2022-07-30 06:20:00
بازتابش
تونلی که خندهها را نقطهگذاری کرد
درخشید و رد شد
علامت خاص همان است که راهنمائیت نکرد
همان که از ماه دورتر است و زیباتر
و نفس محبوستر میشود و تمهید آن سنگینتر
و یغمائی از جنبش فرشتگانیات همراهیاش میکند
دلم از بازتابش تو میخواهد و
بندی که از هم بگسلد
و حرکتی که نای بازیکردن نداشته باشد
عشق مصدری منفعل است
و حوصله: زنگ آهن
که از خورندگی باز نمیایستد
تا همچون همه اثری بیهوده بگذارد
آه! بیهودگیها چه متکثرند؟!
و زندگی چه اندازه جای خالی برای پرنکردن باقی گذاشته،
و چه غافلگیرانه میرود؟!
اعداد برابرند و
ریشهی کلمات سنگی،
و موازی تو بلور نوازش!
جنگ خمیازه کشید
با رخوتی طولانی یا کوتاه
چیزی در خور هیچ
احساس کشیدگی، رباطهایش را ول کرد
و نتایج همپوشانی نزدیک شد
صورتیِ روحم ریاضت کشید و
نفسانیت را در اندام روزه ریخت
شعورت چنان سردرگمم کرد
که دیوارها محو شدند
همچون شکلاتی
که در صبحانه بد هضم میشود
و سرگیجه معمای مهربان و مبهم این خواب شیرین است
و قاشق به قاشق معنی را متبحر میکند
فانوس دستهایت دستم انداخته و
قلبم در گردابش بار میاندازد
و در چمنزار موعود رها میشود
خونی در رگها شعلهور میشود
که زمان را میخورد و
صدا از پشت پرچین ابرها
راز مخفیانهای را تا ابد حل میکند
چشمانت با ساحران توانگرش
به ادامهی بینهایت مشغول میشود
کهکشان دیگری پدید میآید
روزنهای، روزنهای دیگر را به خاموشی میبرد
زندگی خورشیدی
آسمانهای نزدیک را جا میاندازد
نوار باریک قریحه
زیبائیات را جسمانی کرده است.
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#شعر_معاصر_ایران
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#سوفیا_صالحپور
#طاهره_صالحپور
@postmodernliterature
151 viewsedited 03:20