بردن آن‌ها یا آن‌ها را به تصرف خود درآوردن، حرکت می‌کنند. این دو جریان در حاکمیت ما از همان ابتدا تا به امروز تا حدی وجود داشتند، هر چند که هر چه به امروز نزدیک‌تر می‌شویم، انگار غلبه نگاه دوم، یعنی دیدگاهی که خیلی نگاه مثبت و مساعدی ندارد، بیشتر شده و بیشتر می‌شود.
 

@SHSerajzadeh
ادامه گفتگو را در instant view مطالعه نمایید

https://b2n.ir/j00548
70 views06:55
Open / Comment
2022-07-19 07:03:40
نشست هم اندیشی استراتژی های دست یابی انجمن ها به مرجعیت علمی

سه شنبه ۲۸ تیر ماه
ساعت ۱۷ تا ۲۰

آدرس نشست
vroom.um.ac.ir/icsa


@SHSerajzadeh
13 viewsedited  04:03
Open / Comment